اقتصاد۲۴- هفته گذشته تروئیکای اروپا در بیانیهای از فعال شدن مکانیسم ماشه خبر داد. اقدام این سه کشور اروپایی (فرانسه-آلمان-انگلیس) در مقابل گام نهایی ایران عنوان شده است. فعال شدن مکانیسم ماشه به این معناست که طرفین توافق از طرف خاطی شکایتی را به کمسیون برجام برده و طی یک پروسه ۱۵ روزه درباره آن تصمیم خواهند گرفت، این کمسیون در دو نشست یکی در سطح معاونان وزارت خارجه و در سطح وزیران خارجه طرفهای برجام انجام میگیرد که احتمال این خواهد رفت که این نشست با حضور پنج بعلاوه یک و نه با چهار بعلاوه یک برگزار شود. اگر در نشستهای کمیسیون طرفین به توافق مشترکی نرسند پرونده ایران به شورای امنیت خواهد رفت و با حضور کشورهای توافق کننده و بدون حق وتو، پرونده ایران بار دیگر با بازگشت اتوماتیک تحریمها به جریان خواهد افتاد. برخی از ناظران معقتدند اگر کار برجام به این مرحله برسد به معنای مرگ قطعنامه ۲۲۳۱ است. اما برخی دیگر نیز معتقند برجام همین حالا هم مرده است. علیرضا سلطانی، عضو هیات علمی دانشگاه و کارشناس اقتصاد سیاسی بین الملل در کافه خبر خبرآنلاین فعال شدن مکانیسم ماشه و آینده برجام را تحلیل و بررسی کرده است که در ادامه میخوانیم:
آیا با بیانیه ۳ کشور اروپایی مبنی بر فعال شدن مکانیسم ماشه، برجام به آخر خط رسیده است؟
جواب: بیانیه ۳ کشور اروپایی مبنی بر فعال شدن مکانیسم ماشه، برجام را به یک مرحله حساس و تعیین کنندهای رسانده، اما این به معنای پایان برجام نیست. این شرایط کاملا به سود آمریکا و شخص ترامپ است. ترامپ از زمانیکه دولت آمریکا را از برجام خارج ساخت، تلاش زیادی کرد تا به برجام پایان داده و توافق جدیدی را جایگزین آن کنداما مقاومت طرفهای اروپایی مانع از این شد درنتیجه با تشدید فشارهای خود در قالب تحریمهای ثانویه و افزایش انفعال اروپا برای خنثی کردن تحرکات تحریمی آمریکا علیه ایران، مناسبات ایران و اروپا برای حفظ برجام را به شرایط کنونی کشاند. این شرایط اگرچه دیر بدست آمد، اما بیشترین استفاده سیاسی را آمریکا خواهد برد. تا الان دولت آمریکا تحرکات و فشارهای خود را به صورت یک جانبه علیه برجام و ایران اعمال کرده است، اما اگر مکانیسم ماشه فعال شود تحریمهای آمریکا فقط محدود به این کشور نخواهد بود و دوباره تحریمها شورای امنیت که مجموعهای از تحریمهای اقتصادی، امنیتی و هستهای باز میگردد. همان تحریمهایی که با امضای برجام و در قالب قطعانامه ۲۲۳۱ لغو شده بود اینبار به پشتوانه شورای امنیت باز خواهد گشت. در واقع تحریمهای یکجانبه آمریکا به تحریمهای بین المللی تبدیل میشود.
