اقتصاد۲۴- اگر در این روزها گفتههای فعالان فضای مجازی و برخی رسانهها را دنبال کنید، متوجه یک گزاره مشترک میشوید و آن اینکه «دولت در مواجهه با کرونا هیچ تصمیم درستی نگرفته است». فضای انتقاد در دست منتقدان درباره همه تصمیمات دولت بشدت باز و رادیکال است و چنین فضایی، سوای همه مسائلی که در خصوص «اعتماد عمومی» در ایران مطرح میشود، خود از اعتماد عمومی نسبت به تصمیات حال و آینده دولت کم میکند.
نگاهی به پیرامونمان نشان میدهد که امروز، یکی از مهمترین جهتدهندگان افکار عمومی در ایران، شبکههای اجتماعی، پیامرسانهای برخط و رسانههای فارسیزبان خارج از ایرانند و در نتیجه وقتی کارشناسی خودخوانده در یک شبکه تلویزیونی خارجی، ایران را با تمام اقداماتی که در مقابله با کرونا انجام داده، با کشوری مثل ترکمنستان مقایسه میکند که در آن استفاده از واژه «کرونا» به طور کلی ممنوع و وجود بیماری انکار شده است و سپس ایران را تنها یک پله بهتر از این کشور میداند، بعید نیست که همین استدلال در کانالهای تلگرامی و گروههای خانوادگی هم تکرار شود و مورد پذیرش قرار گیرد.
پس جایگاه رسانههای داخلی در این وضعیت کجاست؟ مساله، تازه از اینجا شروع میشود! بخش بزرگی از رسانههای داخلی و در راس آنها صدا و سیما در آغاز این بحران و حتی تا چند هفته بعد از ورود بیماری کرونا به مرحله همهگیری در کشور، هنوز با سیاستی نامشخص با آن برخورد میکردند. وقتی دولت تصمیم گرفت در مواجهه با کرونا قاطعیت بیشتری به خرج دهد، این جریان رسانهای هم دنبالهروی دولت شد و شروع به «تمسخر» کسانی کرد که دستورات دولت را جدی نگرفتهاند. اما غیر از این جریان، جریان کمنفس رسانههای مستقل هم وجود دارد که میتوان و باید مواجهه آن با کرونا و تصمیمات دولت در اینباره را مورد انتقاد قرار دارد.
یکی از مشکلات کشور در مواجهه با بحران کرونا، قطعا مساله شروع بحران از «شرق» بود. نه در مطبوعات فارسیزبان کسی به زبانهای شرقی مانند چینی و کرهای آگاه است، نه در هفتههای اول بحران بیماری، مطبوعات غربی توجه چندانی به این بحران داشتند که از صدقه سر آنها، برخی متون ترجمهای به رسانههای فارسی راه پیدا کنند. تحریریههای هر دو جریان رسانهای هم که حالا بیش از آنکه از روزنامهنگاران تشکیل شده باشد، در اختیار «کارمندان رسانهنشین» قرار دارد، طبعا برای اتخاذ رویهای در مواجهه با بحران کرونا، نیازمند نگاه به مطبوعات «غربی» بودند اما بحران قبل از آنکه به غرب برسد به ایران رسید و مطبوعات در مواجهه با آن، نه آزادی عملی داشتند، نه ایدهای!
بیشتر بخوانید: ربیعی: دولت به دنبال عادی سازی شرایط نیست
شاهد دیگر عدم دسترسی و احتمالا اختیار و خلاقیت رسانهها در پوشش مسالهای مثل «کرونا»، نادیدهگرفتن نگاههای مختلف به مساله است! نمیتوان دولت را مقصر دانست. وقتی از تصمیمات دولت سر در نمیآوریم، احتمالا دلیلش این است که اطلاعاتی که دولت بر اساس آنها تصمیم میگیرد را در اختیار نداریم. تصمیمات دولت در خصوص مدیریت کرونا، تنها بر مبنای آمار ورودی بیماران به بیمارستانها و تعداد درگذشتگان ناشی از بیماری نیست بلکه جریانهایی از «مردم» هستند که خواستهها و وضعیت زندگیشان دولت را به این تصمیمات میرساند. اگر این هفتهها مطبوعات انگلیسیزبان را دنبال کرده باشید، احتمالا صدای این گروههای مختلف که سیاستهای دولتهای در قرنطینه را زیر سوال میبرند و به آنها برای اجرا یا عدم اجرای تصمیمی فشار میآورند را شنیدهاید؛ گروههای متخصصان، گروههای مذهبی، مادران و پدران خسته از نگهداری فرزندان در چهاردیواری خانه، معلمان نگران سلامتی بچهها یا آنها که نگران عقبماندگیها هستند، فعالان اقتصادی که برخی موافق و برخی مخالف ادامه قرنطیه هستند و ... . وجود این صداها در مطبوعات، فایده روشنی دارد و آن این است که مردم را قانع میکند که «تنها» خواست آنان نیست که وجود و رسمیت دارد بلکه جامعه متکثر است و دولت برآمده از مردم در نهایت باید تصمیماتی را اتخاذ کند که منافع گروههای بیشتری از مردم را تامین کند. نتیجه؟ وقتی دو هفته قبل حسن روحانی اعلام میکند که چارهای غیر از رفع گام به گام محدودیتها نیست، فریاد یک گروه مشخص در فضای مجازی و رسانههای فارسیزبان خارجی بلند میشود و هزینه روانی این تصمیم برای دولت و شهروندان کشور را افزایش میدهد اما وقتی همین حرف را آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان به زبان میآورد، از آنجا که پیشتر در مطبوعات به لزوم حرکت به سمت برداشتهشدن قرنطینه پرداخته شده است، تصمیم او آنقدرها هم «خلقالساعه» یا «غیرعقلانی» تلقی نمیشود!
