اقتصاد۲۴- مهجوریت طیف سنتی در جریان پخت و پزهای انتخاباتی اخیر اصولگرایان، موضوع در نوع خود قابل تاملی بود. پیش از این، طیف سنتی اصولگرا اعم از جامعتین و جبهه پیروان خط امام و رهبری، نقش و کارکردی راهبرانه، در کنش گری انتخاباتی جریان راست بازی میکرد، اما طی چند انتخابات اخیر از جمله انتخابات اسفندماه طیف جدید اصولگرایان در روش ائتلافی که در پیش گرفت چندان اصراری بر جایگاه محوری و مهم السابقون اصولگرا نداشت و حتی تاکید کرد جامعه روحانیت نه جایگاه محوری که مشورتی در روند حرکتی این ائتلاف دارد. این رویه در بستن لیست و بعد از آن در معادلات درون پارلمانی تکرار شد آنچنان که دست سنتیها از هیات رئیسه مجلس خالی ماند و سهمها بین قالیبافیها و پایداریها و چند نماینده دیگر تقسیم شد.
اصرار میرسلیم بر ماندن در رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس نیز نتیجهای جز چند تک رأی محدود نداشت او بازهم ناکام ماند. اما دلیل ایجاد فاصله بین دو نسل از اصولگرایان و اصرار موتلفه بر در میدان نگه داشتن کاندیدایش در انتخابات هیات رئیسه سوالاتی بود که با حمیدرضا ترقی عضو شاخص حزب موتلفه در میان گذاشتیم.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با حمیدرضا ترقی را بخوانید؛
************
آقای ترقی! به نظر میرسد طیفی که از آن به عنوان طیف سنتی و السابقون اصولگرا یاد میشود، تاثیر و نفوذش در جریان اصولگرایی کاهش یافته است. مصداق آن سهم پایین در لیست شورای ائتلاف و جریان انتخابات هیئت رئیسه مجلس بود. به نظر شما دلیل این کمنقشی طیف سنتی چیست؟
وقتی جریان اصولگرایی به طور کلی وارد یک ائتلاف میشود، نباید انتظار داشت که بخشی از آن، به طور قطع در مناصب و انتخابها حضور داشته باشد بلکه برآیند انتخاب اصولگرایان، عمدهترین هدفی است که مورد اقبال همه قرار گرفته است؛ جریان سنتی نیز از این انتخاب نه سهمی خواسته و نه اینکه عدم انتخابش، دلیلی بر حذف آن است.
اصولگرایان سنتی درحال انتقال تجربیات به نسل جدید اصولگرا هستند
به طور طبیعی در یک ائتلاف جریانی و درون تشکیلاتی، باید نتیجه آراء را پذیرفت و یقینا طرح دیدگاه و نقطه نظرات و شاخصهایی که از طرف جریان سنتی برای نوع انتخابها مطرح شده، صرفا به خاطر این است که ذهن منتخبین و کسانی که تازه وارد گود مجلس شدند، نسبت به این شاخصها حساستر شود و دقت بیشتری داشته باشند، اما نتیجه به لحاظ پذیرش دموکراسی در درون جریان اصولگرایی، مورد قبول همگان است و هیچ دغدغه و نگرانی نسبت به نتایج آن وجود ندارد.
یعنی طیف سنتی، به نوعی بیشتر تبدیل به دیدهبان جریان اصولگرایی شده است؟
دیده بان نمیشود گفت، اما در حال انتقال تجربیات خود به نسل جدید و نو است و این انتقال تجربه هم طبیعتا مستلزم این نیست که حتما خودش حضور فیزیکی در مناصب و مسئولیتها داشته باشد بلکه تاکیدش بر این است که این معیارها و تجربیات، مورد استفاده قرار بگیرد.
عنوان کردید کارکرد امروز طیف سنتی، بیشتر انتقال تجربه به نسل جدید اصولگرایان است، اما این انتقاد مثلا به موتلفه وارد است که به جوانان فرصت عرض اندام نمیدهد و ...