اثر این تحریمها بر ایران واقتصاد آن چگونه خواهد بود؟ آیا شرایط سختتر از این میشود؟
واقعیت این است که تحریمهای یکجانبه آمریکا شدیدترین تحریمها علیه یک کشور است که تاالان اعمال شده و حتی از تحریمهای هوشمند دولت اوباما هم شدیدتر است. شاید اگر تحریمهای سازمان ملل با مکانیسم ماشه دوباره فعال شود، به لحاظ دامنه و گستره تحریمها، از تحریمهای یکجانبه فعلی آمریکا بیشتر نباشد که نیست، اما مساله اصلی بار و اثرات روانی آن بر اقتصاد ایران است که میتواند دوباره مشکلات زیادی را ایجاد کند. تا الان ترامپ و دولت او در ماجرای برجام تقریبا تنها بود. به غیر از چند کشور منطقه، هیچ کشوری حتی متحدین راهبردی آمریکا در اروپا از سیاست برجامی ترامپ حمایت نکردند و به نوعی فضای بین المللی به لحاظ سیاسی با ایران بود هر چند به لحاظ اقتصادی این کشورها از سیاستهای تحریمی آمریکا مجبور به تبعیت بوده اند. با بازگشت تحریمهای سازمان ملل، این کشورها مجبور به تبعیت از قطعنامههای قبلی خواهند بود و در این شرایط ایران میدان سیاسی را هم از دست خواهد داد که این نمیتواند مطلوب باشد. با فعال شدن مکانیسم ماشه، فرمان ختم برجام به طور مستقیم دست آمریکا میافتد.
فرایند اجرایی مکانیسم ماشه چگونه است؟
بر اساس ماده ۳۶ و ۳۷ برجام، اگر یکی از طرفین نسبت به عملکرد طرف دیگر شکایتی داشته باشد میتواند علیه طرف خاطی اقدام کند. در گام نخست طرف شاکی باید شکایت خود را به کمیسیون مشترک ارجاع نماید و این کمیسیون ظرف ۱۵ روز فرصت دارد که اختلاف را خاتمه دهد در غیر این صورت باید وزیران امور خارجه به ماجرا وارد شوند و همزمان یا به جای آن یک هیات مشورتی متشکل از ۳ عضو به شکایت ورود میکند که این زمان هم ۱۵ روز خواهد بود. در صورت ادامه اختلاف، کمیسیون مشترک نظریه هیات مشورتی را بررسی میکند در مدت ۵ روز و اگر به نتیجه نرسید، موضوع به شورای امنیت سازمان ملل به عنوان " عدم پایبندی اساسی " ارجاع میشود. شورای امنیت موظف است در ظرف ۳۰ روز به تداوم لغو تحریمها علیه ایران تصمیم بگیرد. اگر این سازمان قطعنامه صادر نکند، این به معنی بازگشت اتوماتیک وار تحریمهای شورای امنیت و مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ میباشد..
اشاره کردید که فرمان ختم برجام به دست آمریکا میافتد، منظور شما دقیقا چیست؟
بله درست است. فرمان پایان دادن به برجام با مکانیسم ماشه به دست آمریکا میافتد البته اگر موضوع به شورای امنیت کشیده شود. هرچند به اعتقاد من آمریکا با اینکه از برجام خارج شد، اما به صورت غیرمستقیم و در آن برای پایانش حضور فعالی داشت. با طرح مساله در شورای امنیت سرنوشت برجام در دست آمریکا خواهد افتاد. احتمال اینکه قطعنامهای از سوی شورای امنیت با حمایت انگلیس و فرانسه و همچنین روسیه و چین برای ادامه برجام و تداوم لغو تحریمها صادر شود این قطعنامه باید از سوی آمریکا نیز پذیرفته شود که با توجه به سیاست ترامپ در عمل وتو خواهد شد و اگر حادثه دیگری اتفاق نیافتد، تحریمهای شورای امنیت که خواست آمریکاست باز میگردد.
