اقتصاد۲۴ - اولین روزهای شهریور ماه سال جاری، ۳ برادر ۱۴ و ۱۲ و ۱۱ ساله در گرمای حدودا ۵۰ درجهای منطقه محروم کوت عبدالله واقع در استان خوزستان مشغول جمعآوری ضایعات بودند تا مانند تمام شبهای دیگر، ضایعات را فروخته و اندک معاش خانواده را تامین کنند.
سه برادر با تمام کودکی خود به خوبی میدانستند که وقتی در فقیرنشینترین محله منطقهای محروم موسم به گاومیشآبادِ خوزستان زندگی میکنی تنها راه زنده ماندن جنگیدن است و این مبارزه روز و شب و خستگی و خوابآلودگی نمیشناسد.
ساعت ۱۲ شب هر سه برادر مشغول جمعآوری زباله در کنار جاده بودند که خودرویی در تاریکی شب به آنها برخورد میکند و از مهلکه میگریزد. برادر بزرگتر روی جدول کنار خیابان میپرد و جان سالم به در میبرد، اما دو برادر کوچکتر به نامهای احمد و محمدرضا به شدت آسیب میبینند. هیچکس نمیداند دو کودک چگونه به بیمارستان گلستان اهواز میرسند، اما هر چه هست حالا دو برادر از بیمارستان مرخص شده و بعد از پشت سر گذاشتن شرایط وخیم جسمی در خانه بستری شدهاند. هر دو از ناحیه پا به شدت آسیب دیدهاند اما خانواده آنها به دلیل شرایط بد مالی قادر به تامین لوازم پانسمان برای این کودکان نیست به نحوی که خیرین منطقه دست به کار جمعآوری پول برای هزینه درمانهای جانبی دو برادر شدهاند.
در گاومیش آباد خوزستان چه خبر است؟
این اولین بار نیست که کودکان کار در کوت عبدالله قربانی خودروهایی میشوند که رانندگان آن هیچ مسئولیتی در قبال رفتار خود ندارد و به راحتی از صحنه تصادف فرار میکنند. برخی اخبار محلی حاکی از آن هستند که در اولین روز شهریور نیز این منطقه شاهد جان باختن کودک کار دیگری به دلیل برخورد خودرو بود. حادثهای که باز هم در نیمههای شب به وقوع پیوست و راننده خودرو بعد از زیر گرفتن پسر بچهای که همراه با خواهر خود مشغول جمعآوری ضایعات بود فرار را بر قرار ترجیح داد.
یک ماه پیش نیز که یک کودک ۱۱ ساله اهل همین محله گاومیشآباد در حین جمعآوری ضایعات و کارتنهای به جا مانده از دستفروشان در اثر برخورد با خوردو جان باخت و راننده نیز از صحنه تصادف گریخت. سال گذشته نیز کودک کاری حدودا ۱۵ ساله مشغول رنگآمیزی جدول کنار خیابان بود که قربانی برخورد با خودرو شد. این بار هم راننده فرار کرده و کودک جان میبازد.
جان این کودکان گویا برای هیچ نهادی اهمیت ندارد و برای مسئولان تبدیل به پدیدهای عادی شده است. آنچنان عادی که مرگ ناعادلانه آنها نیز کسی را وادار به واکنش نمیکند. در این بین راننده خطاکار نیز خیالش راحت است که با کشتن یا آسیب زدن به یک کودک کار اتفاق خاصی نیفتاده و ماجرا پیگیری نخواهد شد. گویی زیرگرفتن کودک کار در این مناطق به اندازه رفتن یک شی زیر چرخهای ماشین عادی است.
ایمان مجدم یکی از فعالان اجتماعی منطقه کوت عبدالله درباره وضعیت کودکان کار در این منطقه میگوید: شهرستان کارون که مرکز آن کوت عبدالله است ۲۲۰ هزار نفر جمعیت دارد که عمدتا فقیر و بیدرآمد هستند. فقر خانوادهها به نحوی است که از امکانات اولیه زندگی مانند یخچال و کولر آن هم در این شرایط گرمای هوا محروم بوده و غالبا کودکان ناچارند برای امرار معاش در کنار والدین کارکنند. در مواردی هم به دلیل فقر، دختران خود را در سنین بسیار کم مجبور به ازدواج میکنند تا باری از روی دوش خود بردارند. شرایط مالی برخی آنقدر بد است که تغذیه مناسبی هم ندارند. وعدهای غذا هست و وعدهای نیست.
