اقتصاد۲۴- حجت الله صیدی در همایش سالانه بازار سرمایه ایران که روز گذشته برگزار شد، تاکید کرد؛ «ما دنبال این هستیم که مانند کشورهای پیشرفته، اندازه بورس به اندازه اقتصاد کشور باشد؛ یعنی حداقل به ۴۰۰ میلیارد دلار برسیم. البته این راه کوتاه و هموار نیست، اما با افزایش عرضههای اولیه و تأمین مالیهای بلندمدت میخواهیم بازار را بزرگتر کنیم.»
ابراهیم سماوی تحلیلگر بازار سرمایه در گفتوگو با اقتصادنیوز، رسیدن به عدد مورد ادعای رئیس سازمان بورس را ناممکن نمیداند، اما تاکید دارد؛ ««نباید شرایط امروز را با سال ۱۳۹۹ که دوران شیدایی بورس بود مقایسه کرد. الان نسبت به سال ۱۴۰۱ وضعیت اقبال بهتر شده است. اگر چند عرضه اولیه موفق داشته باشیم و شرکتهای ارزنده هم پذیرش شوند، میتوانیم به ورود نقدینگی به سمت عرضه اولیه امیدوار باشیم.»
وی تاکید دارد؛ «بازار سرمایه باید جذابیت داشته باشد. وقتی نرخ بهره بسیار بالا باشد، جذابیت بازار سرمایه کاهش مییابد. اگر بازار سرمایه مانند سالهای قبل همگام با بازارهای موازی رشد نکند جا ماندگی بازار سرمایه از رالی طلا و دلار اتفاق میافتد.»
* آقای سماوی! در رویداد اخیر بازار سرمایه که برگزار شد، رئیس سازمان بورس اعلام کرد بورس ایران میتواند به حدود ۴۰۰ میلیارد دلار برسد، در حالیکه اکنون در سطح حدود ۱۰۰ میلیارد دلار قرار دارد. از نگاه شما این برآورد تا چه اندازه واقعبینانه است؟
بخشی از این صحبت لزوماً به معنای چهار برابر شدن قیمتها نیست. تأکید اصلی بر این بود که بازار اولِ سرمایه، یعنی حوزه عرضههای اولیه (IPO) میتواند رشد قابل توجهی تجربه کند و با پذیرش شرکتهای جدید، ارزش بازار روز افزایش یابد. هر چند ما در سال ۱۳۹۹ سابقه نزدیک شدن به ارزش حدود ۴۰۰ میلیارد دلار را داشتیم؛ در شرایطی که حجم نقدینگی به سمت بازار آمده بود و بسیاری از شرکتهایی که اکنون در بازار حضور دارند آن موقع هنوز پذیرش نشده بودند.
اگر امروز نیز پذیرشهای جدید انجام شود و حمایتهای واقعی که رئیس سازمان بورس و وزیر اقتصاد بر آن تأکید کردند، عملی شود و اعتماد ازدسترفته به بازار سرمایه بازیابی شود، به نظر من رسیدن به محدوده ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار دور از دسترس نیست.
بیشتر بخوانید:آغاز عرضه اولیه کوچین در بازار دوم فرابورس + جزییات
*اگر ارزش بازار به ۴۰۰ میلیارد دلار برسد، به نظر شما نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی ایران چقدر خواهد بود؟ این شاخص در کشورهای دیگر چه وضعیتی دارد؟
در ایران به دلیل تحریمها، آمارهای دقیق درباره تولید ناخالص داخلی ایران بهطور کامل گزارش نمیشود. بخشی از فروشها در اقتصادِ اصطلاحاً دایره غیررسمی انجام میشود و دادههای آن در دسترس نیست؛ بنابراین مقایسه این شاخص با کشورهای پیشرفته کار آسانی نیست.