حال اگر نزاعی که بین ما و اروپاییها و آمریکاییها وجود دارد و فرامنطقه ایی شده، اگر این ماجرا به همین صورت جلو برود و مکانیسم ماشه فعال شود، همان موضوعی که شما گفتید، رخ میدهد. فرض کنید ما با اروپایی درباره نحوه اجرای برجام یا نحوه مقصریابیها توافق کنیم؛ در این صورت فضا چگونه است؟
یکی از فرصتهایی که در ماده ۳۶ برجام مطرح است مربوط به این موضوع میباشد. در کنار سازو کارهای تعیین شده برای کمیسیون مشترک، انعظافی را ماده ۳۶ ایجاد کرده برای حفظ برجام که سیاستهای دیگری را دنبال کنند و این به مذاکره بین ایران و اروپا بستگی دارد. یعنی اینکه قبل از ارسال مساله به شورای امنیت طرفین در کمیسیون مشترک یا نشست وزیران یا هیات مشورتی، ایران با سه کشور اروپایی به توافق جدید برسند. مکانیسم ماشه زمانی فعال میشود که ماجرا به شورای امنیت برسد و بیانیه ۳ کشور اروپایی نمیتواند قطعیت فعال شدن آن را داشته باشد. اروپاییان اهتمام خود را به حفظ برجام از نظر سیاسی اثبات کردند چرا که اگر میخواستند بازی کنند میتوانستند زودتر از اینها مکانیسم ماشه را فعال کنند.
توئیتی که اخیرا آقای ظریف درباره بیانیه تروئیکای اروپا منتشر کرد، دو برداشت متفاوت را ایجاد کرد. یک برداشت تند و صریح و برداشت دیگر واکنشی نرم، تحلیل شما چیست؟
دولت ایران حداقل در قالب دولت، تمایل برای رسیدن به شرایط سخت را ندارد. دوست ندارد مکانیسم ماشه فعال نشود. از پیام آقای ظریف این برداشت میشود که، ایران همچنان مایل است برجام را نگه دارد تا اینکه با شورای امنیت درگیر شود.
آقای دکتر در حال حاضر فضایی ایجاد شده است که مکانیسم ماشه را پایان ماجرا و آن را آغاز جنگ و درگیری میدانند. برای ترامپ مهم است که فضا علیه ایران باشد. با توجه به توضیحات شما چقدر ممکن است برجام جدیدی آغاز شود.
برجام جدید قطعا مطلوب ایران نخواهد بود. برای ایران بهتر است برجام فعلی حفظ شود. بر خلاف تصور بسیاری، مکانیسم ماشه به معنای افزایش احتمال جنگ نیست چرا که اصولا نه ترامپ که در آستانه انتخابات است مایل به جنگ است و نه ایران خواهان جنگ. از طرف دیگر مکانیسم ماشه به معنای پایان دیپلماسی هم نخواهد بود. بر اساس ماده ۳۷ برجام در کنار ترتیباتی که برای بازگشت خودکار تحریمها بیان شده، قیدی وجود دارد که در این اثنا شورای امنیت سازمان ملل متحد به نحو دیگری میتواند تصمیم بگیرد. این میتواند باب دور جدیدی از مذاکره و دیپلماسی را با محوریت ۵+ ۱ و با حضور آمریکا باز کند. بر این اساس هر چیزی در قالب مذاکره و توافق اتفاق افتد یعنی هم مانع از بازگشت خودکار تحریمها شود و هم زمینهای برای توافق جدید. بر اساس سیاست اعلامی ایران، منعی برای مذاکره با آمریکا در قالب ۵+۱ نیست. بر این اساس برجام هم میتواند باشد هم میتواند پایان یابد و با توافقی جدید جازیگزین گردد؛ بنابراین مکانیسم ماشه به معنای پایان جهان نیست. شاید این مرحله خود سرآغاز شکست بن بستهای سیاسی در ماجرای برجام باشد. ممکن است سناریوهای مختلفی رقم بخورد که برای برای طرفین به خصوص ایران و آمریکا ماهیت برد - برد داشته باشد. هرچند که نقطه مقابل آن هم بازگشت تحریم هاست. قدرت رایزنی و دیپلماسی در این فاصله تقریبا ۲ ماهه میتوان خود را ثابت کند تا از وخیمتر شدن اوضاع جلوگیری کند و فرصتها را برای یک شرایط جدید فعال نماید. به نظر میرسد در صورتیکه کار به اینجا برسد طرفین این اراده را برای بهره گیری از آخرین فرصتها داشته باشند.
