تاریخ انتشار: ۱۴:۲۷ - ۰۱ تير ۱۳۹۹

وسواس رقیب و گذشته در سعید حجاریان

عبدالکریم حسین‌زاده در روزنامه شرق نوشت: آقای سعید حجاریان، به عنوان یکی از سابقون تولید ایده و فکر برای جریان اصلاحات، گفت‌وگویی انجام داده‌اند که با نگاه انتقادی چند نکته را درباره آن متذکر می‌شوم.
اقتصاد۲۴ - صادقانه بگویم که این‌روز‌ها از امثال آقای حجاریان و محمدرضا تاجیک و سایر دوستانی که جایگاه تولید فکر و تئوری در جریان اصلاحات را دارند یا اشغال کرده‌اند، انتظار دارم برای بازسازی این جریان پس از هشت سال حضور در قدرت و فرسایش سیاسی و اجتماعی، ایده‌ها و حرف‌های جدیدی را مطرح کنند، اما دست‌کم تاکنون این انتظار محقق نشده و بیشتر حرف‌هایی که مطرح می‌شود، رو به گذشته دارند و بوی کهنگی می‌دهند و از طرفی آینده‌نگر نیستند و از درون آن‌ها هیچ نقشه‌ای برای عمل اصلاحی در جریان اصلاحات بیرون نمی‌آید. با همه احترامی که برای آقای حجاریان قائلم، اما گفته‌های ایشان در مصاحبه با همشهری هم کمابیش همین وضعیت را دارد.

۲. ایشان گفته‌اند: «من به دوستان توصیه می‌کنم اگر در گفتار و کردارشان گرهی از کار کشور باز نمی‌کنند و کمکی به تعمیق تفکر نمی‌کنند، لااقل به ته‌مانده جریان اصلاحات لطمه نزنند! من معتقدم اصلاح‌طلبی باید نقد شود. این کار به قوت‌گرفتن اصلاح‌طلبی کمک می‌کند. اصلاح‌طلبان هم باید نقد شوند و تک‌تک‌شان به نقد کشیده شوند، اما نه از موضع تندروی». آقای حجاریان به روشنی اشاره نکرده که ته‌مانده اصلاحات چیست و در کجا قرار دارد، اما از فحوای گفته‌هایشان می‌توان استنباط کرد که این ته‌مانده همان عملکرد‌های گذشته و آبروی چهره‌ها و احزاب موجود اصلاح‌طلب است که به‌زعم آقای حجاریان باید حفظ شود و به تیغ تقسیم اصلاح‌طلبان به کندرو- تندرو از میان نرود. من، اما تصور می‌کنم اگر قرار باشد با این دست‌فرمان آقای حجاریان به نقد و نوسازی اصلاحات مشغول شویم هیچ تغییر مهم و سازنده‌ای در جریان اصلاحات ایجاد نخواهد شد. پیش‌فرض من این است که اتفاقا همین چهره‌ها و احزاب و مجموعه عملکردی که در هشت سال گذشته داشته‌اند و مجموعه روابط ناسالمی که شکل گرفته و در جریان حضور اصلاح‌طلبان در قدرت تثبیت شده نقش بسیار مهمی در وضع موجود دارد که اگر قرار باشد از آن صرف‌نظر کنیم در عمل چیزی برای نقد و بازسازی نخواهیم داشت.
۳. آقای حجاریان گفته‌اند: «شاید بتوان آنها{اصلاح‌طلبان} را از منظر فرصت‌سوزی نقد کرد، زیرا آن‌ها خیلی کار‌ها را باید می‌کردند و نکردند». البته «فرصت‌سوزی» معلول است، اما پرداختن به علت‌های آن راه‌گشا خواهد بود. البته از نظر من بخش عمده‌ای از این علت‌ها ناشی از همان به قول حجاریان ته‌مانده اصلاح‌طلبان است که با عملکرد خودشان فرصت‌ها را سوزاند و پایگاه اجتماعی را رنجاندند و ضعیف کردند. توصیه آقای حجاریان در پرداختن به معلول به جای علت جای شگفتی دارد و البته از همان جنس توصیه‌هایی است که اصلاح‌طلبی را در بازسازی عقیم کرده و از پرداختن به ریشه‌های ضعف فکری و عملیاتی اصلاح‌طلبان طفره می‌رود.

