اقتصاد۲۴- در پی تحولات پرشتاب اقتصادی و همزمان با افزایش حساسیتهای اجتماعی، خبر انتصاب عبدالناصر همتی به ریاست کل بانک مرکزی موجی از واکنشهای سیاسی، رسانهای و کارشناسی را بهدنبال داشته است؛ واکنشهایی که نشان میدهد این جابهجایی، صرفاً یک تغییر مدیریتی نیست و به یکی از نقاط کانونی منازعه سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل شده است.
سید مهدی طباطبایی، معاون اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهور، با انتشار پیامی در صفحه توییتر خود خبر را رسماً اعلام کرد و نوشت: «بانظر و تصمیم رئیس جمهور، عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی خواهد شد.»
ساعتی بعد، مصطفی قمریوفا، مدیر روابط عمومی بانک مرکزی، در واکنشی کوتاه به این توییت نوشت: «با آرزوی توفیق برای همیه مسئولان خدوم کشور و سربلندی روزافزون ایران عزیز.»
همین دو پیام کوتاه کافی بود تا فضای سیاسی و رسانهای کشور بهشدت ملتهب شود و واکنشها از طیفهای کاملاً متضاد، یکی پس از دیگری منتشر شود.
اینکه با بازگشت همتی، مخالفان او در مجلس و بیرون از آن شروع به جنجال آفرینی و حاشیه سازی میکنند معلوم بود، اما خیلی زود شروع کردند!
رجانیوز، ارگان رسانهای جبهه پایداری، با ادبیاتی تند و بیپرده به استقبال این انتصاب رفت و نوشت: «مجرم به محل جرم برمیگردد.»
حسین صمصامی، نماینده مجلس و از منتقدان جدی سیاستهای ارزی دولت، نیز در توییتی رسما برای پزشکیان خط و نشان کشید و نوشت: «در صورت صحت خبر انتصاب مجدد آقای همتی به ریاست کل بانک مرکزی، این تصمیم دهنکجی به مردم شریف و استیضاح نمایندگان ملت بوده و قطعاً کفایت ریاست محترم جمهور در اداره کشور زیر سؤال خواهد رفت.»
این واکنشها نشان میدهد که مخالفت با همتی، بیش از آنکه فنی یا کارشناسی باشد، ریشه در تقابلهای سیاسی حلنشده و ادامهدار دارد؛ تقابلی که پیشتر در جریان استیضاح او در قامت وزیر اقتصاد نیز خود را نشان داده بود.
در مقابل، برخی چهرههای نزدیک به دولت و طیفهای میانهرو یا اصلاحطلب، انتصاب همتی را تصمیمی ناگزیر و حتی دیرهنگام توصیف کردند.
مجید شاکری، مشاور قالیباف، با نگاهی تحلیلی نوشت: «انتصاب آقای همتی از دو نظر خبر خوبی است. اول از بابت اینکه دولت نهایتاً بین دو دست فرمان متناقض یک مسیر را انتخاب کرده و دوم از این بابات که شرایط بسیار شبیه روزهای قبل از ۱۷ مهر ۹۷ است و آقای همتی یک بار این شرایط را کاملاً زیسته و از پس آن برآمده.»
صادق الحسینی، مشاور رسانهای همتی، نیز با ضمن انتقاد از تأخیر در این تصمیم نوشت: «همتی دیر به بانک مرکزی برگشت. همان روز استیضاح گفتم که همتی باید به بانک مرکزی برود و دولت نباید با دسیسه مافیای ارزی و فشار چند نماینده نظیر صمصامی مزرعه آخوند سایست درست خود در افزایش نرخ نیما و حذف ارز ترجیحی را کنار بگذارد. اما دولت اشتباه کرد. دلار ۹۰ هزار تومن، ۱۴۵ هزار تومان شد و حالا دولت متوجه شد مافیا چه کلاهی سرش گذاشتهاند.»
عبدالرضا داوری با تأکید بر شرایط خطیر فعلی نوشت: «دکتر عبدالناصر همتی ایثار کرد و در شرایطی فوقالعاده دشوار مسئولیت بانک مرکزی را برعهده گرفت؛ همه دلسوزان ایران بهویژه ارکان دولت، مجلس و دستگاه قضایی باید دکتر همتی را یاری کنند تا بتواند با تکیه بر تجربه و دانش خود، نظام پولی و مالی کشور را از گردنه دشوار و سخت کنونی عبور دهد.»
انتصاب همتی به عنوان رئیس کل بانک مرکزی با واکنشهای گسترده کاربران در شبکههای اجتماعی مواجه شد، برخی دلگرم به بهبود شرایط شدند و برخی نیز با طعنه و کنایه، این تغییر را بیفایده ارزیابی کردند.
برخی فعالان سیاسی و رسانهای، واکنش بازار را نشانهای از اهمیت این انتصاب دانستند. پیام برازجانی، فعال سیاسی، نوشت: «بازار به انتصاب همتی واکنش مثبت نشان داده و در همین ساعات اولیه باعث کاهش شدید نرخ ارز شد، همتی علیالقاعده صد روز طلایی در پیش دارد، اگر بتواند بانکهای ناتراز را تعیین تکلیف کند و بساط سنا و نیما و تلار اول و دوم و ... را جمع کند و تراستیهای خالی را کنار زند کاری درخشان کرده.»
بهروز عزیزی، فعال رسانهای نیز با انتشار تصویری از چهرههایی، چون رسایی، ثابتی و نبویان، نوشت: «همتی آمد و حیف که به دلیل سیاسیبازی، چندین ماه فرصت طلایی او را سوزاندند!»
در میان این واکنشها، توییت محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب، بار دیگر بحث «زمان تصمیمگیری» را به مرکز توجه آورد. او با هشتگ همتی نوشت: «به پیر به پیغمبر میشد قبل از اینکه مردم به خیابانها بریزند، تغییرات ایجاد کرد. صدای پای این مردم را میشد قبلاً شنید. تغییرات دیگر را منتظر آمدن مردم در خیابانها نباشید.»
این جمله، شاید خلاصه نگاه بخشی از افکار عمومی باشد؛ نگاهی که انتصاب همتی را نه آغاز یک مسیر تازه، بلکه واکنشی دیرهنگام به بحرانهای انباشته اقتصادی و اجتماعی میداند.
بازگشت عبدالناصر همتی به ساختمان شیشهای میرداماد، بیش از آنکه یک انتخاب تکنوکراتیک باشد، تصمیمی سیاسی در دل یک وضعیت بحرانی است؛ تصمیمی که هم امید میآفریند و هم مخالفتهای تند را دوباره فعال میکند. اکنون همه نگاهها به روزهای پیشرو دوخته شده؛ روزهایی که قرار است مشخص کند آیا این انتصاب میتواند گرهای از اقتصاد باز کند یا خود به گرهای تازه در منازعات سیاسی بدل خواهد شد.