با وجود جشم اندازی که شما ترسیم کردید، باز هم به نظر میرسد شرایط آینده خیلی سخت و نفس گیر باشد، اصولا چه شد که برجام به اینجا رسید؟
برجام ریسک بزرگی بود که یا ایران نباید به آن تن میداد یا زمانی که به آن تن داد نهایت حفاظت و حراست را از آن میکرد. مانند سرمایه گذاری است که فرد وارد یک محیط پر ریسکی میشود، آن هم فضایی که قابل اعتماد نیست و ریسک بالایی دارد، چون فضا یک فضای سیاسی است. زمانی که وارد شدیم و هزینه را انجام دادیم دیگر جایی برای بازگشت یا خروج از آن نیست که بخواهیم امتیازات و امکانات قبلی را داشته باشیم. وقتی ایران وارد برجام شد هزینه بسیار سنگینی را پرداخت کرد و امتیازاتی را داد. اگر از آن حفاظت و حراست نکند و از دستاوردها و امکاناتش استفاده نکند عملا همه آن هزینهها و تسهیلات را از بین برده است زمانی که آمریکا از برجام خارج شد ارزش پول ملی تقریبا ۴ برابر افت کرد. اگر برجام امضا نمیشد واجرا نمیشد عملا دو سالی که ما برای اجرای برنامه برجام زمان داشتیم به همان سبک و سیاق قبل از اجرای برجام پیش میرفت و قیمت دلار از ۳۸۰۰ تومان به ۱۴ هزار تومان نمیرسید حداکثر این بود که دوبرابر شود. آن هم نه به یکباره بلکه طی یک پروسه زمانی دوساله. برجام آمد و یک فضای انتظاری ایجاد کرد فضایی که میگفت همه اقتصاد رو به بهبود است، سرمایه گذاریهای خارجی وارد عرصه میشود و توقعات و انتظارات را بالا برد و یک مرتبه بعد از ۱۸ ماه آن فضا بازگشت و آن انتظارات و توقعات منفجر شد همین امر باعث شد که اقتصاد به شدت دچار شوک شود در حالی که اگر برجام برگزار نمیشد، این شوک به اقتصاد وارد نمیشد، بلکه اثرات منفی تدریجی با شیب پایین بود که اتفاق میافتاد و این شیب پایین ممکن بود به دست اندرکاران کشور کمک کند تا بتوانند اقتصاد و مسائل را بهتر مدیریت کنند و هزینههای این تحولات را کاهش بدهند. البته از این مساله هم نباید گذشت که اگر برجام امضا نمیشد ممکن بود زمینه بروز درگیری نظامی افزایش یابد که از این مساله هم نباید غافل شد.
پس عملا ازفرصت برجام نتوانستیم استفاده کنیم؟
من معتقدم حفظ برجام از امضای برجام مهمتر بوده است. متاسفانه در دوره اجرای برجام ما نتوانستیم از فرصتهای آن استفاده کنیم. چون حفاظت از برجام خودش نیازمند سه بسته بود؛ یکی بسته سیاسی داخلی که در قالب اجماع ملی برای حفاظت از برجام صورت میگرفت. بر سر برجام وحدت نظر و اجماع ملی شکل نگرفت. مورد دوم این بود که یک بسته اقتصادی تعریف میکردیم که بتوانیم از برجام چه در دوره اوباما و چه در دوره یک سال و نیم ترامپ به سرعت از آن استفاده کنیم به خصوص سرمایههای خارجی و بسته سوم بسته سیاستهای خارجی منطقهای بود که باید در آن به گونهای عمل میکردیم که چالشها و تنشهای منطقهایمان را به کمترین حالت ممکن میرساندیم و حل میکردیم. یعنی مانع از این میشدیم که کشورهای منطقه در مقابل برجام گام بردارند و باعث تضغیف برجام شوند و به نوعی فرصت را در اختیار آمریکا و ترامپ قرار دهند که بخواهد به این راحتی از برجام خارج شود.