البته طبیعتا این مسیر تا حدی، کند طی شده است، اما در حال انجام است و باید نسل جوان بتواند خود را در فعالیتها و کارکردهای حزبی اثبات کند تا بتواند اعتماد بدنه را برای به دست گیری مسئولیتها در ردههای بالاتر به دست بیاورد.
موتلفه راه را برای جوانان کاملا باز کرده است/هزینه کنش سیاسی را باید کاهش دهیم
یعنی حزب موتلفه، راه را باز کرده، اما جوانان نمیتوانند خود را اثبات کنند؟
بله. در مجامع عمومی و کنگره ها، راه کاملا باز است و خوشبختانه تعداد قابل توجهی هم راه پیدا کرده اند؛ منتهی موضع گیریهای سیاسی و کنش سیاسی در جامعه ما معمولا با هزینههای سنگینی همراه است.
این هزینه سنگین کنش سیاسی، برای نسل جوانی که به تازگی مسئولیتهای اجرایی در کشور میگیرد و میخواهد به زندگی خود سر و سامان بدهد، قابل تحمل نیست در حالیکه برای طیف سنتی و افرادی که سنی از آنها گذشته، این هزینهها قابل تحمل است و دغدغه کنارگذاشته شدن از پستها و مسئولیت ها، کمتر برای آنها وجود دارد.
تا وقتی که هزینه کنش سیاسی در جامعه را کاهش ندهیم، نسل جوان که الان به طور طبیعی با مشکلات اقتصادی گوناگونی برای سرپا نگه داشتن زندگی خود رو به روست، به راحتی تن به ورود به ویترین هر حزبی نمیدهد و این نیازمند اولا تغییر فرهنگ سیاسی جامعه و ثانیا کاهش هزینههای کنش سیاسی است.
شخصیت میرسلیم با وزن ریاست مجلس متناسبتر بود
چرا موتلفه اصرار به حضور آقای میرسلیم در رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس داشت؟ نمیشد هم در مرحله لیست بستن هم انتخابات درون پارلمانی گزینههای جوانتر را وارد رقابت کنید؟
شخصیت افرادی مانند آقای میرسلیم از نظر تجربه، اطلاعات عمومی و شناخت به مشکلات کشور و تسلط بر مسائل، با وزنی که ریاست مجلس به آن نیاز دارد، متناسبتر است. به این ترتیب، تکیه حزب [موتلفه]به ایشان، به این دلیل بود که ایشان برای تحمل آن هزینهها و نیز برای طرح دیدگاهها و نقطه نظرات و مواضع حزب در جامعه، آمادگی بیشتری داشت و از طرفی، مورد شناخت بیشتری از سوی کسانی بود که معمولا اعتمادشان به حزب، هنوز در گرو شخصیتهای آزمایش داده و تجربه شده، است.
عدم انتخاب میرسلیم یعنی جامعه به سمت جوانگرایی حرکت میکند.
اما آقای میرسلیم رای بسیاری پایینی آورد و خلاف نگاه شما را نشان میدهد
بله طبیعی است. وقتی در جایگاه مسئولیت، فردی توانمندتر به لحاظ اجرایی و بانشاطتر به لحاظ سن و سال وجود دارد، افراد طبیعتا به آن سمت گرایش مییابند. این، یک مساله طبیعی است که باید از آن استقبال کرد و در واقع آن را مبارک شمرد. عدم انتخاب آقای میرسلیم نشان دهنده این است که جامعه دارد به سمت جوانگرایی حرکت میکند و این، نوید خوبی برای نسل جوان کشور ماست.
