اقتصاد۲۴- او پزشک معالج محمد مصدق، صاحب امتیاز روزنامه میزان، از بنیانگذاران بیمارستان پارس، عضو فرهنگستان علوم پزشکی، عضو شورای واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و کمیسیون پزشکی شورای پژوهشهای کشور و پزشک حاذقی در جراحی فک و سرطان بود. او دوران تخصصی خود را در دانشگاه تافت آمریکا گذارنده بود. یزدی کتابی در مورد تاریخ دندانپزشکی ایران نوشته است.
مهدی نوربخش، داماد ابراهیم یزدی در کانال تلگرامی خود نوشته: شاید در زمینه تخصص او به جرأت بتوان گفت کمتر متخصصی در مقایسه با او در کشور ما یافت میشود. او دهها مقاله در رشته تخصصی خود در داخل و خارج چاپ نموده است. در طول ۸ سال جنگ، صدها مجروح جنگ که از ناحیه فک ترکش خورده بودند، توسط او مجانی جراحی شدند. اگرچه سیاسی و مصدقی بود، اما عمر خود را بیشتر به کارهای علمی گذارند و صدها دانشجو در رشته تخصصی خود تربیت نمود. انسان شریف وارستهای بود. غم کشور و این آب و خاک را میخورد و از هر آنچه داشت برای اعتلای ایران کم نگذاشت.
بیشتر بخوانید:درگذشت بانوی کارمند بیمارستان بهشتی شیراز بر اثر کرونا
اسماعیل یزدی بود که ابتلای مصدق به سرطان را تشخیص داد. غلامحسین مصدق در گفتوگویی با حبیب لاجوردی در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد درباره پدرش گفته: «دو ماه به فوتش که بود یک ورم سینوزیت که من طبیب اجازه گرفتم طبیب برایش بردم آنجا دید و یک بایوبسی کردند و آوردند تهران، تهران منزل من بود. دکتر که بردیم دکتر اسماعیل یزدی، برادر همین دکتر یزدی، این متخصص جراحی فک صورت بود، در دانشگاه کار میکرد. این را بردم با یک دکتر دیگر بود که بردمشان آنجا و دیدند پدر مرا، بعد بردیم تهران بیمارستان نجمیه. دو روز هم آنجا خواباندیم و یک بایوبسی کردند و تیکهبرداری کردند و دیدند یک پولیپی دارد که منزل من منزلش بود و میرفتش روزها برق میگذاشت بعد. یک پولیپی دارد که این ممکن است سرطانی بشود. برای پوفیلاکتیکمان، پوفیلاکسی که داشت گفتند که این را بایستی برق بگذارد، کوبالت. سابقه زخم معده داشت و تب هم داشت. خیلی ناراحت بود و دکتر [مهدی]آذر هم میآمد میدیدش و میرفت…اینها بالاخره به او قرص مسکن میداد بخورد تا ساکت بشود تا اینکه بالاخره یک دفعه این قرصهای مسکن این زخم معدهاش را چیز کرد، شروع کرد خون قی کرد. خونریزی کرد و بردیم بیمارستان و یک ترانسفیوژن خون کردند. دیگر نشد اینها تا بعد سه، چهار روز بعد مرد. روز ۱۴ اسفند مرد.»
اسماعیل یزدی سال ۹۴ در گفتوگویی با «تاریخ ایرانی» به این نکته اشاره کرد که «دکتر مصدق را برای رادیوتراپی به بیمارستان مهر میبردند، اما با خونریزی معده مجدداً در بیمارستان نجمیه بستری کردند. همزمان زخمهای مخاط دهان و گلو نیز تشدید شده بود. در نهایت به دلیل عود زخم معده و خونریزی شدید و عوارض دیگر در نیمههای شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ فوت کردند. ایشان با متاستاز ضایعه سرطانی فوت نکرد بلکه در اثر خونریزی معده و احتمالاً به دلیل انتشار عفونت داخل خون درگذشت.»