در آن دوره که شما میفرمایید اگر قرار بود ما این فضاها را ایجاد کنیم به طور حتم باید در حرفهایمان و سیاستهایمان این موضوعات را ترتیب اثر میدادیم و ممکن بود این موضوع شرایط را سختتر از قبل کند.
جواب: الزاما به معنای دست برداشتن نبود و میشد به گونهای با تدبیر حرکت کرد تا این اتفاق بیفتد به هرحال زمانی که شما وارد یه ماجرا و یک راهی شدید و تن به انجام آن کار دادید باید تمام ملاحظات و الزامات آن کار را رعایت کنید. به عبارتی یا نباید از ابتدا وارد آن ماجرا میشدید یا زمانی که وارد آن شدید باید تمام الزامات آن برای حفظ موضوع را رعایت کنید. برجام یک فرصتی برای ما ایجاد کرد که بتوانیم در حوزه اقتصاد قوی شویم، اما حداقل در حوزه اقتصادی ما از این فرصت استفاده نکردیم و اقتصاد ما نه تنها قوی نشد بلکه آسیبپذیرتر هم شد، چون یک شوک عظیم به اقتصاد وارد شد. در حال حاضر ایران اعلام کرده که به شرط برداشته شدن تحریمها آماده مذاکره با آمریکا است. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد هم شرطی که آقای روحانی گذاشته بود این بود که ما با آمریکا مذاکره میکنیم به شرطی که همه تحریمها برداشته شود. این در حالیست که قبل از خروج آمریکا از برجام، ترامپ بر سر برجام خواستار مذاکره بود که با مخالفت ایران مواجه شد. ایران در شرایطی اعلام کرده با آمریکا مذاکره میکند که تحریمهای شدیدی را تجربه میکند و از ۲ سال پیش به لحاظ اقتصادی آسیب پذیر شده است.
به نظر میرسد روند تحولات از ۳ ماه گذشته در مورد برجام، شدت گرفت؟ دلیل آن چیست؟
برجام بعد از خروج آمریکا دچار یک اعوجاج سیاسی شد. آمریکا به دنبال لغو کامل آن و جایگزینی با توافق جدید بوده است. ۳ کشور اروپایی به دنبال حفظ برجام در کنار امضای یک توافق دیگر. ایران هم فقط سیاست حفظ برجام بدون توافقی دیگر را دنبال کرده است. چین و روسیه نیز عملا منفعل بوده اند. چند عامل باعث شد که تحولات ۳ ماه گذشته با خاصیت افزایش تنش شدت گیرد. از بین رفتن انگیزه دولتهای میانجی بعد از ناکامی در ایجاد زمینه مذاکره میان ایران و آمریکا در اجلاس سالانه اخیر سازمان ملل، درگیری ترامپ با انتخابات ۲۰۲۰ و مهمتر از آن استیضاح که باعث عدم تمرکز روی ایران و برجام شد. این عوامل باعث خارج شدن مدیریت بحران از کنترل شد.
بحثی که الان مطرح است، این که افکار عمومی نمیتواند تحریمهایی که آمریکا انجام داده و قرار هست بازگرداند را تمییز بدهد. یک عده میگویند برجام باعث برطرف شدن کدام تحریم شد، مردم متوجه تحریمهای قبل از برجام یا تحریمهای برطرف شده نمیشوند؛ که اگر مکانیسم ماشه فعال شده و تحریم باز گردد، چه تفاوتی با تحریمهای حال دارد؟
تحریمهای شورای امنیت اینگونه است که تمام کشورها و دولتها موظف هستند آن را اجرا کنند. اما تحریمهای فعلی تحریمهایی است که یک جانبه اعمال شده است و بعضا بسیاری کشورها هم از اجرای آن نگران هستند. اما قدرت این تحریمها از تحریمهای قبلی بیشتر است. یعنی آمریکا در دوره اوباما مخصوصا در حوزه نفت یک معافیت داده بود در حد ۷۰۰ هزار بشکه امکان صادرات نفت وجود داشت. اما این معافیت الان وجود ندارد و ترامپ سیاست صفرکردن صادرات نفت را دنبال میکند.
