اقتصاد۲۴- تفاوت چندانی نمیکند که چه رویکردی داشته باشیم؛ هرطور که حساب کنیم در همه جای دنیا این سیستمهای سلامت هستند که در صف اول ضربه خوردگان از کرونا قرار دارند؛ در همین ایران خودمان که دولت مدتی است با اجرای طرح تحول سلامت نقطه عطفی در زندگی عمومی شهروندان به وجود آمده است تا به این لحظه حدودا ۹۶ هزار نفر به ویروس کرونا مبتلا شدهاند؛ از این تعداد نزدیک به ۲۳۰۰ نفر را اعضای کادر درمانی تشکیل میدهند و محرز است که دستکم ۱۳۰ نفرشان بر اثر این بیماری ویروسی جان باختهاند.
پرواضح است مادامی که این بحران در جامعه ایران حضور داشته باشد امکان افزایش این آمار نیز وجود دارد.
در چنین اوضاع و احوالی بدیهی است یکی از بخشهایی که در دوران موسوم به پساکرونا دستخوش تغییر و تحولات عمده قرار بگیرد، حوزه مرتبط با امر بهداشت و درمان جوامع خواهند بود؛ کامبیز لعل، اقتصاددان حوزه سلامت در گفتگوی پیشرو با اقتصاد ۲۴ از تغییرات ضروری سخن میگوید که قرار است در دوره پساکرونا در نظام بهداشت و درمان ایران و حوزههای مرتبط با آن به وجود آید.
در چنین اوضاع و احوالی بدیهی است یکی از بخشهایی که در دوران موسوم به پساکرونا دستخوش تغییر و تحولات عمده قرار بگیرد، حوزه مرتبط با امر بهداشت و درمان جوامع خواهند بود؛ کامبیز لعل، اقتصاددان حوزه سلامت در گفتگوی پیشرو با اقتصاد ۲۴ از تغییرات ضروری سخن میگوید که قرار است در دوره پساکرونا در نظام بهداشت و درمان ایران و حوزههای مرتبط با آن به وجود آید.
سیاستهای پیشگیرانه باید تقویت شوند
در جهان امروز امور مربوط به حوزه درمان مانند هر حوزه دیگری قابلیت بازاری شدن را دارد، اما اتفاقی که با شیوع قاره به قاره کرونا افتاد این است که آیا با رویکردی بازار محور و اقتصادی میتوان جامعه مدرن امروزی را از خطر شیوع بیماریهای مرگباری مانند کرونا مصون نگه داشت؟ این پرسشی است که کامبیز لعل در پاسخ به آن میگوید: تجربه ثبت شده از شیوع این بیماری ویروسی نشان میدهد که نه فقط ایران بلکه همه جوامعی که در سنوات گذشته با نگاهی اقتصادی و بازار محور سیاستهای حوزه سلامت خود را چیدهاند توانایی مواجهه با چنین اپیدمی را ندارند؛ به صورت مشخص آمریکا که پرچمدار اقتصاد آزاد در دنیای معاصر است به دلیل داشتن چنین نگاهی در حوزه درمان متحمل بزرگترین تلفات انسانی بوده است؛ در همین کشور خودمان سالهاست که نگاه سیاستگذاران حوزه سلامت حول کالایی شدن خدمات بهداشتی و درمانی بوده و همین اتفاق کافی است تا دریابیم چرا بخش دولتی درمان بیش از بخش خصوصی درگیر کرونا بوده است؛ حتی اگر از اخبار ضد و نقیضی که به اکراه مراکز درمانی خصوصی در پذیرش بیماران کرونایی مربوط میشود، چشم بپوشیم بازهم نمیتوان منکر شد که در نتیجه غالب بودن این نوع نگاه خاص در سیاستگذاری حوزه بهداشت و درمان، نظام سلامت ایران طوری رشد کرده است که سنگینی کفه بخش درمان آن نسبت به کفه بخش بهداشت میچربد.
لعل در توضیح مقصود خود به مقایسه میان شبکه توزیع و پراکندگی شبکه خانههای بهداشت و نظام تعرفه گذاری خدمات درمانی پرداخته میافزاید: خانههای بهداشت کوچکترین واحدهای حوزه بهداشت هستند که بسته به نیاز محیطهای زیست جوامع میتوان آنها را در محله، کارخانه یا هرجای مورد نیاز دیگری دایر کرد؛ نگاه کنید و ببینید که در دو دهه گذشته سیاست دولتها برای حفظ و توسعه خانههای بهداشت چه بوده است و در مقابل چه برنامههایی برای نظام تعرفه گذاری حوزه درمان اجرا شده است.
