اقتصاد24 - آیا خیانت در ازدواج برای مردها عادیتر از زنهاست؟ آیا خیانت در مردان رایجتر از زنان است؟ آیا بعضی مردها واقعا تکهمسری را شوخی میدانند؟ اگر شما هم در دسته کسانی هستید که پاسخی برای این پرسشها میخواهید، با ما همراه باشید.
کدام گروه بیشتر خیانت میکند؟
بیشک، مردها بیشتر از زنها خیانت میکنند. این را پروفسور جامعهشناسی دانشگاه ویرجینا، دکتر «استیون ناک» (Steven Nock) تأیید میکند. او ازدواج بیش از ۶۰۰۰ مرد از سال ۱۹۷۹ تا امروز را دنبال کرده است. ناک میگوید: «در روزگاری که لازم بود دلیلی برای جدایی ارائه کنیم، این رایجترین دلیل بود. وقتی پای خیانت در میان باشد، معمولا گناه مردها بیشتر است. درعینحال، جامعه در برابر رفتار غلط مردها مدارای بیشتری نشان میدهد!»
مردی که خیانت میکند، مرد است دیگر؛ عقلش را از دست داده. اما اگر زنی خیانت کند، مایهٔ ننگ است! بهگفته «مارک اپستین» (Mark Epstein) روانپزشک و نویسندهٔ کتاب «پذیرش اشتیاق: شهوت برای زندگی»، خیانت در مردها و زنها متفاوت است. این مسئله برای مردها بیشتر شبیه تغییر ذائقه است. آنها راحتتر از شریکشان و تجربه مورداشاره میگذرند.
آیا خیانت مردان ریشه زیستی دارد؟
هرچند زنها جدایی از همسر خیانتکار را میپذیرند، اما بههرحال بهدنبال دلیل خیانت شوهرشان هستند. در کودکی به ما میآموزند که آدم بزرگها وقتی عاشق هم میشوند، یککارهایی میکنند. اما اگر این را عشق بنامیم، پس حیوانها یکسره در حال عاشقشدناند! حتی مسیر تکامل انسان خردمند بیشتر به چندهمسری گذشته است تا ازدواج عاشقانه و تکهمسری.
دکتر «لواَن وستون» (Louanne Cole Weston) درمانگر ازدواج و خانواده و مشاور جنسی معتقد است در گونهٔ انسان، میلی طبیعی برای زادوولد به هر طریقی وجود دارد. همان چیزی که مایهٔ بقای انسان بوده است. این نیاز در برخی مردها هنوز هم وجود دارد. هرچند از میان آنها عدهای موفق میشوند بهشکلی دنبالهدار چندین ازدواج تکهمسری را ادامه دهند.
اما چندان نمیتوان بر نظریه تکامل تکیه کرد وگرنه مردان هنوز هم باید با گرز و چماق به جان هم بیفتند. فراموش نکنیم که مردان بسیاری زندگی و رابطهٔ وفادارانه دارند؛ بنابراین شاید برای مشکلی که بخشی از آن ریشه زیستی دارد، درمانی رفتارشناختی وجود داشته باشد؛ مثلا شاید بهکمک مشاوره، مردان بتوانند خیانتکردن را ترک کنند.
واکنش مردها به آشکارشدن خیانت
بیشتر مردها به راهحلهای دیگر فکر نمیکنند. آنها وقتی دستشان رو میشود، با ناچیزانگاری و بهانهجویی، رفتارشان را با چنین توضیحاتی توجیه میکنند:
هر مردی میخواد با زنهای دیگه رابطه جنسی داشته باشه. اگر بتونند، همه این کار رو میکنند.
مردها از نظر زیستی باید با زنهای زیادی رابطه داشته باشند. چرا من باید جور دیگهای باشم؟
اگر تو خونه خودم از نظر جنسی ارضا میشدم، خیانت نمیکردم.
بیشتر مردها این کار رو میکنند. از خودشون بپرسید.
اگر زنم اینقدر چاق نبود، با من رفتار بهتری داشت یا بیشتر به من میرسید، به خیانت فکر نمیکردم.
