اپانید فاضلیان، قتصاد۲۴- این روزها وجه مشترک تلویزیونهای فارسی زبانِ خارجی یک چیز است؛ «متقاعد کردن ایرانیان به سرمایه گذاری در بازارهای مسکن خارجی». نه خط و ربطشان مهم است و نه فرقی دارد که برنامه هایشان از کجا پخش میشود؟ فصل مشترک تمام این تلویزیونها، تبلیغ انحصاری برای چند شرکت ساختمانی و بنگاه معاملات ملکی است که کارشان ساخت و فروش خانه در آن سوی مرزهای ایران و به ویژه ترکیه است.
میتوان ۱۵ سال پیش را نقطهای دانست که از آن زمان به بعد پخش تبلیغات گسترده برای کشاندنِ ایرانیان به بازارهای مسکن خارجی آغاز شد؛ آن زمان هم بیشتر تلویزیونهای فارسی زبان خارجی مبدل به تریبونی تبلیغی برای فروش خانه در دُبی و قبرس شده بودند.
در روزگاری هستیم که «حقِ داشتن مسکن آبرومند» گذارهای بدیهی تلقی میشود؛ آنقدر بدیهی که به نظر میرسد نمیتوان خیلی در مورد آن صحبت کرد؛ حقی که هرچند دلیلِ ناکامی خیلیها در داخل مرزهای ایران است، اما مدتهاست که ایرانیان بسیاری مشتاق داشتنش در یک کشور خارجی شده اند؛ همین کافی است تا تلویزیونهای فارسی زبان خارجی در رقابت با یکدیگر، برای فارسی زبانان رویاسازی کنند؛ رویایی که مواد سازنده آن از کنار هم قرار گرفتن تصاویر گوشه هایِ دنجِ یک خانه، باغچهِ سبز و گُلکاری شده، استخر زلال آب یا دورنمای کوه و دریا تشکیل شده است.
با این اوصاف، بعید نیست که خیلی از ایرانیها این روزها در سودایِ داشتن ملکی شخصی در فراسوی مرزها باشند، اما نیازی به گفتن هم نیست که مدتهاست شرایط اقتصادی به بیشتر ایرانیان چنین اجازهای را نداده است.
میتوان خرید ملک در خارج از ایران را سکهای با دو روی متفاوت فرض کرد؛ در یک رو تصویری از تبلیغاتِ جذاب نقش بسته شده که تا به امروز در حال پخش بوده است؛ زندگی لاکچری در خانهای رویایی با ملبمانی شیک، گرفتن حق اقامت و شهروندی، داشتن حق کار و حق تحصیل و... اما آیا تصویری که در روی دوم این سکه نقش بسته است نیز به همین اندازه روشن، رویایی و دل انگیز است؟
خرید خانه در خارج؛ راهی برای خروج سرمایه
«فریبرز رئیس دانا» جامعه شناس و اقتصاددانی است که بیشترین دلیل شهرتش صحبت از قربانیان مشکلات و آسیبهای اجتماعی در ایران است؛ گروهی اجتماعی که به سختی میتوان ایرانیانی را در آن جای داد که میتوانند در آنسوی مرزها صاحبخانه شوند؛ با این حال او در گفتگو با اقتصاد ۲۴ از روی دیگر این تبلیغات جذابِ تلویزیونی میگوید: تلاش برای جذب ایرانیان به بازار مستقلات خارج از کشور اتفاق تازهای نیست، تبلیغات گسترده این روزها در ادامه موج مهاجرتهایی است که در سالهای زمان جنگ ایجاد شد؛ آن زمان خانوادههای بسیاری به دلایل مختلف از ایران خارج و در اروپا و آمریکا ساکن شدند؛ بخشی از آنها به مرور دیگر به کشور بازنگشتند، اما شماری از آنها به دلایلی که شاید مهمترینش وابستگی اقتصادی است، هنوز در رفت و آمد هستند؛ بخش قابل توجهی از این مهاجران در زمان خود صاحب ثروت و دارایی قابل توجهی بودند که با خود بردند، برای همین این مهاجرت را باید سرآغاز جریان نقل و انتقال سرمایه به خارج از ایران در نظر گرفت؛ جریانی که برخلاف فرضیات غلط و پیش بینیهای خام خیالانه، مدتهاست بی بازگشت بودن آن ثابت شده است.