یزدی، مصدق را در قلعه احمدآباد در دوره حصر ملاقات و ویزیت میکند: «دکتر غلامحسین مصدق گفتم به نظرم ضایعه تومور است و خوشبختانه امکانات بیوپسی (تیکهبرداری) را همراهم آوردهام، اگر موافقید من تیکهبرداری کنم که موافقت کرد. من به آقای دکتر مصدق گفتم برای تعیین عفونت نیاز به تیکهبرداری داریم تا به طور دقیقتری تشخیص دهیم و از دفعه بعد درمان را شروع کنیم…دهان ایشان را بیحسی موضعی تزریقی و بعد از ضایعه به وجود آمده در سقف دهان بیوپسی کردم. موقع برگشتن دیدم یک بوقلمون ذبح کرده و در صندوق عقب ماشینم گذاشتند. وقتی خارج میشدم آقای دکتر مصدق گفتند دفعه بعد دخترتان را هم بیاورید. ایشان تا دم در قلعه همراهم آمدند و هر چه اصرار کردم که نیایند و شرمندهام نکنند، قبول نکردند. ایشان میگفتند مقام اطبا بالاست. به ایشان گفتم: «انشالله هفته آینده میآیم و خبرهای خوب برای شما میآورم. نوع ضایعه که معلوم شد داروها را هم میآورم. ظاهراً چیز مهمی نیست.» دکتر مصدق گفتند: «امیدوارم خبر خوبی برای من بیاورید. امیدوارم سرطان باشد. من از این وضع تنهایی و زندگی خسته شدم.»، چون یکی از تخصصهای من آسیبشناسی بود، نمونه برداشته شده را به بخش آسیبشناسی دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران که خود مسئول آن بودم، بردم. با انجام مراحل آزمایشگاهی و آزمایش میکروسکوپی بیماری دکتر مصدق را «ترانزیشنال کارسینوما» تشخیص دادم که معمولاً منشأ آن در فک بالا از سینوس است و از نظر رشد معمولاً ضایعه بسیار کندی است و پیشرفت سریعی ندارد. این بیماری مدتی بوده و با ورم سقف دهان متوجه آن شدند. من نتایج آزمایشها را به مرحوم دکتر آرمین، استاد صاحبنام و قدیمی دانشکده پزشکی تهران هم نشان دادم که ایشان نیز تشخیص را تأیید کردند.»
به گفته یزدی «من دو بار به احمدآباد رفتم. بار اول برای تشخیص و انجام بیوپسی و بار دوم برای برداشتن بخیهها و بردن جواب و گزارش و صحبت با ایشان. در ملاقات دوم هم دخترم همراهم بود. بعد از ناهار آقای دکتر مصدق یادداشت کوچکی برای دخترم نوشتند و با امضای کاریکاتوری خودشان یک کادو به او دادند. وقتی خبر ابتلای ایشان به سرطان را دادم هیچ احساس ناراحتی نکردند.»
نهضت آزادی در بیانیهای درباره درگذشت دکتر یزدی نوشته: «یادآوری پذیرش مسئولیت درمان دکتر محمد مصدق در دوران حصر، عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست و نهضت ملی ایران، نقش مدیریتی و صاحب امتیاز روزنامه میزان ارگان نهضت آزادی ایران و خدمات برجسته و به یاد ماندنی در دوران حبس زندهیاد دکتر ابراهیم یزدی در خانه امن وزارت اطلاعات، میتواند گوشهای از حیات اجتماعی متواضعانه ایشان را بازگو کند.»
مهدی نوربخش، داماد ابراهیم یزدی در کانال تلگرامی خود نوشته: شاید در زمینه تخصص او به جرأت بتوان گفت کمتر متخصصی در مقایسه با او در کشور ما یافت میشود. او دهها مقاله در رشته تخصصی خود در داخل و خارج چاپ نموده است. در طول ۸ سال جنگ، صدها مجروح جنگ که از ناحیه فک ترکش خورده بودند، توسط او مجانی جراحی شدند. اگرچه سیاسی و مصدقی بود، اما عمر خود را بیشتر به کارهای علمی گذارند و صدها دانشجو در رشته تخصصی خود تربیت نمود. انسان شریف وارستهای بود. غم کشور و این آب و خاک را میخورد و از هر آنچه داشت برای اعتلای ایران کم نگذاشت.
بیشتر بخوانید:درگذشت بانوی کارمند بیمارستان بهشتی شیراز بر اثر کرونا
اسماعیل یزدی بود که ابتلای مصدق به سرطان را تشخیص داد. غلامحسین مصدق در گفتوگویی با حبیب لاجوردی در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد درباره پدرش گفته: «دو ماه به فوتش که بود یک ورم سینوزیت که من طبیب اجازه گرفتم طبیب برایش بردم آنجا دید و یک بایوبسی کردند و آوردند تهران، تهران منزل من بود. دکتر که بردیم دکتر اسماعیل یزدی، برادر همین دکتر یزدی، این متخصص جراحی فک صورت بود، در دانشگاه کار میکرد. این را بردم با یک دکتر دیگر بود که بردمشان آنجا و دیدند پدر مرا، بعد بردیم تهران بیمارستان نجمیه. دو روز هم آنجا خواباندیم و یک بایوبسی کردند و تیکهبرداری کردند و دیدند یک پولیپی دارد که منزل من منزلش بود و میرفتش روزها برق میگذاشت بعد. یک پولیپی دارد که این ممکن است سرطانی بشود. برای پوفیلاکتیکمان، پوفیلاکسی که داشت گفتند که این را بایستی برق بگذارد، کوبالت. سابقه زخم معده داشت و تب هم داشت. خیلی ناراحت بود و دکتر [مهدی]آذر هم میآمد میدیدش و میرفت…اینها بالاخره به او قرص مسکن میداد بخورد تا ساکت بشود تا اینکه بالاخره یک دفعه این قرصهای مسکن این زخم معدهاش را چیز کرد، شروع کرد خون قی کرد. خونریزی کرد و بردیم بیمارستان و یک ترانسفیوژن خون کردند. دیگر نشد اینها تا بعد سه، چهار روز بعد مرد. روز ۱۴ اسفند مرد.»