اگر شغلم اینقدر استرس زا نبود، برای تسکین اضطراب بهسراغ سایتهای مستهجن نمیرفتم.
کدوم خیانت؟ خوشوبش و کمی تفریح با خانمها در کافه که خیانت نیست. این تفریح مردهاست.
اگر پلیس دنبال خلافکارهای واقعی بود، هیچوقت من رو با زنی غریبه بازداشت نمیکردند. بهتره اونها دنبال جنایتکارهای واقعی باشند!
من فقط پیام میدم و خوشوبش میکنم. چه ضرری داره؟ هیچکدوم از این زنها رو تابهحال از نزدیک ندیدم. این فقط یه بازیه.
در روانشناسی، به چنین بهانهجوییهایی «انکار» (Denial) میگویند. در انکار، فرد با دروغها و فریبهای درونی خودش را قانع میکند که رفتار سؤالبرانگیزش، مشکلی ندارد. او با بهانههای مختلف خودش را فریب میدهد. هر دلیل و بهانه، دروغهای جدیدی به دنبال دارد. در نگاه سومشخص بیطرف، مانند روانکاو، انکار مرد خیانتکار مثل سستی خانهای پوشالی در جریان نسیمی شدید است. اما آنها لجوجانه اصرار دارند که دلایلشان منطقی است.
کدام گروه بیشتر خیانت میکند؟
بیشک، مردها بیشتر از زنها خیانت میکنند. این را پروفسور جامعهشناسی دانشگاه ویرجینا، دکتر «استیون ناک» (Steven Nock) تأیید میکند. او ازدواج بیش از ۶۰۰۰ مرد از سال ۱۹۷۹ تا امروز را دنبال کرده است. ناک میگوید: «در روزگاری که لازم بود دلیلی برای جدایی ارائه کنیم، این رایجترین دلیل بود. وقتی پای خیانت در میان باشد، معمولا گناه مردها بیشتر است. درعینحال، جامعه در برابر رفتار غلط مردها مدارای بیشتری نشان میدهد!»
مردی که خیانت میکند، مرد است دیگر؛ عقلش را از دست داده. اما اگر زنی خیانت کند، مایهٔ ننگ است! بهگفته «مارک اپستین» (Mark Epstein) روانپزشک و نویسندهٔ کتاب «پذیرش اشتیاق: شهوت برای زندگی»، خیانت در مردها و زنها متفاوت است. این مسئله برای مردها بیشتر شبیه تغییر ذائقه است. آنها راحتتر از شریکشان و تجربه مورداشاره میگذرند.
آیا خیانت مردان ریشه زیستی دارد؟
هرچند زنها جدایی از همسر خیانتکار را میپذیرند، اما بههرحال بهدنبال دلیل خیانت شوهرشان هستند. در کودکی به ما میآموزند که آدم بزرگها وقتی عاشق هم میشوند، یککارهایی میکنند. اما اگر این را عشق بنامیم، پس حیوانها یکسره در حال عاشقشدناند! حتی مسیر تکامل انسان خردمند بیشتر به چندهمسری گذشته است تا ازدواج عاشقانه و تکهمسری.
دکتر «لواَن وستون» (Louanne Cole Weston) درمانگر ازدواج و خانواده و مشاور جنسی معتقد است در گونهٔ انسان، میلی طبیعی برای زادوولد به هر طریقی وجود دارد. همان چیزی که مایهٔ بقای انسان بوده است. این نیاز در برخی مردها هنوز هم وجود دارد. هرچند از میان آنها عدهای موفق میشوند بهشکلی دنبالهدار چندین ازدواج تکهمسری را ادامه دهند.
اما چندان نمیتوان بر نظریه تکامل تکیه کرد وگرنه مردان هنوز هم باید با گرز و چماق به جان هم بیفتند. فراموش نکنیم که مردان بسیاری زندگی و رابطهٔ وفادارانه دارند؛ بنابراین شاید برای مشکلی که بخشی از آن ریشه زیستی دارد، درمانی رفتارشناختی وجود داشته باشد؛ مثلا شاید بهکمک مشاوره، مردان بتوانند خیانتکردن را ترک کنند.
