اقتصاد۲۴-خانواده، هواخواهان و دوستداران استاد، طی این سه سال، روزهای سختی را پشت سر گذاشتهاند؛ اما هیچکدام از آن روزها، به اندازه بامداد سوم اسفند مهیب نبوده است. خبر پیچید که حال استاد خوب نیست، در بخش مراقبتهای ویژه بستری است و یک خبر ناگوار دیگر که بلافاصله تکذیب شد. خبری که باعث اجتماع دوستداران استاد شجریان در جلوی بیمارستان جم (بیمارستان محل بستری استاد) شد، توضیح افسانه (دخترش) کارگر نیفتاد و باعث شد همایون شجریان با همه دلنگرانیهای خود، در این جمع حاضر شود، توضیحاتی درباره بیماری پدرش و شیوه درمان او بدهد، تا کمی پریشانخاطری جمع تسکین پیدا کند و آرامش به دوستداران استاد برگردد.
بامداد بیدارِ شنبه در «جم» نزدیک نیمه شب است. جمعیت زیادی جلوی بیمارستان جم ایستادهاند، برخی هم روی زمین نشستهاند و چشم به ورودی بیمارستان دوختهاند. خبر ناگوار و اشتباهی که در برخی خبرگزاریها دیدهاند، بیقرار و آزرده خاطرشان کرده است. منتظرند یکی بیاید و خبر را تکذیب کند، جمعیت به دنبال یک روزنه امید است. صدای تصنیف «مرغ سحر» استاد بلند میشود و همه زیر لب میخوانند: «مرغ سحر ناله سرکن...» با این که مسئولان بیمارستان با این کار مخالفند، اما انگار این تنها راهکار مشترک جمع برای ابراز علاقه به خسرو آواز است. منتظرند تا یکی بیاید و برایشان شرح هجران را مختصر کند.
بالاخره همایون در میان جمعیت حاضر در جلوی بیمارستان حضور پیدا میکند. او میگوید: «از سه چهار سال قبل که پدر در آمریکا مجبور شد رادیوتراپی کند و این رادیوتراپی برای ایشان عوارض سوء هم داشت، بنده را خواستند و شرایط طوری شد که حتی آن جا دکترها ایشان را جواب کردند. گفتند یکهفته بیشتر نخواهد بود، چون یک هفته آب و غذا نخورده بود. برای استاد لوله تغذیه در داخل معده گذاشتند، چون نمیتوانستند غذا بخورند. این باعث شد که احیا شوند. مقدمات را فراهم کردیم و ایشان را به ایران آوردیم و از آن روز سه سال است که سایهشان بالای سر ماست. اینها را برای شما با جزئیات توضیح میدهم، چون شما را از خانواده خودمان میدانم، یعنی پدر، خانواده همه شماست.»
او در ادامه حرفهایش از مراحل پیچیدهای که استاد در عرض این سه سال طی کرده و حتی افسردگیهای مقطعی که به دلیل ناراضی بودن از شرایط جسمی به سراغش آمده است، گفت و ادامه داد: «امیدواریم ایشان از این مرحله هم عبور کند.» در بین این گفتگو توضیحات تیم پزشکی نیز تکمیلکننده و پایانبخش روایت همایون شد. تا لحظه تنظیم این گزارش، خبر جدیدی از استاد در دسترس نیست، اما میدانیم آن که نغمه امید میخواند تا به این جا شور زندگی در سرداشته و ما را زیاد معطل خبری خوش نمیکند.
بامداد بیدارِ شنبه در «جم» نزدیک نیمه شب است. جمعیت زیادی جلوی بیمارستان جم ایستادهاند، برخی هم روی زمین نشستهاند و چشم به ورودی بیمارستان دوختهاند. خبر ناگوار و اشتباهی که در برخی خبرگزاریها دیدهاند، بیقرار و آزرده خاطرشان کرده است. منتظرند یکی بیاید و خبر را تکذیب کند، جمعیت به دنبال یک روزنه امید است. صدای تصنیف «مرغ سحر» استاد بلند میشود و همه زیر لب میخوانند: «مرغ سحر ناله سرکن...» با این که مسئولان بیمارستان با این کار مخالفند، اما انگار این تنها راهکار مشترک جمع برای ابراز علاقه به خسرو آواز است. منتظرند تا یکی بیاید و برایشان شرح هجران را مختصر کند.
بالاخره همایون در میان جمعیت حاضر در جلوی بیمارستان حضور پیدا میکند. او میگوید: «از سه چهار سال قبل که پدر در آمریکا مجبور شد رادیوتراپی کند و این رادیوتراپی برای ایشان عوارض سوء هم داشت، بنده را خواستند و شرایط طوری شد که حتی آن جا دکترها ایشان را جواب کردند. گفتند یکهفته بیشتر نخواهد بود، چون یک هفته آب و غذا نخورده بود. برای استاد لوله تغذیه در داخل معده گذاشتند، چون نمیتوانستند غذا بخورند. این باعث شد که احیا شوند. مقدمات را فراهم کردیم و ایشان را به ایران آوردیم و از آن روز سه سال است که سایهشان بالای سر ماست. اینها را برای شما با جزئیات توضیح میدهم، چون شما را از خانواده خودمان میدانم، یعنی پدر، خانواده همه شماست.»
او در ادامه حرفهایش از مراحل پیچیدهای که استاد در عرض این سه سال طی کرده و حتی افسردگیهای مقطعی که به دلیل ناراضی بودن از شرایط جسمی به سراغش آمده است، گفت و ادامه داد: «امیدواریم ایشان از این مرحله هم عبور کند.» در بین این گفتگو توضیحات تیم پزشکی نیز تکمیلکننده و پایانبخش روایت همایون شد. تا لحظه تنظیم این گزارش، خبر جدیدی از استاد در دسترس نیست، اما میدانیم آن که نغمه امید میخواند تا به این جا شور زندگی در سرداشته و ما را زیاد معطل خبری خوش نمیکند.
منبع: روزنامه خراسان