اقلیت برخورداری که در خارج خانه میخرند
در صحبتهای رئیس دانا، مسئله انتقال سرمایه به خارج از ایران مطلبی است که باید آن را حلقه وصل معدود ایرانیان قادر به خرید ملک در خارج از کشور با قربانیان آسیبهای اجتماعی ایران دانست؛ از دید این جامعه شناس که همواره یکی از منتقدان سرسخت نحوه توزیع ثروت در جامعه طبقاتی ایران بوده است، خرید خانه در کشورهای همسایه راهی نسبتا قدیمی برای انتقال سرمایه از ایران است؛ او میگوید: اقتصاد نئولیبرال ایران آنقدر ولنگار شده که حتی عرضه نگهداشتن پولی را ندارد که از جیب فرودستان جمع شده است؛ مجریان و قانونگذاران و مشاورانش مدتهاست که در این تله گیر افتاده اند؛ مسیری که آنها در اقتصاد ایران پیموده اند فقط دورنمای قشنگی از عدالت را نشان میدهد، اما عایدی آن چیزی جزء آشوب و سرکوب اجتماعی نبوده است؛ آنها که در پیمودن این مسیر چاوشی خوانی میکردند به وقت مصیبت خاموش و ساکت میشوند و با فرافکنی، دخالت دولت در اقتصاد را مقصر میکنند؛ در این شرایط با اکثریتی مواجه هستیم که حتی نمیتوانند از ظرفیتهای تعاونی برای داشتن سقف بالاسری در داخل کشور استفاده کنند، اما در سوی دیگر اقلیتی هم داریم که به مدد نزدیکی با طبقه قدرت و داشتن رانت از چرخه توزیع ثروت بی نصیب نبوده اند؛ برای آنها که از طریق موسسات مالی دولتی و شبه دولتی و خصوصی کنترل انحصاری اقتصاد کشور را در اختیار دارند دیگر داشتن خانه شخصی در ایران مهم نیست؛ آنها سالهاست با سودای زندگی در ماورا جغرافیای سیاسی ایران، به وسیلهای برای انتقال سرمایه تبدیل شده اند.
بازار مسکنِ همسایگان ایران؛ بهشتِ اجباری
از نظر این اقتصاددان هرقدر هم که اجتماع امروز ایران یک جامعه نابرابر طبقاتی، دو قطبی و پرتعارض از اقلیت فرادست و اکثریت فرودست باشد؛ بازهم نمیتوان در تحلیل اقلیت برخوردار برای اعضای این گروه اجتماعی طیف بندی قائل نشد: هرچه باشد در این گروه نیز تقسیم ثروت طبقاتی است؛ گروهی برخوردارترند و برخی دیگر به نسبت از کمتر برخوردارند؛ همین طیف بندی باعث میشود تا راحتتر بتوان صاحبخانههای ایرانی در خارج از کشور را تفکیک کرد؛ تنها معدودی ابرسرمایه داریم که میتوانند به راحتی از عهده تشکیل زندگی در آمریکا و اروپا برآیند؛ مابقی کسانی که این روزها از نظر اقتصادی در زمره افراد توانگر هستند راهی ندارند جز آنکه برای خرید خانه و تشکیل زندگی راهی یکی از کشورهای همسایه ایران شوند؛ اینجا برای خانوادههای آنها بهشتی اجباری است و جای دیگری نیست؛ آنها راهی ندارند مگر اینکه وعدههای بسازبفروشها و آژانس مسکنی هایِ کشورهای همسایه را برای داشتن زندگی رویایی باورکنند.
چرا خرید خانهِ خارجی؟
تا به اینجا معلوم است که ایرانیان واجد شرایط خرید خانه در خارج کشور برای زندگی در داخل نباید مشکل مالی چندانی داشته باشند؛ هرچه باشد آنها برخلاف خیلیهای دیگر در ساختار کنونی قدرت و ثروت از موقعیت خوبی برخورداند؛ پس دلیل تمایل آنها به زندگی در خارج از ایران چیست؟ فریبرز رئیس دانا دلیل این شیفتگی را برداشت وارونه این افراد از شرایط موجود میداند؛ او به صراحت میگوید: برخلاف لیبرالیسمی که در جاهای دیگر دنیا حاکم است و به ناچار خود را با قواعد دموکراسی نیمبند و نمایشی رایج تطبیق داده است؛ سرمایه داری ترمز بریده در ایران هیچ پایبندی ندارد؛ رئیس جمهور و رئیس مجلس و... همه هیچ کاره اند و اصول قانون اساسی که قرار بود چراغ دار مسیر توسعه جامعه باشد سالهاست فراموش شده است؛ طبیعی است که این وضعیت قابل تحمل نباشد؛ همه به جان هم میافتند و مرزبندیهای میان طبقات بالادستی و پایین دستی جامعه پررنگتر میشود؛ احساس ناامنی پدیده فراگیر اجتماعی میشود که راه مواجهه با آن از طبقهای به طبقه دیگر متفاوت است؛ اکثریت ضعیفتری که با ناامیدی در جستجوی جان پناهی امن است هر آن ممکن است برای مدتی هرچند کوتاه یکی از عرصههای اجتماعی را به صحنه تبلور خشم و اعتراض خود تبدیل کند؛ در مقابل اقلیت برخوردار نقش خود را در به وجود آمدن این وضعیت فراموش کرده و به غلط خود را قربانی میداند؛ البته او هم به سب خودش برای پیدا کردن جای امن تلاش میکند و در نهایت جزیره آرامش در آنسوی مرزها میباید.
