اقتصاد۲۴ - انتشار تصویر نیلوفر قلعهوند، شهید جنگ ۱۲ روزه بر جلد روزنامه اینترنتی متعلق به بیت رهبری، دوباره نشان داد که مسئله حجاب بیش از آنکه یک موضوع فرهنگی باشد، تبدیل به ابزاری برای یک کشمکش سیاسی شده است؛ کشمکشی که در آن هر کس روایت خودش از «زن مطلوب» را میخواهد به جامعه تحمیل کند. عکس نیلوفر ـ زنی ۲۹ ساله، مربی پیلاتس و فعال اجتماعی ـ نه حاوی کنش سیاسی بود و نه نشانهای از اعتراض. تصویری واقعی از یک زن جوان بود؛ همانگونه که در روزمره زندگی میکرد. اما همین تصویر کافی بود تا برخی جریانهای تندرو توپخانه انتقادات را به سمت رسانهای بگیرند که معمولاً خود را مدافع آن میدانند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که «صدای ایران» در شماره تازه خود ویژهنامهای برای گرامیداشت شهید قلعهوند منتشر کرد. اما بیدرنگ برخی چهرههای افراطی، بهجای روایت زندگی و شهادت او، به ظاهرش پرداختند و انتشار تصویر بیحجابش را «ترویج منکر» نامیدند. واکنش مهری طالبی دارستانی و گروههایی همچون «بانوی تمدنساز» نشان داد که حتی در مواجهه با شهدا نیز، مسئله برای آنان نه حقیقت تاریخی بلکه حفظ یک ظاهر ایدئولوژیک است؛ ظاهری که باید بر همه تحمیل شود، حتی بر کسانی که جانشان را دادهاند.
این برخورد تنها یک کنش ساده نیست؛ بخشی از الگویی بزرگتر است. تندروها سالهاست تلاش میکنند تصویر زن ایرانی را در قالبی محدود و تعریفشده تثبیت کنند. هر تصویری که خارج از این قالب باشد، حتی اگر مربوط به یک شهید باشد، باید حذف یا بازنویسی شود.
مساله، اما به همینجا ختم نمیشود و پیچیدهتر از این حرفها است. در روزهایی که کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش و گفتوگوست، افراطگرایان دوباره در حال فعالکردن گسل قدیمی حجابند. شاهدش همین تجمع اخیری که با حضور برخی چهرههای خاص مثل سردار قاآنی برگزاری کردند. این تجمع کم شمار با واکنشهایی بسیاری همراه بود و انتقادات بسیاری را روانه طیف رادیکال کرد. هشدارها درباره عواقب ناگوار ادامه این رویه نیز بسیار بود.
آنچه در پس واکنشها به تصویر نیلوفر قلعهوند و تجمع اخیر دیده میشود، تقابل دو رویکرد بنیادین است. یک رویکرد میگوید مسائل اجتماعی را باید با آرامش، عقلانیت و گفتوگو حل کرد؛ زیرا حجاب قبل از هر چیز یک مسأله فرهنگی و اجتماعی است. اما رویکرد دیگر میخواهد آن را به یک خط مقدم تبدیل کند؛ خط مقدمی که با کوچکترین اختلاف دوباره جامعه را به سمت قطبیسازی ببرد.
واقعیت این است که افراطگرایان در فضای آرام جایگاهی ندارند. قدرت آنها زمانی افزایش مییابد که جامعه دچار تنش باشد. از همین روست که یک تصویر ساده برایشان حکم «فرصت بحران» دارد.
پرسشی که این روزها در افکار عمومی تکرار میشود دقیقاً همین است. تجربه سالهای گذشته به ما میگوید امنیتیکردن مسئله حجاب نهتنها کارآمد نیست، بلکه شکاف اجتماعی را عمیقتر میکند. این سیاستها زنان را در برابر حکومت قرار میدهد، حکومت را در برابر بخش بزرگی از مردم قرار میدهد و در نهایت هیچکدام از طرفین به نتیجهای نمیرسند. تجربه اعتراضات سال ۱۴۰۱ گواه این مدعا است.
بازنده چنین روندی از یک سو جامعهای است که هر روز خستهتر، عصبانیتر و ناامیدتر میشود. از سوی دیگر، حکومتی است که به جای اقتدار، با بحرانهای پیدرپی مواجه میشود؛ و البته بازنده سوم نیز زنانی هستند که هر روز بیش از دیروز تحت فشار کنترلهای خیابانی و برخوردهای پرهزینه قرار میگیرند.
تنها گروهی که از چنین تقابلی سود میبرد، همان جریان افراطی است؛ جریانی که حیاتش به بحران وابسته است و در فضای آرام اجتماعی امکان بازتولید ندارد.
در روزگاری که اقتصاد بحرانزده و مردم خستهاند، تبدیل یک تصویر ساده به نزاع سیاسی، نه دغدغه دین است و نه دفاع از ارزشها؛ صرفا ادامه پروژهای است که میخواهد اختلافات را به خیابان بکشاند و جامعه را دوباره وارد دورهای تازه از قطبیسازی کند.