واکنش مردها به آشکارشدن خیانت
بیشتر مردها به راهحلهای دیگر فکر نمیکنند. آنها وقتی دستشان رو میشود، با ناچیزانگاری و بهانهجویی، رفتارشان را با چنین توضیحاتی توجیه میکنند:
هر مردی میخواد با زنهای دیگه رابطه جنسی داشته باشه. اگر بتونند، همه این کار رو میکنند.
مردها از نظر زیستی باید با زنهای زیادی رابطه داشته باشند. چرا من باید جور دیگهای باشم؟
اگر تو خونه خودم از نظر جنسی ارضا میشدم، خیانت نمیکردم.
بیشتر مردها این کار رو میکنند. از خودشون بپرسید.
اگر زنم اینقدر چاق نبود، با من رفتار بهتری داشت یا بیشتر به من میرسید، به خیانت فکر نمیکردم.
اگر شغلم اینقدر استرس زا نبود، برای تسکین اضطراب بهسراغ سایتهای مستهجن نمیرفتم.
کدوم خیانت؟ خوشوبش و کمی تفریح با خانمها در کافه که خیانت نیست. این تفریح مردهاست.
اگر پلیس دنبال خلافکارهای واقعی بود، هیچوقت من رو با زنی غریبه بازداشت نمیکردند. بهتره اونها دنبال جنایتکارهای واقعی باشند!
من فقط پیام میدم و خوشوبش میکنم. چه ضرری داره؟ هیچکدوم از این زنها رو تابهحال از نزدیک ندیدم. این فقط یه بازیه.
در روانشناسی، به چنین بهانهجوییهایی «انکار» (Denial) میگویند. در انکار، فرد با دروغها و فریبهای درونی خودش را قانع میکند که رفتار سؤالبرانگیزش، مشکلی ندارد. او با بهانههای مختلف خودش را فریب میدهد. هر دلیل و بهانه، دروغهای جدیدی به دنبال دارد. در نگاه سومشخص بیطرف، مانند روانکاو، انکار مرد خیانتکار مثل سستی خانهای پوشالی در جریان نسیمی شدید است. اما آنها لجوجانه اصرار دارند که دلایلشان منطقی است.
چرا مردها خیانت میکنند - علت
در حقیقت، عوامل گوناگونی در خیانتکردن مردان نقش دارند. بهطورکلی، تصمیم مردان به خیانت ریشه در یک یا چندی از عوامل زیر دارد.
۱. نابالغی
وقتی مردی نمیتواند رابطهای متعهدانه داشته باشد و نمیداند ممکن است اعمالش با پیامدهایی جدی همراه باشند، فکر میکند ماجراجوییهای جنسی اشکالی ندارد. بهگمان او، تعهد به رابطهای تکهمسری مانند کتی است که هر وقت دلش خواست، بسته به شرایط میتواند آن را در بیاورد.
۲. مشکلات جاری
ممکن است مردی مشکلی مانند اعتیاد به الکل یا مواد داشته باشد که تصمیمهای او را تحتتأثیر قرار میدهد. شاید هم مشکل او اعتیاد به رابطهٔ جنسی است و بیاختیار درگیر رفتارها و افکار جنسی متعدد میشود. او با این کار خودش را تسکین میدهد.
۳. ناامنی
ممکن است مرد با فکر اینکه بهاندازه کافی جوان (یا پخته)، خوشتیپ، ثروتمند باهوش و مانند آن نیست، احساس ناامنی کند. جالب است بدانید میزان قابلتوجهی از خیانتهای مردان ریشه در بحران میانسالی دارد! مرد برای تقویت غرورش، بهدنبال جلب تأیید زنان دیگر است. او میخواهد ببیند که زنان دیگر او را میخواهند و ارزشمند میدانند.