مشکلی که شاید حل نشود
اینکه خرید ملک در کشورهای همسایه تا چه اندازه میتواند آرامش مورد نظر معدود ایرانیان واجد شرایط را برآورده کند؟ پرسشی است که نمیتوان به راحتی پاسخش را داد؛ رئیس دانا، اما در این خصوص میگوید: اگرچه با وعدههایی که دلالان مسکن خارجی به مشتریان ایرانی خود دادهاند، زندگی جدید با جذابیتهایی همراه است، اما شروع این زندگی هم خالی از گرفتاری نیست؛ محدویتهای جزمگرایانهای که سالهاست بر شئون مختلف زندگی در ایران حاکم است باعث میشود تا این گروه از ایرانیان برای رفتن شوق بیشتری داشته باشند، ابتدا ممکن است این زندگی بخشی از سال باشد، اما هیچ بعید نیست که آنها برای همیشه قید ماندن در ایران را بزنند؛ اما زنجیر مشکلات جامعه ایران هنوز هم میتواند به پای آنها سنگینی کند؛ کشورهای فروشنده خانه به ایرانیان هم اقتصادی منفک از جهان ندارند؛ آنها هم در عمل وابسته به سرمایه داری جهانی هستند و همین کافی است تا گرفتاریهای جدید شروع شود؛ هیچ بعید نیست که مدتی بعد با روی کار آمدن یک دولت راستگرا یا نزدیک به آمریکا قوانینی وضع شود که مالکیت ایرانیان را محدود یا حتی تهدید کند؛ تجربه نشان داده است که در علم سیاست میتوان به راحتی تودههای مردم را علیه دیگران شوراند و تحریک کرد و با برچسب زدن قومی و... کاری کرد که خیلی از زندگیها از هم پاشیده شود.
تصور اشتباهی که خیلیها دارند
صرفنظر از اینکه در شرایط اقتصادی کنونی، ایرانیان متقاضی خرید خانه در خارج چگونه از تمکن مالی کافی برخوردارند؛ یک مطلب را نباید فراموش کرد؛ آن هم شرایط متفاوتی است که میان بازار مسکن ایران با بازارهای مسکن کشورهای دیگری وجود دارد. رئیس دانا در توضیح آن میگوید: ساختار اقتصاد در ایران باعث شده است تا زمین همواره حکم دارایی ثابت را داشته باشد. در این ساختار پولی که بابت خرید مستقلات هزینه میشد همواره ارزش خود را حفظ میکند؛ اتفاقی که در مورد خیلی از کالاها و خدمات نمیافتد؛ خیلی از مشتریان خانههای خارجی ممکن است چنین نگاهی داشته باشند؛ اما برداشت آنها غلط است؛ در این کشورها بساز بفروشها و دلالان مسکن سلطان بیحقه اقتصاد نیستند؛ اقتصاد در این کشورها تولید محور است و امور ساختمانی و عمرانی قرار است به توسعه کشور کمک کنند؛ اما در ایران این مناسبات معکوس است و کل اقتصاد کشور است که وظیفه هموار کردن راه در بازار مسکن را برعهده دارد؛ آنهایی فکر میکنند با خرید خانه در خارج از ایران عاقبت بخیر میشوند در اشتباهند؛ در آنجا نظام مالیاتی اجازه چنین خوش خیالی را نمیدهد؛ این خوش بینی محکوم به شکست است و هیچ تضمینی نیست که پولی که امسال صرف خرید خانه میشود برای همیشه ارزش خود را حفظ کند.