۴. در گفتار آقای حجاریان هم نقد و نگاه دقیق و مردم‌محور به چند سال حضور اصلاح‌طلبان در قدرت از سال ۹۲ تاکنون غایب است که البته این غیبت کمابیش در گفتار دوستانی مانند آقای تاجیک و محمدرضا جلایی‌پور و... وجود دارد. متأسفانه دوستان اصلاح‌طلب از جمله آقای حجاریان در زدن حرف‌های مربوط به گذشته آن هم با روایت‌های «خودپسند» یعنی روایت‌هایی که دیگران در آن مقصر یا مقصرترند، مهارت بسیار خوبی دارند، اما به زمان حال که می‌رسند توصیه‌هایی از جنس حفظ ته‌مانده یا نقد از منظر فرصت‌سوزی ظاهر می‌شود.

به دلیل همین گذشته‌نگری و البته مصلحت‌اندیشی است که بیشتر این دوستان طوری از اصلاح‌طلبی صحبت می‌کنند که گویا همچنان در شرایط پیشا ۹۲ قرار دارند و هنوز آقای حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری با حمایت اصلاح‌طلبان پیروز نشده و هنوز حضوری «کمی» اصلاح‌طلبان مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید پیش نیامده و هنوز شورای شهر تهران با ۲۱ عضو اصلاح‌طلب تشکیل نشده! از نظر من این ضعف بزرگی است که اصلاح‌طلبان حتی «جرئت» نگاه‌کردن به عملکردشان پس از ۹۲ را ندارند و مدام به جای اینکه در این آیینه زمانی ضعف‌های خودشان را ببینید، روی آن را می‌پوشانند. از دل این رویکرد تنها و تنها فاصله بیشتر با پایگاه اجتماعی ایجاد می‌شود و فرصت برای بازسازی اصلاحات از میان می‌رود.

به نظر من این عدم قبول مسئولیت ارتباط مستقیمی با سردرگمی اصلاح‌طلبان برای خروج از وضع موجودشان دارد؛ به عبارت دیگر تا اصلاح‌طلبان نپذیرند که بخشی از وضع موجود و مسبب آن هستند و تا به این سطح از خودآگاهی فردی و جمعی نرسند هر نوع تلاشی برای بازسازی اصلاحات به گفتاری از جنس آقای حجاریان ختم می‌شود.

‌۵. در گفتار آقای حجاریان اشاره صریح و گویایی درباره پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان و مطالبات و رنجش‌های آنان نیست. در مقابل مدام صحبت از رقیب بیرونی و درونی است و همین «رقیب‌گرایی» یا مالیوخولیای رقیب‌داشتن یعنی همه تلاش را برای رقیب‌گذاشتن، در ذهن تئوریسین‌ها و عملکرد صفی و ستادی اصلاح‌طلبان باعث شده که مفاهیمی مانند جامعه، مردم، طبقه متوسط و امثال این‌ها در تحلیل و عمل اصلاح‌طلبان به حاشیه بروند. اینکه امروز به جای پاسخ‌گویی به پایگاه اجتماعی بیشتر مشغول نبش قبر دعوای گذشته و حال کارگزاران- اتحاد ملت باشند ناشی از همین آفت رقیب‌گرایی است. آقای حجاریان و دوستان باید باور کنند که مفهوم‌سازی‌ها و دوقطبی‌سازی مانند تندرو- کندرو یا امثال آن که برآمده از رقیب‌گرایی است، دست کم امروز برای پایگاه اجتماعی ارزشی ندارد و نمی‌توان با این قبیل صورت‌بندی‌های ناکارآمد با آن ارتباط داشت و ریشه‌های اجتماعی اصلاحات در ایران را حفظ کرد. نمونه بارز آن هم مطالعه واکنش‌گرایی محض دوستان است که جامعه نسبت به تند‌ترین واکنش‌ها اهمیت چندانی نمی‌دهند و مقصر هم خودمان هستیم که در تمامی این سال‌ها با حرف و حرف و ایجاد آلودگی صوتی و در مقابل بی‌عملی و شعارگرایی گوش مردم را آزرده‌ایم و به عبارتی آن‌ها را شرطی کرده‌ایم. در واقع خودمان به آن‌ها یاد دادیم که نسبت به اصلاحات و اصلاح‌طلبان بی‌توجه باشند!