در سالهای ۹۲، ۹۸ و ۹۹ رشد بازار سرمایه متناسب با رشد تولید ناخالص داخلی نبود بلکه حجم نقدینگی وارد بازار سرمایه شده بود. بیشترین رشدی که داشت، رشد اسمی بود و همپای بازارهای موازی بهویژه ارز بود. به همین دلیل نمیتوان نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی را مانند اقتصادهای توسعهیافته تحلیل کرد.
نقدینگی جدید از مسیر عرضههای اولیه وارد بازار سرمایه میشود
برای مثال در ایالات متحده، شاخصی که وارن بافت مطرح کرده بود اکنون بالاتر از سقف تاریخی خود قرار دارد و از ۱۰۰ درصد نیز عبور کرده است. پس این نسبت همیشه قابل اتکا نیست. در ایران هم رشدها و جهشهای بازار سرمایه ارتباط چندان مستقیمی با تولید ناخالص داخلی ندارد.
*یکی از نکاتی که رئیس سازمان بورس به آن اشاره کرد این بود که با عرضههای اولیه، ارزش بورس ایران را بالا ببریم. به نظر شما بورس ایران با توجه به جو بی اعتمادی که در مردم فراگیر شده، پتانسیل چه میزان عرضه اولیه را دارد؟
همه چیز به روند بازار سرمایه وابسته است. اگر بازار روند معقول و افزایشی داشته باشد و عرضههای اولیه که در ماههای اخیر انجام شده به نسبت شرکتهایی که رشد خودشان را کردهاند، کارنامه مثبتی ارائه دهند، میتوانیم انتظار داشته باشیم نقدینگی جدید از مسیر عرضههای اولیه وارد بازار شود.
نباید شرایط امروز را با سال ۱۳۹۹ که دوران شیدایی بورس بود مقایسه کرد. الان نسبت به سال ۱۴۰۱ وضعیت اقبال بهتر شده است. اگر چند عرضه اولیه موفق داشته باشیم و شرکتهای ارزنده هم پذیرش شوند، میتوانیم به ورود نقدینگی به سمت عرضه اولیه امیدوار باشیم. اما اگر عرضه اولیهها موفق نباشند و بازار استقبال کمی از آنها بکند، طبیعتاً تقاضا از سطح فعلی نیز پایینتر خواهد آمد.
*اولویت اول مردم به سمت سرمایه گذاری در بازارهای موازی است، چه اقداماتی لازم است انجام شود تا اعتماد مردم دوباره به بورس برگردد؟
یکی از موضوعات مهمی که در همایش بازار سرمایه مطرح شد، ضرورت طراحی ابزارهای مالی مبتنی بر ارز است. بخش زیادی از درآمدهای مازاد بر مصرف خانوارها به سمت حوزههای غیرمولد مثل طلا، سکه و املاک رفته که البته مردم هم حق دارند و هدف شان فقط حفظ ارزش پول است. اگر در بازار سرمایه، صندوقها و ابزارهای تامین مالی مبتنی بر ارز طراحی شود، مردم میتوانند مشابه سپردههای بانکی، با خاطری آسوده بازده متناسب دریافت کنند.
نرخ بهره بالا جذابیت بازار سرمایه را پایین میآورد
چند نوع اوراق مبتنی بر ارز در بازار سرمایه منتشر شده و مردم باید با این ابزارها آشنا شوند. همانطور که صندوقهای کالایی و صندوقهای طلا در ۲ سال اخیر هم از نظر تعداد و هم از نظر ارزش رشد چشمگیر داشتند، ابزارهای ارزی نیز میتوانند نقشآفرین باشند.
بیشتر بخوانید:بورس دوباره کمرمق شد
اما به طور کلی بازار سرمایه باید جذابیت داشته باشد. وقتی نرخ بهره بسیار بالا باشد، جذابیت بازار سرمایه کاهش مییابد. اگر بازار سرمایه مانند سالهای قبل همگام با بازارهای موازی رشد نکند جا ماندگی بازار سرمایه از رالی طلا و دلار اتفاق میافتد. اتفاق مثبت این دوره این است که دولت توجه بیشتری به بازار سرمایه نشان میدهد.
