وی در توضیح مقصود خود میگوید: از سال ۹۵ تاکنون امکانات مالی خانوارها بیش از پیش ضعیف شده است؛ کاهش قدرت خرید و افزایش قیمت تمام شده مسکن باعث شده است تا در بازار مسکن درهای عمیقی ایجاد شود که در دوسوی آن دو گروه اساسا متفاوت هستند؛ یکسوی این شکاف متقاضیان و سوی دیگر آن عرضه کنندگان قرار دارند.
بیشتر بخوانید: ۲۵ سال است راه را اشتباه میروند
یزدانی با یادآوری اینکه با تغییرات اخیر هرم جمعیتی ایران هر سال نزدیک به ۵۰۰ هزار متقاضی جدید وارد بازار مسکن میشود، ادامه میدهد: به نیاز بیشتر این متقاضیان به علاوه درصد قابل توجهی از متقاضیان قبلی اجاره کردن خانه، پاسخ داده خواهد شد و حتی این احتمال وجود دارد که با ادامه وضع موجود خیلی از خانوادهها هرگز به عمر خود صاحب خانه نشوند.
الگوهایی که تغییر کردند
یزدانی در ادامه میگوید: به صورت مشخص در شهری مثل تهران تغییر الگوی اجاره نشینی طوری بوده که خانوارها از مناطق شمالی به سمت جنوب و از جنوب به سمت حاشیه کوچ کرده اند؛ این وضعیت تاثیر مستقیم وقایع اقتصادی اخیر است و در مورد خانه دار شدن هم بیراه نیست که بگوییم بیشتر مردم دیگر تا مدتها قادر به خرید خانه نخواهند بود و بیشتر آنهایی که هم چنین شرایطی نصیبشان شده است بعید است با موقعیتهای چند سال پیش مواجه شوند؛ هرچه باشد آنها هم قدرت خریدشان کمتر از قبل شده است.
معادلاتی که باید تغییر کنند
به باور یزدانی وضعیت کنونی طوری است که حتی بعید است که بتوان با تهدید به گرفتن مالیات از خانههای خالی، دادن مشوقهایی نظیر افزایش سقف وام مسکن یا تخفیف قائل شدن برای ساخت و ساز در مناطقی خاص به بیرون آمدن از وضعیت کنونی کمک موثری کرد.
وی در عین حال میگوید: البته که انجام هر کدام از این اقدامات به تنهایی با خود تاثیراتی به همراه دارد؛ اما این دامنه تاثیرات مقطعی و بردشان محدود است؛ با وضعیت اقتصادی حاضر بیشتر متقاضیان خرید مسکن حتی شرایط دریافت یا بازپرداخت تسهیلات وام مسکن را هم ندارند؛ گرفتن مالیات از خانههای خالی هم نمیتواند برای همه صاحبخانهها ترسناک باشد.
این کارشناس اقتصاد مسکن ادامه میدهد: بالاخره همه سرمایه گذاران بازار مسکن که بساز بفروش خردپا نیستند. در این بازار بازیگردانی اصلی با اشخاصی است که فعالیت و نفوذ اقتصادی گستردهای دارد؛ گرفتن چنین مالیاتی در بهترین حالت بازار فروش خانههای لوکس را از رکود خارج میکند؛ بازاری که تنها منحصر به مناطق شمالی و مرفه نشین است و در عمل بر بیشتر پروژههای ساختمانی که در مناطق عادی و محروم ساخته شده اند هیچ تاثیری ندارد.
یزدانی که باور دارد بهترین نتیجه چنین اقدامی تشویق سرمایه گذاران برای ورود به فعالیتهای ساخت و ساز در مناطق غیر مرفه نشین است، با تقسیم کردن بازار مسکن کشور به سه دسته خانههای لوکس، متوسط و ارزان قیمت، صحبتهای خود را اینطور دنبال میکند: در هر ناحیه مشتریان با وضع اقتصادی و درآمدی خاص خود ساکن هستند.
وی ادامه میدهد: حتی اولویت بندی برای گرفتن عوارض بیشتر از ساخت و ساز در برخی محلات و تخفیف قائل شدن برای ساخت و ساز در برخی مناطق دیگر تاثیر بلند مدت و ماندگاری نخواهد داشت؛ البته که این اقدام حکم مشوق را دارد، اما اینها همه فاکتورهای موثر و تعیین کننده این بازار نیستند.
به باور این کارشناس اقتصاد مسکن، اگر قرار است مردم با رویای صاحبخانه شدن زندگی کنند باید در معادلات کنونی بازار مسکن تغییراتی در جهت کنترل کردن روند افزایشی قیمتها و افزایش توان اقتصادی عمومی ایجاد شود؛ به صورت مشخص تسهیلات کنونی برای همه قابل استفاده نیست و همینطور اعطای مشوقهای کنونی هم برد موثری ندارند؛ باید اول از همه به افراد این شانس را داد تا با داشتن یک فعالیت اقتصادی متعارف و معمولی بتوانند برای خانه دار شدن خود برنامه ریزی کنند.
یزدانی میگوید: قطعا افرادی هستند که ترجیحشان بر نخریدن خانه است؛ آنها به هر دلیلی تمایلی به صاحب خانه شدن ندارند و سبک زندگی آنها همین است، اما این وضعیت با شرایط کنونی از زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ شرایطی که بیشتر مردم میخواهند خانه دار شوند، اما فشار مشکلات اقتصادی چنین مهلتی به آنها نمیدهد.