تکلیف گرایی بدون نتیجه باعث ریزش اعضا میشود
برخی اصولگرایان نزدیک به طیف سنتی معتقدند که نگاه اصولگرایان سنتی تکلیف محورانه است. فکر نمیکنید که باید به رقابت و نتیجه رقابت هم توجه بیشتری داشته باشید؟
قطعا این موضوع باید در خط مشی سیاسی، مورد توجه قرار بگیرد که حزب [موتلفه]هم تکلیف محوری را از دست ندهد و هم اینکه به نتیجه، توجه کافی و لازم داشته باشد، چون به هر حال اگر آن تکلیف گرایی، به نتیجه مناسبی نرسد، ریزش اعضاء جدی خواهد بود و در واقع اعضا نمیتوانند هزینه فقدان نتیجه را تحمل کنند؛ بنابراین در آسیب شناسی این روش و اصلاح آن، باید دیدگاههای جدیدی مورد دقت قرار بگیرد و به تکلیف گرایی و نتیجه، توامان توجه شود.
اصرار میرسلیم بر ماندن در رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس نیز نتیجهای جز چند تک رأی محدود نداشت او بازهم ناکام ماند. اما دلیل ایجاد فاصله بین دو نسل از اصولگرایان و اصرار موتلفه بر در میدان نگه داشتن کاندیدایش در انتخابات هیات رئیسه سوالاتی بود که با حمیدرضا ترقی عضو شاخص حزب موتلفه در میان گذاشتیم.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با حمیدرضا ترقی را بخوانید؛
************
آقای ترقی! به نظر میرسد طیفی که از آن به عنوان طیف سنتی و السابقون اصولگرا یاد میشود، تاثیر و نفوذش در جریان اصولگرایی کاهش یافته است. مصداق آن سهم پایین در لیست شورای ائتلاف و جریان انتخابات هیئت رئیسه مجلس بود. به نظر شما دلیل این کمنقشی طیف سنتی چیست؟
وقتی جریان اصولگرایی به طور کلی وارد یک ائتلاف میشود، نباید انتظار داشت که بخشی از آن، به طور قطع در مناصب و انتخابها حضور داشته باشد بلکه برآیند انتخاب اصولگرایان، عمدهترین هدفی است که مورد اقبال همه قرار گرفته است؛ جریان سنتی نیز از این انتخاب نه سهمی خواسته و نه اینکه عدم انتخابش، دلیلی بر حذف آن است.
اصولگرایان سنتی درحال انتقال تجربیات به نسل جدید اصولگرا هستند
به طور طبیعی در یک ائتلاف جریانی و درون تشکیلاتی، باید نتیجه آراء را پذیرفت و یقینا طرح دیدگاه و نقطه نظرات و شاخصهایی که از طرف جریان سنتی برای نوع انتخابها مطرح شده، صرفا به خاطر این است که ذهن منتخبین و کسانی که تازه وارد گود مجلس شدند، نسبت به این شاخصها حساستر شود و دقت بیشتری داشته باشند، اما نتیجه به لحاظ پذیرش دموکراسی در درون جریان اصولگرایی، مورد قبول همگان است و هیچ دغدغه و نگرانی نسبت به نتایج آن وجود ندارد.
یعنی طیف سنتی، به نوعی بیشتر تبدیل به دیدهبان جریان اصولگرایی شده است؟
دیده بان نمیشود گفت، اما در حال انتقال تجربیات خود به نسل جدید و نو است و این انتقال تجربه هم طبیعتا مستلزم این نیست که حتما خودش حضور فیزیکی در مناصب و مسئولیتها داشته باشد بلکه تاکیدش بر این است که این معیارها و تجربیات، مورد استفاده قرار بگیرد.
عنوان کردید کارکرد امروز طیف سنتی، بیشتر انتقال تجربه به نسل جدید اصولگرایان است، اما این انتقاد مثلا به موتلفه وارد است که به جوانان فرصت عرض اندام نمیدهد و ...
البته طبیعتا این مسیر تا حدی، کند طی شده است، اما در حال انجام است و باید نسل جوان بتواند خود را در فعالیتها و کارکردهای حزبی اثبات کند تا بتواند اعتماد بدنه را برای به دست گیری مسئولیتها در ردههای بالاتر به دست بیاورد.