اسماعیل یزدی سال ۹۴ در گفتوگویی با «تاریخ ایرانی» به این نکته اشاره کرد که «دکتر مصدق را برای رادیوتراپی به بیمارستان مهر میبردند، اما با خونریزی معده مجدداً در بیمارستان نجمیه بستری کردند. همزمان زخمهای مخاط دهان و گلو نیز تشدید شده بود. در نهایت به دلیل عود زخم معده و خونریزی شدید و عوارض دیگر در نیمههای شب ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ فوت کردند. ایشان با متاستاز ضایعه سرطانی فوت نکرد بلکه در اثر خونریزی معده و احتمالاً به دلیل انتشار عفونت داخل خون درگذشت.»
یزدی، مصدق را در قلعه احمدآباد در دوره حصر ملاقات و ویزیت میکند: «دکتر غلامحسین مصدق گفتم به نظرم ضایعه تومور است و خوشبختانه امکانات بیوپسی (تیکهبرداری) را همراهم آوردهام، اگر موافقید من تیکهبرداری کنم که موافقت کرد. من به آقای دکتر مصدق گفتم برای تعیین عفونت نیاز به تیکهبرداری داریم تا به طور دقیقتری تشخیص دهیم و از دفعه بعد درمان را شروع کنیم…دهان ایشان را بیحسی موضعی تزریقی و بعد از ضایعه به وجود آمده در سقف دهان بیوپسی کردم. موقع برگشتن دیدم یک بوقلمون ذبح کرده و در صندوق عقب ماشینم گذاشتند. وقتی خارج میشدم آقای دکتر مصدق گفتند دفعه بعد دخترتان را هم بیاورید. ایشان تا دم در قلعه همراهم آمدند و هر چه اصرار کردم که نیایند و شرمندهام نکنند، قبول نکردند. ایشان میگفتند مقام اطبا بالاست. به ایشان گفتم: «انشالله هفته آینده میآیم و خبرهای خوب برای شما میآورم. نوع ضایعه که معلوم شد داروها را هم میآورم. ظاهراً چیز مهمی نیست.» دکتر مصدق گفتند: «امیدوارم خبر خوبی برای من بیاورید. امیدوارم سرطان باشد. من از این وضع تنهایی و زندگی خسته شدم.»، چون یکی از تخصصهای من آسیبشناسی بود، نمونه برداشته شده را به بخش آسیبشناسی دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران که خود مسئول آن بودم، بردم. با انجام مراحل آزمایشگاهی و آزمایش میکروسکوپی بیماری دکتر مصدق را «ترانزیشنال کارسینوما» تشخیص دادم که معمولاً منشأ آن در فک بالا از سینوس است و از نظر رشد معمولاً ضایعه بسیار کندی است و پیشرفت سریعی ندارد. این بیماری مدتی بوده و با ورم سقف دهان متوجه آن شدند. من نتایج آزمایشها را به مرحوم دکتر آرمین، استاد صاحبنام و قدیمی دانشکده پزشکی تهران هم نشان دادم که ایشان نیز تشخیص را تأیید کردند.»
به گفته یزدی «من دو بار به احمدآباد رفتم. بار اول برای تشخیص و انجام بیوپسی و بار دوم برای برداشتن بخیهها و بردن جواب و گزارش و صحبت با ایشان. در ملاقات دوم هم دخترم همراهم بود. بعد از ناهار آقای دکتر مصدق یادداشت کوچکی برای دخترم نوشتند و با امضای کاریکاتوری خودشان یک کادو به او دادند. وقتی خبر ابتلای ایشان به سرطان را دادم هیچ احساس ناراحتی نکردند.»
نهضت آزادی در بیانیهای درباره درگذشت دکتر یزدی نوشته: «یادآوری پذیرش مسئولیت درمان دکتر محمد مصدق در دوران حصر، عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست و نهضت ملی ایران، نقش مدیریتی و صاحب امتیاز روزنامه میزان ارگان نهضت آزادی ایران و خدمات برجسته و به یاد ماندنی در دوران حبس زندهیاد دکتر ابراهیم یزدی در خانه امن وزارت اطلاعات، میتواند گوشهای از حیات اجتماعی متواضعانه ایشان را بازگو کند.»
منبع: تاریخ ایرانی