تاریخ انتشار: ۱۲:۲۷ - ۰۷ دی ۱۴۰۴
در اقتصاد۲۴ بخوانید؛

بهرام بیضایی کیست؟/ پدر نمایش مدرن ایران و راوی زنان کنشگر در آثارش

بهرام بیضایی، فیلم‌ساز، نمایشنامه‌نویس و پژوهشگر برجسته ایرانی، با بازخوانی تاریخ و اسطوره، مسیر نوینی در هنر مدرن ایران گشود. آثار او، چه در سینما و چه در تئاتر، زنانی کنشگر و مستقل را در مرکز روایت قرار می‌دهند و الهام‌بخش نسل‌های بعدی هنرمندان بوده‌اند.

اقتصاد۲۴- بهرام بیضایی، نامی که با تاریخ فرهنگ، سینما و تئاتر ایران گره خورده است، در پنجم دی‌ماه ۱۴۰۴، درست در سالروز تولد ۸۷ سالگی‌اش، در کالیفرنیا چشم از جهان فروبست. او هنرمندی برجسته بود که نه تنها در کارگردانی و نویسندگی، بلکه در تدوین، پژوهش‌های تاریخی، مقاله‌نویسی، شاعری و استادی دانشگاه نیز جایگاهی رفیع و کم‌نظیر داشت. بیضایی از جمله فیلم‌سازان صاحب‌سبک و از اندیشمندان برجسته ادبیات نوین فارسی به‌شمار می‌رود که آثارش مرز‌های ایران را درنوردیده و در قاره‌های مختلف جهان چاپ و اجرا شده است. کارنامه هنری او شامل ده فیلم بلند، چهار فیلم کوتاه، نزدیک به هفتاد کتاب و چهارده نمایش است که از اوایل دهه ۱۳۴۰ به بعد، بخش عمده‌ای از حافظه فرهنگی معاصر ایران را شکل داده‌اند.

بیوگرافی بهرام بیضایی

بهرام بیضایی در سال ۱۳۱۷ در تهران و در خانواده‌ای اهل شعر و ادب متولد شد. ریشه خانوادگی او به آران و بیدگل کاشان بازمی‌گشت و پدرش، میرزا نعمت‌الله بیضایی آرانی معروف به ذکایی، از شاعران و تذکره‌نویسان زمان خود بود. بیضایی از کودکی با نمایش‌های سنتی و تعزیه که در خانواده‌اش موروثی بود، آشنا شد، هرچند خودش در محیطی مدرن در تهران پرورش یافت. او در دوران مدرسه اغلب برای تماشای فیلم از مدرسه می‌گریخت تا در سینما‌ها غرق در دنیای تصاویر شود. آشنایی با آثار صادق هدایت در نوجوانی و مطالعه عمیق شاهنامه فردوسی، تأثیری شگرف بر نگاه هنری او در سال‌های بعد گذاشت. بیضایی پس از دوران دبیرستان در دارالفنون، وارد رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد، اما به دلیل تفاوت نگاهش با استادان وقت و عدم رضایت از سرفصل‌های آموزشی، دانشگاه را ناتمام رها کرد تا به پژوهش‌های مستقل در حوزه نمایش بپردازد.

تلاش بیضایی جوان برای ثبت تاریخ نمایش و ورود به دنیای تئاتر

بیضایی پس از ترک دانشگاه، حاصل تحقیقات خود را در قالب کتاب نمایش در ایران منتشر کرد که تا به امروز به عنوان یگانه تاریخ‌نامه مهم و مرجع نمایش ایرانی شناخته می‌شود. او در اواخر دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰ به نمایشنامه‌نویسی روی آورد و با بهره‌گیری از شیوه‌های نمایش سنتی مانند تعزیه و نقالی، آثاری خلق کرد که نقطه عطفی در تاریخ تئاتر ایران محسوب می‌شوند. او یکی از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران بود و در دهه ۱۳۴۰ با گروه هنر ملی همکاری نزدیکی داشت. موفقیت نمایشنامه‌های او، به‌ویژه آثاری که به بن‌مایه‌های اساطیری و تاریخی می‌پرداختند، او را به عنوان یک درام‌نویس پیشرو تثبیت کرد.

دوران طلایی تدریس و تأثیر بر نسل‌های بعد

در دهه ۱۳۵۰، بیضایی به عنوان استادیار در دانشکده هنر‌های زیبای دانشگاه تهران مشغول به کار شد و مدتی نیز مدیریت دپارتمان هنر‌های نمایشی را بر عهده داشت. این دوره که از آن به عنوان دوران طلایی دانشکده یاد می‌شود، زمان تربیت نسلی از هنرمندان برجسته ایران بود که تحت آموزش‌های بیضایی و دیگر استادان بزرگ آن زمان قرار گرفتند. او تئاتر مشرق‌زمین را تدریس می‌کرد و با دعوت از چهره‌های شاخصی، چون اکبر رادی و هوشنگ گلشیری برای تدریس، فضای آکادمیک را متحول ساخت. بیضایی حتی در آن سال‌ها هزینه برخی جشن‌های نمایش دانشجویی را از بودجه شخصی خود پرداخت می‌کرد تا چراغ تئاتر روشن بماند.