بسیاری از افراد معتقدند اینگونه نیست به عنوان مثال میگویند ترامپ معتقد بود که ما میخواهیم در همه جا آمریکای بزرگ ایجاد کنیم، یکی از نشانههای بزرگی این است که مخالفی نداشته باشد یا حداقل دربرابر آن مقاومتی نباشد و خیلی از افراد معتقد بودند با توجه به سیاستی که ایران دارد و نوع نگاهی که به غرب دارد نمیتواند از موضوع مقاومت دست بکشد، لذا طرح موضوع مذاکره از سوی آمریکاییها یک نمایش است و این هم حرفهایی است که از یک طرف مطرح میشود و اینکه همیشه بحثهای مذاکرات اینگونه نیست که واقعیتها را بگویند و یا خیلی صحیح و صاف باشند در این فضا طرح مسئله مذاکره با امریکا چه معنایی مییابد؟
رویای آمریکاییها برای بازگرداندن آمریکا به جایگاه برتر گذشته در حوزههایی مانند چین، روسیه، کره شمالی، ایران عمدتا دنبال میشود. آمریکاییها میخواهند از ایران و کره شمالی در فضای سیاسی، روسها در فضای امنیتی و چینیها در فضای اقتصادی برای رویای خود بهره گیرند. امریکا دیگر قدرت برتر نیست به خصوص در حوزه اقتصادی. این روابطی که در حال حاضر با آمریکا داریم اگر ۱۰ یا ۲۰ سال گذشته بود حتما جنگ رخ میداد. اما الان به این راحتی جنگ نمیشود، چون ساختار نظام بین المل تغییر پیدا کرده است و این تغییر به خاطر ساختار متغیر اقتصادی است. اوباما، سعی میکرد این ضعیف شدن را بپذیرد و هزینه کاهش اقتدار آمریکا را با درگیر کردن دیگر قدرتها در مدیریت فضای اقتصادی و سیاسی و امنیتی بین المللی را کم کند، اما دولت ترامپ با ترویج تفکرات راستگرا و ناسیونالیستی این را به لحاظ پرستژی دنبال میکند. یکی ازاهداف ترامپ برای تحقق این رویای دیرینه آمریکایی ایران است آمریکا دیگر مانند گذشته قدرت مانور بالا ندارد و دستش باز نیست برای اینکه بخواهد یک جانبه حرکت کند. مثال همین مورد هم بحث برجام و خروج آمریکا از آن و عدم پذیرش این مسئله توسط دیگر قدرتهای جهانی بود. این یک فرصت برای ایران بود که بتواند از این فضا استفاده کند و در نتیجه ایران نباید به آمریکا به چشم یک قدرت بلا منازع نگاه کند و تمام انرژی خودش را در تقابل با آمریکا قرار دهد. ایران میتواند از فرصتها و زمینههای گسترده بین المللی استفاده کند برای آنکه بتواند خودش را تبدیل به یک قدرت منطقهای پایدار در حوزهای مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی کند.