اینکه صداهای مختلف در مطبوعات کشور شنیده نمیشود و اینکه مطبوعات به جای اینکه به عنوان زنگ هشدار، مسئولیت پیشآگاهیدادن در مورد بحرانها و ایجاد آمادگی روانی در جامعه برای روبهرو شدن با تصمیمات کلان دولت را به عهده داشته باشند، در یک ساختار کاملا «از بالا به پایین»، ناچارند برای نوشتن در مورد «همه چیز» منتظر اجازه رسمی و بیان آن از تریبونهای مقامات باشند، یکی از عوامل شرایطی است که در آن، «دولت هر اقدامی که بکند، باز مقصر است».
مطبوعاتی که میتوانند زمینه ارتباطات همعرض یعنی ارتباط مردم با مردم را با انتشار دغدغههای عمومی و داستانهای شخصی فراهم کنند و با تریبون دادن به فعالان حوزههای مختلف و پوششدادن دغدغههای آنان راه ارتباطی این گروهها با دولت باشند و امکانی برای شنیدهشدن دغدغههای این فعالان توسط دولت را فراهم کنند، در نهایت مطبوعاتیاند که به جای سکوت در برابر یا تقویت این گزاره که «دولت همیشه مقصر است»، کمک میکنند مردم همدلی بیشتری با دولت داشته باشند و بپذیرند که دولت نه در برابر مردم، بلکه بخشی از آنهاست و آنچه انجام میدهد، آن چیزی است که با توجه به جمیع شرایط، «میتواند» انجام دهد، نه آن چیزی که واقعا «میخواهد» انجام دهد.
نگاهی به پیرامونمان نشان میدهد که امروز، یکی از مهمترین جهتدهندگان افکار عمومی در ایران، شبکههای اجتماعی، پیامرسانهای برخط و رسانههای فارسیزبان خارج از ایرانند و در نتیجه وقتی کارشناسی خودخوانده در یک شبکه تلویزیونی خارجی، ایران را با تمام اقداماتی که در مقابله با کرونا انجام داده، با کشوری مثل ترکمنستان مقایسه میکند که در آن استفاده از واژه «کرونا» به طور کلی ممنوع و وجود بیماری انکار شده است و سپس ایران را تنها یک پله بهتر از این کشور میداند، بعید نیست که همین استدلال در کانالهای تلگرامی و گروههای خانوادگی هم تکرار شود و مورد پذیرش قرار گیرد.
پس جایگاه رسانههای داخلی در این وضعیت کجاست؟ مساله، تازه از اینجا شروع میشود! بخش بزرگی از رسانههای داخلی و در راس آنها صدا و سیما در آغاز این بحران و حتی تا چند هفته بعد از ورود بیماری کرونا به مرحله همهگیری در کشور، هنوز با سیاستی نامشخص با آن برخورد میکردند. وقتی دولت تصمیم گرفت در مواجهه با کرونا قاطعیت بیشتری به خرج دهد، این جریان رسانهای هم دنبالهروی دولت شد و شروع به «تمسخر» کسانی کرد که دستورات دولت را جدی نگرفتهاند. اما غیر از این جریان، جریان کمنفس رسانههای مستقل هم وجود دارد که میتوان و باید مواجهه آن با کرونا و تصمیمات دولت در اینباره را مورد انتقاد قرار دارد.
