اقتصاد۲۴- پس از یک بار که با اصرار فراوان توانستهبودم برای نماز خواندن به قسمت مردانه مسجدی در ونک وارد شوم، این دومین دفعهای بود که کفشهایم را در جاکفشی مردانه مسجد میگذاشتم.
تعدادی از آقایان پایین منبر سخنران نشسته بودند، خانوادهها بعد از آنها و در آخر هم زنانی که تنهایی آمدهبودند.
صحبت روحانی با آمار بانوان مجرد بالای سی سال شروع شدهاست و این ادعا که اگر تمام پسران و مردهایی که به هر دلیلی همسر ندارند هم ازدواج کنند باز سه میلیون نفر زن مجرد بالای سی سال در جامعه وجوددارد، و جامعه ایران تنها ۱۰ الی ۱۲ سال برای جلوگیری از ظهور یک بحران فرصت دارد.
او با اشاره به آمار زنان بیوه بعد از دفاع مقدس، راهکار دولتها در چنین موقعیتهایی را ترویج «چند همسری» میداند.
هیاتهای خانوادگی خانوادههای چند همسریبعضی از حاضران از جلسات پیش یکدیگر را میشناختند و اکنون با دیدن دوباره همدیگر صمیمانه خوش و بش میکردند.
سخنران جلسه میگوید: «خداوند انرژی و انگیزه داشتن چند زن را در وجود مردان نهادینهکردهاست، چه بهتر که جامعه به آن جهت بدهد» و تاکید میکند که ازدواج موقت راهکار اصلی نیست و بهنوعی سلب مسئولیت است.
فضای میان حضار مانند دوستان خانوادگی قدیمی است که پس از مدتی طولانی دوباره یکدیگر را دیدهاند. زنان از احوالات فرزندانشان میپرسند و مردان با رد و بدل کردن جملاتی لبخند میزنند و سرشان را تکان میدهند.
حاج آقا آذری میگوید که باتوجه به جو روانی به وجود آمده در جامعه مطرح کردن موضوع «چند همسری» بسیار دشوار است چه برسد به ترویج آن، و نیازمند شبکهای از راهکارهاست.
او درباره راهکار موسسه «حیات حسنی» اضافه میکند که این موسسه علاوه بر پژوهش کارگارههای آموزشی هم برگزار میکند.
در کتاب خدا دعوت به تکهمسری شدهاستبحث حاج آقا آذری به گسترش این نوع ازدواجها در سطح جهان اسلام میرسد که خانم مسنی به مخالفت با او برمیخیزد. به سختی از جایش بلند میشود، با یک دست چادرش را محکم نگه داشته و با دست دیگرش حاج آقا را خطاب قرار میدهد. خانم خداپرست با ادله قرآنی چند همسری را مخالف کتاب الهی میداند و معتقد است قوانین دین مطابق با نیازهای روز جامعه قابلیت تغییر دارد. او به تجربههایش از دانشجویان کلاسهای دانشگاهیاش ارجاع میدهد و میگوید این کار جوانان را از دین میراند.
بیش از دو سوم جمعیت حاضر در مسجد سخنان خانم خداپرست را برنمیتابند و به هر طریقی شده قصد قطع کردن حرفش را دارند که صداها بالا میگیرد. مردی با کت و شلوار مشکی از روی صندلی بلند میشود و اول فضا را آرام میکند. با صدای بلند میگوید: «مردی که زن دوم میگیرد مانند شهید فهمیده است چرا که دارد در راه خدا جهاد میکند. من چهار تا زن دارم و با این که از نظر مالی مشکلی ندارم، اما فشار زیادی را متحمل میشوم».
خانم خدا پرست باز میخواهد اجازه صحبت بگیرد، مرد دیگری که برخلاف همه با لبخند صحبت میکند میگوید: «من دوتا زن دارم، پدرم هم سه زن داشت. بعد از سالها جایی پیدا شده که خانوادههای چندزنی را دیده و به رسمیت شناخته چرا مخالفید؟»
برای رضای خدادختر جوانی کنارم نشستهاست که به آرامی میگوید: «نظر مخالف به اقناع کمک میکنه، بذارید حرفش را بزنه». طلبه است و متولد ۷۵. یک سال و نیم از ازدواجش با همسرش که او هم طلبه است میگذرد. میگوید هم خودش هم شوهرش موافق تعدد زوج هستند، اما شوهرش از مسائل اقتصادی میترسد و نگران است که نتواند از عهده مخارج دو خانواده بربیاید. زن دیگری از او درباره وضعیت خانواده و چرایی موافقتش میپرسد که با خنده میگوید: «من از خدامه، شوهرم مرد عمل نیست». قیدهایی هم دارد و مثلا این که زن دوم شوهرش چه کسی باشد برایش مهم است، اما این که همسرش بتواند باری از دوش جامعه ایرانی شیعه بردارد برایش اهمیت بیشتری دارد. کمی صمیمیتر شدهایم که سوال میکنم: «خانوادهات مخالف نیستند؟» و باز با خنده پاسخ میگیرم: «به مامانم اینا اصلا جرات ندارم بگم». از دو دستش برای مرتب کردن چادر ساده روی سرش کمک میگیرد و میگوید: «یک بار برای مامانبزرگم داستان ازدواج آقای جوانی با یک خانم مسن را تعریف کردم و کلی دعا به جان آن مرد کرد، اما قبل از این که حرف خودم را پیش بکشم گفت، اما تو نمیتونی! خدای آقای حسینی را خیر بدهد، اما تو جوانی و با حقوق طلبگی زندگی خودتان هم به زور میچرخد مادر. این اولین و آخرین باری بود که این موضوع را با اعضای خانوادهام در میان میگذاشتم». از خانم کناریاش میخواهد که به همسرش که کنار همسر مریم نشسته بگوید تلفنهمراهش را نگاه کند. به طرف من برمیگردد و میگوید: «از خونه لقمه آوردم، ممکنه گرسنهاش باشه». پیشتر هم شوهرش برایش بیسکوییت آورد و بعدا فهمیدم که از خانهشان راه زیادی را با مترو و اتوبوس و کمی هم پیاده طی کردهاند تا به اینجا برسند.