موتلفه راه را برای جوانان کاملا باز کرده است/هزینه کنش سیاسی را باید کاهش دهیم
یعنی حزب موتلفه، راه را باز کرده، اما جوانان نمیتوانند خود را اثبات کنند؟
بله. در مجامع عمومی و کنگره ها، راه کاملا باز است و خوشبختانه تعداد قابل توجهی هم راه پیدا کرده اند؛ منتهی موضع گیریهای سیاسی و کنش سیاسی در جامعه ما معمولا با هزینههای سنگینی همراه است.
این هزینه سنگین کنش سیاسی، برای نسل جوانی که به تازگی مسئولیتهای اجرایی در کشور میگیرد و میخواهد به زندگی خود سر و سامان بدهد، قابل تحمل نیست در حالیکه برای طیف سنتی و افرادی که سنی از آنها گذشته، این هزینهها قابل تحمل است و دغدغه کنارگذاشته شدن از پستها و مسئولیت ها، کمتر برای آنها وجود دارد.
تا وقتی که هزینه کنش سیاسی در جامعه را کاهش ندهیم، نسل جوان که الان به طور طبیعی با مشکلات اقتصادی گوناگونی برای سرپا نگه داشتن زندگی خود رو به روست، به راحتی تن به ورود به ویترین هر حزبی نمیدهد و این نیازمند اولا تغییر فرهنگ سیاسی جامعه و ثانیا کاهش هزینههای کنش سیاسی است.
شخصیت میرسلیم با وزن ریاست مجلس متناسبتر بود
چرا موتلفه اصرار به حضور آقای میرسلیم در رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس داشت؟ نمیشد هم در مرحله لیست بستن هم انتخابات درون پارلمانی گزینههای جوانتر را وارد رقابت کنید؟
شخصیت افرادی مانند آقای میرسلیم از نظر تجربه، اطلاعات عمومی و شناخت به مشکلات کشور و تسلط بر مسائل، با وزنی که ریاست مجلس به آن نیاز دارد، متناسبتر است. به این ترتیب، تکیه حزب [موتلفه]به ایشان، به این دلیل بود که ایشان برای تحمل آن هزینهها و نیز برای طرح دیدگاهها و نقطه نظرات و مواضع حزب در جامعه، آمادگی بیشتری داشت و از طرفی، مورد شناخت بیشتری از سوی کسانی بود که معمولا اعتمادشان به حزب، هنوز در گرو شخصیتهای آزمایش داده و تجربه شده، است.
عدم انتخاب میرسلیم یعنی جامعه به سمت جوانگرایی حرکت میکند.
اما آقای میرسلیم رای بسیاری پایینی آورد و خلاف نگاه شما را نشان میدهد
بله طبیعی است. وقتی در جایگاه مسئولیت، فردی توانمندتر به لحاظ اجرایی و بانشاطتر به لحاظ سن و سال وجود دارد، افراد طبیعتا به آن سمت گرایش مییابند. این، یک مساله طبیعی است که باید از آن استقبال کرد و در واقع آن را مبارک شمرد. عدم انتخاب آقای میرسلیم نشان دهنده این است که جامعه دارد به سمت جوانگرایی حرکت میکند و این، نوید خوبی برای نسل جوان کشور ماست.
تکلیف گرایی بدون نتیجه باعث ریزش اعضا میشود
برخی اصولگرایان نزدیک به طیف سنتی معتقدند که نگاه اصولگرایان سنتی تکلیف محورانه است. فکر نمیکنید که باید به رقابت و نتیجه رقابت هم توجه بیشتری داشته باشید؟
قطعا این موضوع باید در خط مشی سیاسی، مورد توجه قرار بگیرد که حزب [موتلفه]هم تکلیف محوری را از دست ندهد و هم اینکه به نتیجه، توجه کافی و لازم داشته باشد، چون به هر حال اگر آن تکلیف گرایی، به نتیجه مناسبی نرسد، ریزش اعضاء جدی خواهد بود و در واقع اعضا نمیتوانند هزینه فقدان نتیجه را تحمل کنند؛ بنابراین در آسیب شناسی این روش و اصلاح آن، باید دیدگاههای جدیدی مورد دقت قرار بگیرد و به تکلیف گرایی و نتیجه، توامان توجه شود.
منبع: خبر آنلاین