یکی از مشکلات کشور در مواجهه با بحران کرونا، قطعا مساله شروع بحران از «شرق» بود. نه در مطبوعات فارسیزبان کسی به زبانهای شرقی مانند چینی و کرهای آگاه است، نه در هفتههای اول بحران بیماری، مطبوعات غربی توجه چندانی به این بحران داشتند که از صدقه سر آنها، برخی متون ترجمهای به رسانههای فارسی راه پیدا کنند. تحریریههای هر دو جریان رسانهای هم که حالا بیش از آنکه از روزنامهنگاران تشکیل شده باشد، در اختیار «کارمندان رسانهنشین» قرار دارد، طبعا برای اتخاذ رویهای در مواجهه با بحران کرونا، نیازمند نگاه به مطبوعات «غربی» بودند اما بحران قبل از آنکه به غرب برسد به ایران رسید و مطبوعات در مواجهه با آن، نه آزادی عملی داشتند، نه ایدهای!
بیشتر بخوانید: ربیعی: دولت به دنبال عادی سازی شرایط نیست
شاهد دیگر عدم دسترسی و احتمالا اختیار و خلاقیت رسانهها در پوشش مسالهای مثل «کرونا»، نادیدهگرفتن نگاههای مختلف به مساله است! نمیتوان دولت را مقصر دانست. وقتی از تصمیمات دولت سر در نمیآوریم، احتمالا دلیلش این است که اطلاعاتی که دولت بر اساس آنها تصمیم میگیرد را در اختیار نداریم. تصمیمات دولت در خصوص مدیریت کرونا، تنها بر مبنای آمار ورودی بیماران به بیمارستانها و تعداد درگذشتگان ناشی از بیماری نیست بلکه جریانهایی از «مردم» هستند که خواستهها و وضعیت زندگیشان دولت را به این تصمیمات میرساند. اگر این هفتهها مطبوعات انگلیسیزبان را دنبال کرده باشید، احتمالا صدای این گروههای مختلف که سیاستهای دولتهای در قرنطینه را زیر سوال میبرند و به آنها برای اجرا یا عدم اجرای تصمیمی فشار میآورند را شنیدهاید؛ گروههای متخصصان، گروههای مذهبی، مادران و پدران خسته از نگهداری فرزندان در چهاردیواری خانه، معلمان نگران سلامتی بچهها یا آنها که نگران عقبماندگیها هستند، فعالان اقتصادی که برخی موافق و برخی مخالف ادامه قرنطیه هستند و ... . وجود این صداها در مطبوعات، فایده روشنی دارد و آن این است که مردم را قانع میکند که «تنها» خواست آنان نیست که وجود و رسمیت دارد بلکه جامعه متکثر است و دولت برآمده از مردم در نهایت باید تصمیماتی را اتخاذ کند که منافع گروههای بیشتری از مردم را تامین کند. نتیجه؟ وقتی دو هفته قبل حسن روحانی اعلام میکند که چارهای غیر از رفع گام به گام محدودیتها نیست، فریاد یک گروه مشخص در فضای مجازی و رسانههای فارسیزبان خارجی بلند میشود و هزینه روانی این تصمیم برای دولت و شهروندان کشور را افزایش میدهد اما وقتی همین حرف را آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان به زبان میآورد، از آنجا که پیشتر در مطبوعات به لزوم حرکت به سمت برداشتهشدن قرنطینه پرداخته شده است، تصمیم او آنقدرها هم «خلقالساعه» یا «غیرعقلانی» تلقی نمیشود!
اینکه صداهای مختلف در مطبوعات کشور شنیده نمیشود و اینکه مطبوعات به جای اینکه به عنوان زنگ هشدار، مسئولیت پیشآگاهیدادن در مورد بحرانها و ایجاد آمادگی روانی در جامعه برای روبهرو شدن با تصمیمات کلان دولت را به عهده داشته باشند، در یک ساختار کاملا «از بالا به پایین»، ناچارند برای نوشتن در مورد «همه چیز» منتظر اجازه رسمی و بیان آن از تریبونهای مقامات باشند، یکی از عوامل شرایطی است که در آن، «دولت هر اقدامی که بکند، باز مقصر است».
مطبوعاتی که میتوانند زمینه ارتباطات همعرض یعنی ارتباط مردم با مردم را با انتشار دغدغههای عمومی و داستانهای شخصی فراهم کنند و با تریبون دادن به فعالان حوزههای مختلف و پوششدادن دغدغههای آنان راه ارتباطی این گروهها با دولت باشند و امکانی برای شنیدهشدن دغدغههای این فعالان توسط دولت را فراهم کنند، در نهایت مطبوعاتیاند که به جای سکوت در برابر یا تقویت این گزاره که «دولت همیشه مقصر است»، کمک میکنند مردم همدلی بیشتری با دولت داشته باشند و بپذیرند که دولت نه در برابر مردم، بلکه بخشی از آنهاست و آنچه انجام میدهد، آن چیزی است که با توجه به جمیع شرایط، «میتواند» انجام دهد، نه آن چیزی که واقعا «میخواهد» انجام دهد.
منبع: ایسنا