حضور رئیسجمهور و وزیر اقتصاد در همایش بازار سرمایه پیام مهمی بود. اگر این حمایتها فقط در حد گفتار نباشد و در عمل دیده شود، اعتماد عمومی تدریجاً بازسازی خواهد شد. اما بسترسازی باید در عمل انجام شود تا اعتماد از دست رفته به مرور بازگردد.
سهم بازار سرمایه ایران در اقتصاد ایران چقدر است؟
*از نگاه شما بورس در اقتصاد ایران نقش پررنگی دارد یا خیر؟ آیا آن طور که در کشورهای پیشرفته به بورس اهمیت داده میشود، در ایران هم بازار سرمایه اهمیت دارد؟
اگر سهم بازار سرمایه و مجموع بازار پول و مبتنی بر تامین مالی را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم، سهم ایران بسیار پایینتر است. حدود ۱۰ سال پیش سهم ایران سهم تکرقمی بود، اما هنوز هم جا دارد و این سهم از کل بازار سرمایه و تامین مالی باید به ۶۰ تا ۷۰ درصد برسد.
در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ بانکهایی ایجاد شدند که با مشکل ناترازی روبه رو بودند، اما بانک مرکزی به آنها توجه ویژه کرد. در اقتصادهای پیشرفته حدود ۷۰ درصد تأمین مالی از بازار سرمایه انجام میشود، در حالیکه در ایران این رقم بین ۱۰ تا ۲۰ درصد است؛ بنابراین جای رشد بسیار زیادی وجود دارد و سیاستگذار هم به این موضوع پی برده است.
*بر اساس آمار سازمان بورس، تعداد سهامداران فعال بورس ایران حدود ۴۵۰ هزار کد معاملاتی بود. این آمار در مقابل آمار غیر رسمی که از فعالان بازار طلا وجود دارد، نشان دهنده چه سیگنالی است؟
البته به صورت قطعی نمیتوان به این آمار اتکا کرد. این آمار اگرچه نسبت به گذشته رشد داشت، اما نباید آن را بیش از حد بزرگ جلوه داد. آمار روزانه و هفتگی فعالان واقعی بازار بسیار کمتر است. هر زمان که بازارها وارد دوره رونق میشوند، گردش معاملات افزایش مییابد؛ چه بازارهای زیرزمینی رمزارزها باشد، چه طلا و دلار و چه بازار سرمایه. روند رشد قیمتها معمولاً مشارکت و گردش را بالا میبرد. پس این آمارها چندان قابلیت مقایسه ندارد و بستگی به رشد و رونق آن بازار دارد.
* نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی در سال ۹۹ که اوج حباب بورس بود، به حدود ۳۵۰ درصد رسید. به این معنی که اندازه بازار سرمایه سه و نیم برابر اندازه واقعی اقتصاد شده بود. الان نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی در چه سطحی است؟
همانطور که درباره شاخص وارن بافت اشاره کردم، این محدوده در آخرین اندازهگیریها کمتر از ۱۰۰ درصد بود. اما در این میان ۲ موضوع پیش میآید؛ نخست کارایی شاخص است که از بین رفته؛ دوم اینکه آمارهای رسمی مان به خاطر تحریم چندان قابلیت اتکا ندارد. تحریمها باعث شده تولید ناخالص داخلی که اعلام میشود با تولید ناخالص داخلی که در بخش واقعی اقتصاد اتفاق میافتد، متفاوت باشد؛ بنابراین عددی که بهعنوان GDP اعلام میشود الزماً با واقعیت اقتصاد منطبق نیست و محاسبه این نسبت را دشوار میکند.
در کشورهای پیشرفته مانند ایالات متحده این نسبت معمولاً در محدوده ۱۰۰ تا ۱۵۰ درصد بود که الان به محدودههای بالای ۳۰۰ درصد رسیده است. فکر میکنم در سال ۲۰۰۳ بود که این محدوده نزدیک به ۱۰۰ درصد شد، اما در کل نسبت قابل اتکایی نیست.