اقتصاد ۲۴- انتخابات فدراسیون فوتبال ایران قرار است ۲۵ اسفند برگزار شود و خب با خودشان فکر کردند شب عیدی تا کسی حواسش نیست برگزارش میکنیم و تا رسانهها باز شوند، شده یک ماه بعد و آبها از آسیاب افتاده.
اینها را احتمالا مسعود سلطانی فر و دوستانش در وزارت ورزش از یک سو و باند جای گرفته در فدراسیون فوتبال از سوی دیگر در سر دارند.
احتمالا هم درست فکر میکنند، اما به نظر میرسد آنچه برای این حضرات ذرهای اهمیت نداشته باشد منافع ملی فوتبال ایران است.
شاید گفتنش کمی تند باشد، اما فوتبال را این بزرگواران به گروگان گرفته اند. میپرسید چطور؟ نگاهی کنید به لیست انتخاباتی کاندیداهای ریاست فوتبال.
اسمها تقریبا همه مشترک هستند. لیستهایی که همگی یک هدف را نشانه گرفته اند. حفظ شرایط موجود!
بهاروند که این روزها سرپرست است خودش کاندیدا شده و در سایر لیستها نایب رئیس دوم است. او و طالقانی و قنبرزاده و عزیزی خادم و مهرعلی باندی هستند که هیاتها را زیر سیطره خود دارند.
آنها خود را صاحب آرای هیاتها میدانند. در انتخابات هم تقریبا رد پای شان در تمام لیستها هست.
در سوی دیگر هم این اسامی را میبینید: حبیب کاشانی و اسلامیان. کاشانی خیلی صریح گفته آمده تا مسیر تاج را ادامه دهد و خب مشخص است چه هدفی برای انجام دارد.
گزینه دیگر قریب است که با قنبرزاده و بهاروند در لیست وارد عرصه شده. او رای از کجا آورده؟ اگرچه وزارت مدام تکذیب میکند، اما میگویند باز از سوی دولتیها حمایت میشود و پس پرده اش هم افرادی، چون درودگر و قنبرزاده هستند. قریب درست همان مسیری را میرود که پیشتر یک بار با آن رقابت را به علی کفاشیان باخت!
مهدی محمد نبی هم که با کمک کفاشیان به انتخابات وارد شده و با رایهای سنتی او به مجمع میآید، البته اگر تائیدیه حضور در انتخابات را بگیرد.
ممبینی رئیس کمیته داوران هم که ده امضا دارد، رای هایش را احتمالا از باشگاهها گرفته. همه باشگاههای ناراضی از داوری انگار به او روی خوش داشته اند که ده امضایش جور شده است.
یعنی انتخابات ۲۵ اسفند در بر هر پاشنهای بچرخد، هیچ اثری از تغییر بنیادی در فوتبال نیست. باز همانهایی سوارش هستند که در همه این سالها فوتبال ملی را وارث بدهی اقلا ۶۰ میلیاردی کردند و در آستانه نابودی قرارش داده اند.
اینها را احتمالا مسعود سلطانی فر و دوستانش در وزارت ورزش از یک سو و باند جای گرفته در فدراسیون فوتبال از سوی دیگر در سر دارند.
احتمالا هم درست فکر میکنند، اما به نظر میرسد آنچه برای این حضرات ذرهای اهمیت نداشته باشد منافع ملی فوتبال ایران است.
شاید گفتنش کمی تند باشد، اما فوتبال را این بزرگواران به گروگان گرفته اند. میپرسید چطور؟ نگاهی کنید به لیست انتخاباتی کاندیداهای ریاست فوتبال.
اسمها تقریبا همه مشترک هستند. لیستهایی که همگی یک هدف را نشانه گرفته اند. حفظ شرایط موجود!
بهاروند که این روزها سرپرست است خودش کاندیدا شده و در سایر لیستها نایب رئیس دوم است. او و طالقانی و قنبرزاده و عزیزی خادم و مهرعلی باندی هستند که هیاتها را زیر سیطره خود دارند.
آنها خود را صاحب آرای هیاتها میدانند. در انتخابات هم تقریبا رد پای شان در تمام لیستها هست.
در سوی دیگر هم این اسامی را میبینید: حبیب کاشانی و اسلامیان. کاشانی خیلی صریح گفته آمده تا مسیر تاج را ادامه دهد و خب مشخص است چه هدفی برای انجام دارد.
گزینه دیگر قریب است که با قنبرزاده و بهاروند در لیست وارد عرصه شده. او رای از کجا آورده؟ اگرچه وزارت مدام تکذیب میکند، اما میگویند باز از سوی دولتیها حمایت میشود و پس پرده اش هم افرادی، چون درودگر و قنبرزاده هستند. قریب درست همان مسیری را میرود که پیشتر یک بار با آن رقابت را به علی کفاشیان باخت!
مهدی محمد نبی هم که با کمک کفاشیان به انتخابات وارد شده و با رایهای سنتی او به مجمع میآید، البته اگر تائیدیه حضور در انتخابات را بگیرد.
ممبینی رئیس کمیته داوران هم که ده امضا دارد، رای هایش را احتمالا از باشگاهها گرفته. همه باشگاههای ناراضی از داوری انگار به او روی خوش داشته اند که ده امضایش جور شده است.
یعنی انتخابات ۲۵ اسفند در بر هر پاشنهای بچرخد، هیچ اثری از تغییر بنیادی در فوتبال نیست. باز همانهایی سوارش هستند که در همه این سالها فوتبال ملی را وارث بدهی اقلا ۶۰ میلیاردی کردند و در آستانه نابودی قرارش داده اند.
منبع: خبر آنلاین