وی که تعمدا در ارزیابی خود، نظام سلامت را به دو حوزه جدا از هم بهداشت و درمان تقسیم کرده است در دنباله صحبتهای خود میگوید: حوزه بهداشت بحث غالب موضوع پیشگیری است و برخلاف حوزه درمان که بحث غالبش موضوع علاج ناخوشی است جذابیت چندانی برای کالایی شدن ندارد؛ لابد این جمله معروف را شنیده اید که پیشگیری بهتر از درمان است، اگر در ایران متولیان حوزه سلامت در برنامه ریزیهای خود این گزاره را جدی گرفته بودند حالا شرایطمان طور دیگری بود؛ به صورت مشخص حوزه پیشگیری مربوط به بدیهیات یک زندگی سالم است و در حالت عادی معقول نیست کسی برایش پولی پرداخت کند، اما در حوزه درمان صحبت از جبران کمبودها برای رسیدن به زندگی عادی و معمولی در میان است و حالا برای مردم قابل درک است که باید برای به دست آوردن سلامتی پول خرج کنند و درمان شوند.
وی با یادآوری اینکه در بلبشوی کرونا تنها جوامعی موفقتر عمل کردند که نظام سلامتشان در حوزه بهداشت چالاک و قبراق بود ادامه میدهد: همان آمریکا حالا مردمش در صدر فهرست تلفات کرونا هستند را در نظر بگیرید؛ اینجا کشوری است که یکی از قطبهای صنعت دارویی و پزشکی محسوب میشود. نقطه مقابل همسایه جنوبی آن کوباست، کشوری که سالهاست در تحریم بوده و شاید از نظر کیفیت خدمات درمانی حرف چندانی برای گفتن نداشته باشد، اما به دلیل عملکرد خوبش در بخش بهداشت و پیشگیری هم کارنامه خوبی در مواجهه با کرونا داشت و هم توانست با ارسال بستههای کمکی از قربانیان ایتالیایی کرونا حمایت کند.
سرگردانی مدیریت بحران نباید باشد
این اقتصاددان حوزه درمان صحبتهای خود را اینطور دنبال میکند: از تجربه جهانی جدا شویم و به همان وضعیت داخلی ایران باز گردیم، واقعیت این است که در هفتههای اخیر مدیریت منسجمی در مواجهه با این بیماری ویروسی وجود نداشت، به صورت مشخص اگر تعطیلی دو هفتهای عید نبود معلوم نبود که دامنه قربانیان این ویروس تاکجا ادامه مییافت؛ اتفاقات دو ماهه اخیر تلنگری بود که باید در مواجهه با شیوع بیماریهای مهلک و واگیردار مشخص شود که جایگاه فرماندهی ستاد بحران در چه جایگاهی است و آیا باید وزارت بهداشت در مرکز تصمیم گیریها باشد و یا اینکه این اتفاق باید از جای دیگری کنترل و مدیریت شود؛ شوخی نیست و اینجا پای امنیت در میان است، برفرض محال اگر این اتفاق در یکی از بخشهای حساس نظامی یا انتظامی اتفاق افتاده بود نتیجه معلوم نبود، فراموش نکنیم که ما کشوری هستیم که در عادیترین شرایط با کوهی لز تحریمهای اقتصادی ناعادلانه روبروست و تازه دشمنان قسم خورده هم در اطراف خود دارد و هیچ بعید نیست که روزی هدف حملات تروریستی بیولوژیک واقع شود.
لعل که باور دارد در این موقعیت باید تجدید نظر اساسی در نظام سلامت ایران رخ دهد، میافزاید: این اتفاقی است که عنقریب در مابقی جوامع هم خواهد افتاد، اما موقعیت خاص ایران میطلبد که این وضعیت ویژهتر باشد؛ آخرین مقطعی که در ایران سیاستهای حوزه بهداشتی مورد توجه جدی دولتها بودند دهه ۶۰ خورشیدی بود که برنامههای مختلف مایه کوبی و واکسیناسیون در بخشهای مختلف جامعه اجرا شد؛ نتیجه این برنامه نسل حاضر است که از نظر ابتلا به بیماریهای عفونی و میکروبی در سلامت به سر میبرد؛ تجربه دو ماهه مواجهه با کرونا باید در قالب مدیریت دانش ثبت و ضبط برای آینده محقوظ بماند اتفاقی که به هر دلیل در غیاب مدیریت دانش در دهههای گذشته نیفتاد وگرنه در سالهای قبل از انقلاب هم بخشی از برنامههای دولتهای وقت صرف بهبود وضعیت بهداشت جامعه و ریشه کنی بیماریهای عفونی و کاهش مرگ و میر ناشی از آن شده بود.
