مژده لواسانی نوشت:
اقتصاد۲۴-سالها پیش در یکى از شهر هاى ایتالیا، سخت سرما خورده بودم و باران هم بى امان میبارید، من در خانه تقریباً زندانى بودم و توان بیرون رفتن در این باران تند را نداشتم...
پنجره ى اتاق رو به خانهای باز میشد که قشنگ بود و پنجره هاى دلبرانه اى هم داشت، صبح به صبح خانوم زیبایی به گلها و گیاهان توى بالکن میرسید، سیگارش را میکشید چترش را برمیداشت و از خانه خارج میشد
تنها نمایی که در اون حالِ بیمارى از شهر میدیدم، همین خانه ى قشنگ و صاحب خانه ى مهربانش بود
امروز داشتم فکر میکردم، حالا که شهرهاى ایتالیا قرنطینه شده و مردم باید درست مثل ما در خانه هایشان بمانند
حتماً آن خانوم هم حالى شبیه من در تهران را دارد...
آدمها گاهى "هم سرنوشت" میشوند
تنها نمایی که در اون حالِ بیمارى از شهر میدیدم، همین خانه ى قشنگ و صاحب خانه ى مهربانش بود
امروز داشتم فکر میکردم، حالا که شهرهاى ایتالیا قرنطینه شده و مردم باید درست مثل ما در خانه هایشان بمانند
حتماً آن خانوم هم حالى شبیه من در تهران را دارد...
آدمها گاهى "هم سرنوشت" میشوند
بى آنکه هیچ اشتراکى با هم داشته باشند!
شاید هیچ چیز مثل کرونا نمیتوانست، بى مرز بودنِ این جهان را دوباره به ما یادآورى کند!