آثار سینمایی و نمایشی بهرام بیضایی

کارنامه آثار بیضایی مجموعه‌ای از شاهکار‌های ماندگار در تئاتر و سینماست که بررسی آنها نشان‌دهنده تسلط او بر زبان و فرم است. در حوزه سینما، فیلم رگبار نخستین تجربه بلند او بود که در سال ۱۳۵۰ ساخته شد و در کنار فیلم‌هایی، چون گاو و قیصر، از پایه‌های موج نو سینمای ایران به شمار می‌رود. فیلم باشو، غریبه کوچک که در دهه ۱۳۶۰ ساخته شد، اغلب توسط منتقدان به عنوان برترین فیلم تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است. همچنین فیلم سگ‌کشی پس از ده سال دوری او از سینما، در سال ۱۳۸۰ به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل شد و جوایز متعددی را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.

در تئاتر، اثر ماندگار مرگ یزدگرد که هم به صورت نمایش اجرا شد و هم نسخه سینمایی آن ساخته شد، از دیدگاه بسیاری از صاحب‌نظران شاهکار بیضایی محسوب می‌شود. او آثاری، چون مسافران، شاید وقتی دیگر، غریبه و مه، چریکه تارا و وقتی همه خوابیم را نیز در کارنامه سینمایی خود دارد. در صحنه تئاتر نیز نمایش‌هایی نظیر افرا، یا روز می‌گذرد، مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش، شب هزار و یکم و در سال‌های مهاجرت، نمایش‌های طرب‌نامه، چهارراه و داش‌آکل به گفته مرجان را به روی صحنه برد. نوشته‌های او در حوزه پژوهش نیز با کتاب‌هایی، چون ریشه‌یابی درخت کهن و هزارافسان کجاست؟ به ریشه‌های اساطیری داستان‌های کهن می‌پردازد.

سال‌های جنگ و چالش‌های پس از انقلاب

پس از انقلاب سال ۱۳۵۷، بیضایی با چالش‌های متعددی در زمینه کاری روبه‌رو شد. او در سال ۱۳۶۰ از دانشگاه تهران اخراج شد و بسیاری از آثارش با سانسور یا توقیف مواجه شدند. فیلم‌هایی مانند چریکه تارا و مرگ یزدگرد اجازه نمایش عمومی نیافتند و او برای سال‌های طولانی امکان کار در تئاتر را از دست داد. در این سال‌ها او بیشتر به تدوین فیلم‌های دیگران و نوشتن فیلم‌نامه و نمایشنامه مشغول بود. بیضایی در اواخر دهه ۱۳۶۰ مدتی به خارج از ایران سفر کرد، اما دوباره بازگشت تا در دوره گشایش فضای فرهنگی در اواخر دهه ۱۳۷۰، آثاری، چون سگ‌کشی را بسازد. با این حال، فشار‌های اجتماعی و سیاسی و محدودیت‌های مداوم باعث شد تا او در نهایت راه هجرت را برگزیند.

مهاجرت به آمریکا و فعالیت در دانشگاه استنفورد

در سال ۱۳۸۹، بیضایی به دعوت بخش ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد به ایالات متحده آمریکا رفت. این هجرت که قرار بود کوتاه باشد، به اقامتی طولانی‌مدت تبدیل شد و او در آنجا به تحقیق، تدریس و اجرای نمایش ادامه داد. در استنفورد، او نمایش‌های بزرگی را با حضور دانشجویان و علاقه‌مندان اجرا کرد و به جامعه ایرانی کالیفرنیا عمق فرهنگی بخشید. بیضایی در این سال‌ها با وجود دوری از وطن، هرگز از ریشه‌های خود جدا نشد و همچنان به زبان فارسی و اساطیر ایرانی وفادار ماند. او در سال ۱۳۹۶ دکترای افتخاری ادبیات را از دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند دریافت کرد که نشانی از اعتبار جهانی اوست.

بهرام بیضایی را در زمان زندگی‌اش با فردوسی قیاس کرده‌اند و او را «فردوسی معاصر» نامیده‌اند. او تأثیری شگرف بر اندیشه و هنر آزاد در ایران داشت و شاگردان بسیاری را در حوزه‌های مختلف هنری تربیت کرد. بیضایی اندیشمندی بود که با بازخوانی تاریخ و اسطوره، به مفاهیمی، چون قدرت، هویت و جایگاه زن در جامعه پرداخت. او در آثارش نگاهی نو به زن داشت و قهرمانان زن در فیلم‌ها و نمایشنامه‌های او، شخصیت‌هایی کنش‌مند و متفاوت از کلیشه‌های رایج بودند. بیضایی تا آخرین روز‌های زندگی به نوشتن و خلق کردن ادامه داد و حتی در سال‌های پایانی با وجود بیماری، نیمه دوم نمایش داش‌آکل به گفته مرجان را به صحنه برد.

ارسال نظر