اقتصاد۲۴- اظهارات علیاکبر رائفیپور درباره زنان بار دیگر شبکههای اجتماعی را ملتهب کرده است. او در توییتی نوشته است: «اونقدر زنها سهلالوصول شدن که دیگه هیچ نیازی برای تلاش نیست. اونها در رقابتی دائمی برای جذابتر به نظر رسیدن از دیدگاه مردان؛ عرضه را بر تقاضا غلبه دادهاند! طبعاً بزرگترین مشتری عرضه ارزان (دسترسی به زن بدون ازدواج و تشکیل خانواده) مردان هستند.»
این توصیفات که زنان را در قالب «کالا» دیده و با نگاه بازار و مبتنی بر عرضه و تقاضا، سخن میگوید، موجی از انتقاد را به راه انداخت؛ انتقاداتی که ریشه آن صرفاً یک توییت نیست، بلکه سالها گفتار تحقیرآمیز و جنسیتزدهای است که رائفیپور و برخی چهرههای همفکر او تولید و در فضای عمومی تکرار میکنند.
منتقدان میگویند رائفیپور بار دیگر نشان داده که اساساً زن را «انسان» نمیبیند، بلکه او را موضوع یک بازار فرضی میداند. استفاده او از مفاهیم اقتصادی که زنان را عرضه کننده ارزان و مردان را مشتری قلمداد میکند، بهقدری زننده و تحقیرآمیز است که بسیاری از کاربران نوشتهاند: «فقط کسی که زن را کالا بداند، میتواند چنین عباراتی را بر زبان بیاورد.»
فعالان حقوق زنان میگویند مشکل فقط توهین نیست؛ مشکل این است که این نوع نگاه، زنان را فاقد اراده، فاقد شخصیت و فاقد کرامت انسانی نشان میدهد و مردان را در جایگاه «مصرفکننده» قرار میدهد. به بیان دیگر، این ادبیات نه فقط به زنان توهین میکند، بلکه تصویری عقبمانده و مخرب از مردان نیز ارائه میدهد.
زبان تحقیر؛ یک فرد یا یک گفتمان؟
به باور تحلیلگران، اهمیت این ماجرا فقط در اظهارات رائفیپور خلاصه نمیشود؛ بلکه ریشه در یک گفتمان دارد که همه مشکلات اجتماعی را با تقلیل زنان به «منبع فساد»، «خطر»، «تهدید» یا «کالا» توضیح میدهد. در این نوع گفتمان، هرچه جامعه دچار بحران اقتصادی یا اخلاقی میشود، عدهای بهجای ارزیابی ساختارها، انگشت اتهام را بهطور خودکار سمت زنان میگیرند.
توییت رائفیپور هزاران واکنش را به دنبال داشته است. بسیاری از کاربران نوشتند که «این حجم از زنستیزی سازمانیافته نمیتواند اتفاقی باشد». برخی نیز معتقدند او با چنین ادبیاتی تلاش دارد ذهنیت عمومی را علیه آزادیهای زنان تحریک کند و زمینه را برای محدودیتهای بیشتر فراهم سازد.
گفتنی است، استادان دانشگاه در رشتههای علوم اجتماعی و مطالعات جنسیت بر این باورند که «وقتی فردی از نفوذ رسانهای استفاده میکند تا ادبیات تحقیر زنان را عادیسازی کند، در حقیقت به خشونت ساختاری علیه زنان مشروعیت میبخشد.»
فعالان و تحلیلگران میگویند آنچه خطر را تشدید میکند، عادیسازی چنین جملاتی است. سکوت در برابر این نوع گفتار، راه را برای ترویج آن باز میکند. برخی حتی تأکید کردهاند که این سخنان باید از منظر حقوقی نیز مورد بررسی قرار گیرد، زیرا مصداق «نفرتپراکنی علیه نیمی از جمعیت کشور» است.
دور باطل زنستیزی
اظهارات عجیب و تحقیرآمیز رائفیپور علیه زنان بار دیگر نشان داد که مشکل فقط یک توییت نیست؛ ریشه آن در گفتمانی است که زن را «مسئله» میداند و تلاش میکند با تقلیل او به یک کالای قابل عرضه، نقش اجتماعی زنان را محدود و تحقیر کند. جامعهای که چنین ادبیاتی در آن عادی شود، بهجای حل بحرانها، وارد دور باطل «زنستیزی» خواهد شد.
اواکنشهای گسترده و جدی به این توییت رائفی پور، اما نشان میدهد که جامعه دیگر تحمل بازتولید این نگاه تحقیرآمیز را ندارد.