اقتصاد۲۴- انتشار ویدئویی از برنامه «بازمانده» با اجرای سیامک انصاری و مهران غفوریان، موجی از خشم و اعتراض را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است. در این آیتم، از شرکتکنندگان خواسته میشود به پازلی سنگ پرتاب کنند که بر روی آن نقشهایی برگرفته از نمادهای هویتی و تاریخی ایران از جمله سرستونهای تختجمشید، شیردال و درفش کاویانی نقش بسته است. همین تصویر کافی بود تا کاربران از طیفهای مختلف، این اقدام را «بیفکری فرهنگی»، «توهین آشکار به میراث ملی» و «طنز بیمبنا» بنامند.
یک خطای ساده یا بیاحترامی به هویت ملی؟
آنچه اعتراضها را تشدید کرده، نه یک شوخی ساده بلکه بیتوجهی به حساسیتهای فرهنگی است. نمادهایی مانند تختجمشید و درفش کاویانی بخش جداییناپذیر تاریخ و حافظه جمعی ایرانیاناند. به همین دلیل کاربران معتقدند قرار دادن این تصاویر زیر ضربات سنگ، ولو در قالب یک بازی سرگرمکننده، «حرکتی سبکسرانه و تحقیرآمیز» است.
تجربه نشان داده جامعه ایرانی نسبت به نمادهای فرهنگی و ادبیات اسطورهای حساسیت بالایی دارد. همین چند ماه پیش زینب موسوی به خاطر شوخیهای زشت با شاهنامه با تشکیل پرونده قضایی مواجه شد؛ اقدامی که نشان میداد حساسیت فرهنگی میتواند تبعات سنگینی برای هنرمندان ایجاد کند. اما اکنون که مسئله درباره یک برنامه پرمخاطب و دو چهره شناختهشده است، هیچ واکنش رسمی مشابهی دیده نمیشود.
استانداردهای دوگانه؛ چرا اینبار برخوردی رخ نمیدهد؟
این تفاوت در برخورد، همان نکتهای است که بسیاری از کاربران به آن اشاره کردهاند. منتقدان میگویند توهین به نمادهای ملی کماهمیتتر از شوخی با شاهنامه نیست. با این حال، در آن پرونده برخورد قضایی صورت گرفت، اما درباره برنامه سیامک انصاری و مهران غفوریان هیچ اقدام رسمی مشاهده نمیشود.
نگارنده و اقتصاد۲۴ طرفدار برخورد قضایی و سختگیریهای فرهنگی نبوده و باور دارند هنر باید با آزادی و گفتوگو پیش برود، نه با تهدید و پرونده. اما مسئله اینجاست: چرا معیارها دوگانه است؟ اگر قرار است حساسیت فرهنگی رعایت شود، همه باید مشمول آن باشند؛ نه اینکه شدت برخورد بسته به چهرهها یا محبوبیت افراد تغییر کند.
مخاطبسازی به هر قیمت؟ مشکل بزرگ «بازمانده»
برنامه «بازمانده» خود را یک شو تلویزیونی ـ سرگرمی میداند؛ رقابتی میان چند شرکتکننده برای انجام چالشهای هیجانی. اما همین قالب سرگرمی توجیهی برای بیفکری فرهنگی نیست.
در این بخش، تولیدکنندگان برای جذابکردن مسابقه تصمیم گرفتهاند از یک پازل استفاده کنند؛ اما انتخاب تصویر، کوچکترین نشانی از بررسی کارشناسی یا فهم تاریخی نداشت. این پرسش مهم مطرح است: چطور چنین آیتمی بدون نظارت فرهنگی و بدون مشورت با کارشناسان اجازه پخش گرفته است؟
برنامهسازی در رسانه، حتی در فضای سرگرمی، نیازمند حداقلی از دقت است. جذابیت نباید با بیاحترامی به میراث ملی اشتباه گرفته شود. جامعه حق دارد از چهرههای شناختهشدهای، چون انصاری و غفوریان انتظار داشته باشد که میان «هیجانسازی» و «تحقیر نمادهای هویتی» مرز بگذارند.
ضرورت شفافسازی و عذرخواهی
در بسیاری از کشورهای دنیا، اگر یک برنامه سرگرمی سهوا به احساسات عمومی آسیب بزند، نخستین واکنش تولیدکنندگان «پذیرش اشتباه» و «عذرخواهی رسمی» است.
در این ماجرا نیز انتظار افکار عمومی حداقلی است. آقایان سیامک انصاری و مهران غفوریان باید توضیح دهند چگونه این آیتم طراحی و تصویب شد، بگویند آیا از پیامدهای فرهنگی آن خبر داشتهاند یا نه و در نهایت بابت این بیدقتی عذرخواهی کنند.
پنهانکاری یا سکوت، تنها شکاف میان هنرمندان و مخاطبان را بیشتر میکند.
احترام به نمادهای ایرانی نه خط قرمز سیاسی، بلکه یک ضرورت فرهنگی است
واکنش مردم به آیتم جنجالی «بازمانده» نشان میدهد که جامعه از بیتوجهی به عناصر هویتی خود خسته شده است. توهین به نمادهای ملی ـ چه در قالب طنز باشد چه در قالب مسابقه ـ نه خلاقیت است و نه جسارت.
این ماجرا لزوم یک اصل ساده را دوباره یادآوری میکند: هنر و سرگرمی باید بر پایه فکر، احترام و مسئولیت اجتماعی ساخته شود.
سیامک انصاری و مهران غفوریان هنوز فرصت دارند با پذیرش خطا، از شدت بحران بکاهند؛ اما اگر سکوت ادامه پیدا کند، این حاشیهسازی ناخواسته به نقطهضعف جدی کارنامه هنریشان تبدیل خواهد شد.