۴. پایاندادن به رابطه، روش اول
مرد تمایلی به ادامه رابطه ندارد، اما بهجای صحبت با شریکش، خیانت میکند و زن را وا میدارد که واکنش شدید نشان دهد.
۵. پایاندادن به رابطه، روش دوم
مرد تمایلی به ادامه رابطه ندارد، اما نمیخواهد پیش از پیداکردن جایگزین به رابطه پایان دهد!
۶. کمبود رابطه دوستانه مردانه
مرد نیاز به رابطه دوستانه با مردان دیگر را دستکم میگیرد. بهگمان او، همسرش باید همه نیازهای اجتماعی و احساسیاش را تأمین کند. وقتی چنین چیزی رخ نمیدهد، مرد بهدنبال تأمین این نیازها در رابطهای دیگر میرود.
۷. ابهام درباره تعهد و لیمرنس
مرد ممکن است تفاوت کشش احساسی و عشق درازمدت را درک نکند. او ترشحات شیمیاییـعصبی سرآغاز رابطه عاطفی ـ که به آن «لیمرنس» میگویند ـ را با عشق اشتباه میگیرد. او درک نمیکند که در رابطهای درازمدت و سالم، در گذر زمان، لیمرنس با رابطهای کمترآتشین، اما معنادارتر جایگزین میشود.
۸. کودکآزاری
ممکن است مرد بهطور ناخودگاه به مسائل و مشکلات حلنشده دوران کودکی واکنش نشان بدهد، مشکلاتی مانند بیتوجهی، سوءاستفاده احساسی، فیزیکی، جنسی و مانند آن. در چنین وضعیتی، زخمهای درماننشده دوران کودکی به بروز مشکل در دلبستگی و صمیمیت، و ناتوانی یا بیمیلی مرد در تعهد به یک فرد خاص منجر میشود؛ شاید هم هیجان خیانت جنسی تسکینی برای زخمهای کهنه او باشد.
۹. خودخواهی
برخی مردها فقط به خودشان اهمیت میدهند. چنین مردی تا وقتی که به آنچه میخواهد میرسد، بدون پشیمانی و حسرت دروغ میگوید و پنهانکاری میکند. شاید او اصلا میلی به زندگی تکهمسری نداشته باشد. پیمان ازدواج برای او بهمعنای ازخودگذشتگی برای داشتن رابطهای سالم نیست. برای او بیتوجهی به این پیمان جایز است.
۱۰. خودیگانهپنداری
گاهی مرد باور دارد چنان خاص و بیهمتاست که شایستۀ رفتاری ویژه و متفاوت با دیگران است. قواعد رایج درمورد او صدق نمیکند و او میتواند آزادانه با روابط خارج از رابطه اصلیاش به خودش پاداش بدهد!
۱۱. فقدان کنترل محرک ناگهانی
برخی مردها هیچوقت به خیانت فکر نکردهاند؛ اما همینکه فرصتی ناگهانی دست میدهد، بدون اینکه به پیامدهای آن فکر کنند، خیانت میکنند.
۱۲. انتظارات غیرواقعی
برخی مردها توقع دارند همسرشان همیشه در خدمت تأمین نیازهای جنسی و غیرجنسی آنها باشد، بدون اینکه به احساس همسرشان اهمیت دهند. چنین مردی فراموش میکند همسرش هم زندگی خودش، افکار و احساساتی دارد که همیشه گرد او نمیچرخند. وقتی نیازهای این مرد برآورده نمیشود، در جایی دیگر بهدنبال تأمین آنها میرود.
۱۳. خشم و انتقام
مرد ممکن است بهدنبال انتقام باشد. او از شریک زندگیاش خشمگین است و میخواهد به او ضربه بزند. در چنین موقعیتهایی خیانت رخ میدهد. مرد حتی زحمت پنهانکاری به خود نمیدهد. اتفاقا میخواهد همسرش از ماجرا باخبر شود.