به باور لعل هراندازه که نظامهای سلامت در مواجهه با بحرانهایی نظیر کرونا ویروس آسیب پذیرتر باشند، به همان اندازه نیز در آینده با بیاعتماد افراد جامعه روبرو خواهند بود و اگر متولیان حوزه سلامت در دوران فروکش کردن بحران برای ترمیم اعتماد از دست رفته بومیان یک جامعه تدبیری اندیشه نکنند دامنه این بی اعتمادی میتواند به مخاطبان بیرونی آن جامعه نیز سرایت کند و برای کشوری که قصد بهره برداری از ظرفیت گردشگری سلامت را دارد هیچ چیز بدتر از بی اعتماد مشتریان بالقوه نیست.
تناسبی بین صنعت و سلامت نیست
این اقتصاددان حوزه درمان در ادامه تحلیل خود از عملکرد نظام سلامت در مواجهه با بحران کرونا به نامتجانس بودن سیاستهای دو حوزه سلامت و صنعت اشاره کرده و میگوید: هیچ همخوانی و سنخیتی میان این دو حوزه نیست، به صورت مشخص بخش صنعت هنوز این قابلیت را ندارد تا بتواند در شرایط اضطراری امکانات مورد نیاز نظام سلامت را تامین کند؛ نمونه اش همین کمبود شدید ماسک و دستکش و اقلام ساده و پیش پا افتاده بهداشتی در هفتههای اول شیوع کرونا بود؛ درست است که حالا آمارها از خودکفایی ساخت ماسک و رسیدن به مرحله صادرات این محصول خبر میدهد، اما واقعیت این است که میزان تولید نتیجه بخشهایی است که در جریان رکود اقتصادی اخیر از حیز انتفاع ساقط شده بودند و گرنه در وضعیت عادی چنین ظرفیتی وجود نداشت.
وی نمونه دیگر ناآشنایی بخش صنعت با ملزومات بخش سلامت را به کمبود واحدهای سازنده الکل طبی در ایران ربط میدهد و میگوید: نهایت تولید اتانول در ایران به ظرفیت محدود صنایع وابسته تولید شکر از نیشکر و چغندر قند است؛ واقعیت این است که در همه جای دنیا غلات منشا اصلی تهیه اتانول محسوب میشوند، اما در ایران از چنین ظرفیتی هنوز استفاده نشده است؛ درست که مصرف الکل در ایران تنها به موارد پزشکی محدود است، اما در مواجهه با مواقعی نظیر بحران کنونی شاید نتوان به راحتی از خارج اتانول وارد کشور کرد، همین حالا اگر شرایط کشت نیشکر و چغندر تغییر کرده باشد ممکن است بر ظرفیت محدود کارخانههای اتانول سازی داخل کشور هم تاثیرش را گذاشته باشد؛ این در حالی است که میتوان با توجه به ظرفیت کشت غلات در ایران کارخانههای اتانول سازی جدیدی ساخت، الزاما محصول این کارخانهها تا روز مبادا مصرف بهداشتی نخواهند داشت، مدتهاست که در بیشتر کشورها اتانول یکی از مکملهای بنزین خودرو محسوب میشوند، اما در ایران معلوم نیست که مسئولان وزارت نفت به چه دلیلی هنوز دست نگه داشته اند و ترجیح میدهند تا از مکمل MTBE که دیگر مورد تایید نیست استفاده کنند؛ جالب است که حتی این مکمل در بنزین صادراتی ایران هم نباید وجود داشته باشد.
وی در خاتمه میگوید: مخلص کلام اینکه میان بخش سلامت و صنعت کشور هیچ پیوندی مناسبی وجود ندارد، برای این دو بخش مستقل از هم برنامه ریزی شده است و طبیعی است که در مواجهه با بحرانی مانند شیوع ویروس کرونا نمیتوان انتظار درست عمل کردن را داشت؛ حالا کرونا یک بیماری ویروسی بود که داروی خاصی هم نداشت، اما همان چند قلم داروی تجویزی را از خارج وارد کردیم، فرض کنید خدای ناکرده جای این با یک بیماری میکروبی مواجه بودیم و نیاز داشتیم که دارویی خاص آن ساخته شود آیا بخش صنعت این قابلیت را داشت تا به صورت موقت و مقطعی امکانات لازم را تهیه و تولید کند؟