با این تفاسیر و اوضاع فعلی، آینده را چگونه میبینید و فکر میکنید چشم انداز ایران چه باشد؟ شما میفرمایید که ترامپ برای بقا نیز به تقابل با ایران نیاز دارد و فرض بگیریم که چهار سال دیگر با ترامپ هستیم و با این شرایطی که دارد و با این بودجهای که از سعودی بخاطر استقرار نظامیان برای ایران هراسی میگیرد؛ پس طبیعتا ترامپ دنبال مذاکره درست و مطلوب به صرفه با ایران نیست و این تقابل همیشه وجود دارد. اگر مکانیزم ماشه فعال بشود یا نشود و یا اینکه مذاکره پنج بعلاوه یک برگزاری شود و یک طرف میز هم نماینده امریکا بنشیند، آیا ترامپ از این بودجهای که از تقابل با ایران از عربستان استفاده میکند صرف نظر میکند و تن به مذاکره با ایران میدهد؟
آنچیزی که برای آمریکا و ترامپ مهم است این است که بتواند ایران را به لحاظ سیاست منطقهای و بحث موشکها و جلوگیری از آسیب پذیری اسرائیل و همچنین بحث منافع شخصی که خود ترامپ دارد، وارد مذاکره کند و در اصل دنبال این است که از کارت ایران برای رسیدن به این اهداف استفاده کند. همین که ترامپ بتواند برای انتخابات آینده یک امتیازاتی را از ایران بگیرد حاضر است امتیازات بیشتری را هم بابت این موضوع پرداخت کند و اگر نتواند با ایران مذاکره کند برای انتخابات دچار مشکل خواهد شد و احتمال شکست او وجود دارد، چون اوضاع اقتصادی آمریکا در حال حاضر خوب نیست به این دلیل که آهنگ رشد اقتصاد آمریکا در حورزه اشتغال از بین رفته است. اینکه اگر اوضاع اقتصادی آمریکا خوب بود چرا حاضر شد با چین وارد مذاکره شود. سوالی است که باید پاسخ داده شود؟ یکی از دلایلی که باعث شد ترامپ در دوسال اول خوب اشتغال زایی کند و نشان دهد که اوضاع اقتصادی با آمدن او بهتر شده است این بود که وارد فاز جنگ تجاری با چین و هند شد و از این طریق توانست این فضای اقتصادی را برای آمریکا ایجاد کند، اما چرا حالا وادار به توافق شد؟ چون دیگر سیاستش در عرصه بین المللی کار آمد نیست. اقتصاد آمریکا وابسته به اقتصاد جهان است و در صورتیکه جنگ با قدرتهای اقتصادی را ادامه دهد و باعث کاهش رشد اقتصاد جهانی شود اولین کشوری که دچار زیان میشود خود آمریکاست، چون ارزش افزوده اصلی اقتصاد این کشور نه از داخل بلکه از اقتصاد جهانی و سرمایه گذاریهای خارجی است.
حال اگر ماندن ترامپ ۴ سال دیگر به این دلیل باشد که اولا ترامپ رقیب سرسختی ندارد و دیگر اینکه او فضای هیجانی جامعه آمریکا را به خوبی درک کرده و توانسته جامعه را حتی با توئیتهایش به دست بگیرد باز هم فضای ایران آمریکا چالشی خواهد بود؟
احتمال برنده شدن ترامپ در انتخابات بیشتراز شکستش است و این یک واقعیت است. در فرصت ۸ ماهه تا انتخابات آمریکا، احتمال بروز جنگ خیلی پایین است. جنگ به نفع ترامپ نیست. ترامپ نه تنها وارد جنگ با ایران نمیشود بلکه سعی میکند ایران را وارد فاز مذاکره کند. حالا یا از طریق فشار یا از طریق واسطه و سازوکارهایی مانند آنچه در مورد مکانیسم ماشه بیان شد.
اینکه مقامات ما میگویند اگر ما با آمریکا مذاکره کردیم، چه تضمینی وجود دارد که دموکراتها در توافق بمانند؟ ممکن است نفر بعدی هم بیاید برجام را پاره کند! جمهوری خواهان مانند لنیسترها در سریال گیم اف ترونز هستند، شعاری داشتند که یک لنیستر هیچگاه بدهکار نمیماند، به نظر جمهوریخواهان در مذاکره مقبولتر هستند چرا که خود را بدهکار نمیکنند، برعکس دموکراتها همیشه یک سوپاپ برای خودشان میگذارند. آنان به راحتی در کنگره میتوانستند تحریمها را تصویب کنند، که دست ترامپ نیز بسته میشد. اما اوباما برجام را قانونی نکرد که به نظر میرسد این هم از زیرکی دموکراتها است که همیشه با پنبه سر میبرند و مانند جمهوریخواهان نیستند.