۱۴. روند زندگی
افراد در جوانی به روشهای مختلفی برای خودشان لذت و معنا خلق میکنند. گاهی رفتار مردانی که با بیش از یک زن رابطه دارند، مانند رفتار معتادانی است که هنگام ناخوشی به الکل یا مواد رو میآورند. اینجا مشکل مرد این است که دیگر نقطۀ محوری زندگی همسرش نیست!
زندگی مشترک پس از خیانت
آیا مردی خیانتکار که مایل است ازدواجش را نجات دهد، میتواند رفتارش را عوض کند؟ دکتر وستون معتقد است که این به برخورد همسر او بستگی دارد. دریافت مشاوره و میزان روراستی مرد درباره رفتار آیندهاش هم مهماند. زندگیهای بسیاری پس از آشکارشدن خیانت، مسیر موفقیت را طی میکنند؛ زیرا حقایق بسیاری نمایان میشود و حرفهایی که پیشتر باید به زبان میآمد، سرانجام بیان میشوند.
زوجهای بسیاری فراموش میکنند که روراستی در زندگی مشترک چه اهمیتی دارد. آنها چیزهای مختلفی را از یکدیگر پنهان میکنند و به جایی میرسند که رابطهای که پایهاش روراستی است تباه میشود. وقتی مرد رابطهاش را تباهشده یا پرمشکل میبیند ـ حتی اگر خودش دلیل مشکلات و تباهی باشد ـ متوجه ارزش این رابطه نمیشود. شاید هم از رابطه و ازدواجش خسته شود.
بهگفتهٔ دکتر ناک، آنچه باعث میشود رابطه کسلکننده به نظر برسد این است که آدمها مزیتهای ازدواج را فراموش میکنند. اگر از مردی که از رابطهاش خشنود نیست بپرسید پس از طلاق چه اوضاعی خواهد داشت، پاسخی ندارد. بیشتر مردها خودشان را در روبهراهکردن اوضاع پس از طلاق، زیادی دستبالا میگیرند. معمولا زنها پس از طلاق، عملکرد بهتری از مردها دارند. سلامتی و میزان ثروت مردان متأهل در مقایسه با مردان مجرد، گواهی است بر این ادعا.
جمعبندی
بیشتر وقتها عوامل متعددی در تصمیم مردان به خیانت مؤثرند. گاهی خیانت با تغییر شرایط زندگی شکل میگیرد. فارغ از اینکه دلیل آن چیست، خیانت کار درستی نیست. مردها اغلب طوری درباره خیانت حرف میزنند که انگار تنها راهحل منطقی مشکلاتشان است! فرض کنیم خیانت هم یکی از گزینههاست، اما گزینههای دیگر هم بسیارند. همیشه گزینههای دیگر وجود دارند: مشاوره، سرگرمی جدید، روراستی، صحبت با شریک زندگی و تلاش برای بهبود رابطه یا پایان آن. اینها بهتر از دروغگویی، بازیدادن همسرتان و پنهانکردن رازهای مهم از زنی است که بهراستی برایتان عزیز است. همیشه گزینهای بهجز بیارزشکردن خود و نابودی زندگی مشترک وجود دارد. بههرحال، آگاهی از دلیل خیانت میتواند به جلوگیری از تکرار این اشتباه کمک کند.
نکته قابلتوجه این است که در کشورهای مختلف با فرهنگهای متفاوت، مردان پس از تجربه روابط جنسی، اقدام به ازدواج میکنند؛ اما این مردان هم خیانت میکنند. بهعقیدۀ دکتر ناک، شاید بُعد جنسی ازدواج نقش چندانی در خیانت مردان نداشته باشد. ناتوانی در احترام به انتظارات همسر و تلاش برای برآوردهکردن آنها عناصر مهمتری هستند. هرچه باشد، ازدواج همین است!
شما درباره این مسئله چه فکر میکنید؟ آیا برایتان پیش آمده است که به رابطه با کسی غیر از همسرتان فکر کنید؟ آیا قربانی خیانت همسرتان بودهاید؟ بهنظرتان چطور باید با این مسئله روبهرو شد؟ چطور میتوان از آن جلوگیری کرد؟
منبع: psychologytoday و webmd