به نظرم این مشکل امروز اصلاح‌طلبان است که پایگاه اجتماعی‌شان را به واسطه همین عملکرد‌ها از دست داده‌اند، اما نمی‌دانم چرا زعمای اصلاح‌طلب به قول معروف درباره فیل داخل اتاق حرف نمی‌زنند و به‌طرز عجیبی درگیر مسائل فرعی هستند.

۶. رجوع آقای حجاریان به تاریخ بیشتر از همین منظر رقیب‌گرایی است که در بند قبل به آن اشاره کردم. ایشان توضیح می‌دهند که چه کسانی اولین‌بار بحث اصلاح‌طلب تندرو-کندرو را بیرون و درون جریان اصلاحات مطرح کردند یا انصارالله چه بر سر ستاد آقای خاتمی آورد، اما درنهایت هیچ اشاره و راهگشایی از دل این همه عبرت و نشانه تاریخی برای ارتباط با پایگاه اجتماعی وجود ندارد. درواقع ایشان یا سایر دوستان هیچ خوانش تاریخی از این موضوع محوری ارائه نمی‌دهند و بیشتر تلاش‌ها صرف رقیب می‌شود که چه کرد و چه نکرد و....

۷. آقای حجاریان دوباره از اصلاح‌طلبان می‌خواهد درباره چهار موضوع شهروندی، عدالت و... بحث و صحبت کنند گو اینکه ما در این وادی‌ها هنوز در دوران پیش از پلن (بی‌برنامگی) قرار داریم، اما مردم دیگر از ما حتی برنامه هم نمی‌خواهند و پس از هشت سال حضور در قدرت از ما انتظار کارنامه دارند. تکرار صحبت‌ها درباره این چهار موضوع مورد اشاره آقای حجاریان بی‌آنکه توضیح دهیم وقتی دستمان بر نخیل رسید، چه کرده‌ایم، تکرار آزاردهنده برای مردم است.

۸. نکته آخر اینکه فکر نمی‌کنم از امثال این گفتار‌های آقای حجاریان آبی برای پوست‌اندازی جریان اصلاحات در ایران داغ شود که امروز به‌شدت به آن نیاز دارد. تصور من پیش‌تر این بود که اصلاح‌طلبان برای بازسازی باید تغییراتی در سطح بازیگران حقوقی و حقیقی داشته باشند و ایده اصلاح‌طلبی را هم از رقیب‌گرایی به جامعه‌گرایی متحول کنند. گفت‌وگوی آقای حجاریان را که خواندم مطمئن‌تر شدم که زیرمجموعه تغییرات سازنده در ایده اصلاحات یا در یک فصل جدا باید به بازسازی ایده‌پردازان این جریان هم پرداخته شود. شاید جریان اصلاحات برای گذار از وضع موجود به ایده‌پردازانی متفاوت از آقای حجاریان نیاز دارد. این به معنای نفی یادگیری و شاگردی نزد امثال آقای حجاریان نیست، اما برای حرکت به سوی آینده به چیزی بیش از ماندن در گذشته نیاز داریم.
 
منبع: روزنامه شرق
ارسال نظر