معتقدم اگر برجام در دوره جمهوری خواهان امضا میشد، امکان پایداری آن و تعهد آمریکا بیشتر بود هرچند که رسیدن به توافق با جمهوری خواهان هم میتواند به نسبت دموکراتها آسانتر باشد و هم سختتر. آسانتر این این منظر که جمهوری خواهان به نسبت دموکراتها بیشتر اهل معامله هستند، اما سخت به این دلیل که جمهوری خواهان بیشتر روی قدرت سخت متمرکز هستند و چالش اصلی ایران با آمریکا هم بیشتر بر قدرت سخت است.
ما در مکانیسم ماشه مجبور به مذاکره با اروپاییها هستیم، نقش روسها و چینیها را در این ماجرا چطور میبینید؟
در مکانیزم ماشه اگر خود مکانیسم بخواهد فعال شود هیچ کشوری قدرت مقابله و جلوگیری ندارد. حکایت برجام مانند طنابی است که یک سر آن را ایران و سر دیگر آن را آمریکا گرفته است. یک دسته از کشورها مانند ۳ کشور اروپایی، میخواهند برجام را حفظ و اجرا کنند؛ چین و روسیه با توجه به نزدیکی با ایران در عمل برای حفظ برجام اقدامی نکردند. چینیها سیاست سکوت، روسها نیز سیاست انفعال را در پیش گرفتند و ایران برای فعال کردن فرصتهای خود در برجام نتوانسته است از این دو کشور کمک بگیرد یا روی آنها حساب باز کند. توپهای ایران برای حفظ برجام در زمین ۳ کشور اروپایی میچرخد. این ۳ کشور اجماع خاص خود را دارند. اما چین و روسیه فعالیتی برای حفظ برجام نکردند. برخی معتقدند این دو کشور به عنوان شاهد در این معاهده وجود داشتند. البته میتوانند از ظرفیتهای خود در شورای امنیت به نفع ایران استفاده کنند. اما بعید به نظر میرسد که چین و روسیه با توجه به مکانیسم ماشه، قدرت مانوری برای حفظ برجام داشته باشند مگر اینکه معاملهای دیگر بین قدرتهای بزرگ بر سر برجام صورت گیرد که سناریوهای آن را قبلا اشاره کردم.
در این شرایط ایران چه سیاستی را باید دنبال کند؟
در سیاست نباید به مسائل و تحولات و موضوعات نگاه صفر و صدی یا سیاه و سفید داشت. باید همه شرایط، احتمالات و فرصتها را در نظر گرفت و متناسب با آن و در راستای منافع ملی پیش رفت. در گام اول باید در داخل کشور و در صدر سیاستگذاری کلان کشور، یک وحدت واجماع نظر تصمیم گیری شکل گیرد. این اجماع باید متمرکز بر هدف مشخص، پیش بینی سناریوهای مختلف و تحلیل هزینه و فایده باشد. در گام بعدی، کاهش سطح تنش با آمریکاست که بعد از ترور سردار سلیمانی و حمله موشکی ایران به آمریکا به اوج خود رسید هرچند نشانههای کاهش تنش در روزهای اخیر از سوی دو طرف آشکار شده است. فعال کردن ظرفیتهای میانجی گرایانه و بهره گیری از این ظرفیتها در دو سطح منطقهای و بین المللی نیز اهمیت زیادی دارد. این رویکرد باید همراه با کاهش سطح تنش با کشورهای منطقه به خصوص عربستان سعودی باشد که در این زمینه هم نشانههایی آشکار شده است که مطلوب است. در کوتاه مدت هم تلاش برای بهره گیری از فرصت ۳۰ روزه کمیسیون مشترک برای رسیدن به توافقی برای برجام با ۳ کشور اروپایی اهمیت دارد تا مانع از ارجاع به شورای امنیت شود. درصورت ارجاع نیز همه سناریوها و شرایط برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای شورای امنیت باید اندیشیده شود تا سیاست مطلوب ترامپ یعنی شکل گیری اجماع جهانی علیه ایران محقق نشود.