بیشتر بخوانید: توئیت وزیر کار درباره افزایش کودکان کار
وی در پاسخ به این سوال که آیا در بین کودکان کار کوت عبدالله کودکان اتباع هم حضور دارند اظهار میکند: این کودکان هیچیک اتباع بیگانه نیستند، اما ما خودمان در شهر خودمان بیگانه هستیم.
این فعال اجتماعی با بیان اینکه اینجا اکثر بچهها ناچارند کار کنند، ادامه میدهد: ما آماری از کودکان کار منطقه نداریم، اما تعدادشان آنقدر زیاد هست که حضورشان در همه جا دیده میشود. در بساط سبزهفروشها و ماهیفروشها در کارواش یا در سرخیابانها برای فروش گل و فال و دود کردن اسپند. به صورت کلی به هر مغازه و مرکزی که سر بزنید کودک یا کودکانی در آن مشغول به کار هستند.
بیکاری والدین علتِ اصلی کار کودکان
مجدم با بیان اینکه مهمترین علت کار کودکان در این منطقه نبود کار برای والدین است، خاطرنشان میکند: اینجا صنایع بزرگ نیشکر، فولاد و نفت و گاز وجود دارد، اما مردم کار ندارند. کارکنان این صنایع معمولا غیربومی هستند. در نتیجه مردم بیکار هستند در نتیجه بچهها نیز ناچاراند پا به پای والدین کارگری کنند.
وی تصریح میکند: مردم ما بسیار مهربانند، اما کسی حمایتشان نمیکند. جوانها اکثرا بیکارند و بچههایشان کارتن جمع میکنند. جمع کردن کارتن و پلاستیک در این منطقه تبدیل به یک شغل شده است به نحوی که به محض افتادن کارتن روی زمین در لحظه توسط کودکان جمعآوری میشود. معمولا صاحبان مراکزی که این ضایعات توسط کودکان به آنجا برده و فروخته میشود اهالی افغانستان هستند.
این فعال اجتماعی با بیان اینکه تعداد کودکان کار پسر از کودکان کار دختر بیشتر است، اضافه میکند: دختران معمولا تا پیش از ۱۴، ۱۵ سالگی در حوزه جمعآوری ضایعات کار میکنند، اما بعد از این سن به دلیل عربنشین بودن منطقه و فرهنگی خاصی که وجود دارد به این صورت در خیابان کار نمیکنند.
نهادهای حمایتی، حمایت نمیکنند
این فعال اجتماعی درباره فعالیت نهادهای حمایتی مانند بهزیستی و کمیته امداد در خصوص حمایت از کودکان کار و خانوادههای آنها خاطرنشان میکند: ممکن است این نهادها فعالیتهایی انجام دهند، اما اینجا سیستم اداری از فرمانداری تا باقی ارگانها ضعیف و رسیدگی به صورت سلیقهای انجام میشود. به علاوه مستمری که از سوی نهادهای حمایتی به خانوادههای تحت پوشش پرداخت میشود بسیار ناچیز بوده و رسیدگی زیادی نمیکنند اینکه هر ۲، ۳ ماه یکبار ۷۰، ۱۵۰ یا ۲۰۰ هزار تومان به این خانوادهها پرداخت میشود چه مشکلی از زندگی آنها را حل میکند.
به گفته وی هیچکس مرگ کودکانی را که در حین کار کردن به دلیل برخورد با خودرو جان میبازند یا آسیب میبینند پیگیری نمیکند و از سوی دیگر معمولا این تصادفات در نقاطی رخ میدهد که دوربین راهنمایی و رانندگی وجود ندارد.
مرگ و آسیب دیدن ۴ کودک کار در پی برخورد با خودرو و فرار راننده مسالهای نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذر کرد. هیچ نهاد حمایتی پیش از مرگ و آسیبدیدگی کودکان آنها را مورد حمایت قرار نمیدهد. بعد از مرگ نیز موضوع به سکوت واگذار میشود تا مرگ کودک دیگری به دلیل فقر خانواده از یک سو و بیمبالاتی و بیمسئولیتی افراد بیوجدان از سوی دیگر از راه برسد. اینکه در جامعهای بر فرزندآوری خانوادهها تاکید شود، اما هیچ راهکاری برای حمایت از این فرزندان در نظر گرفته نشده باشد کاری عجیب، متناقض و غیرمعقول است.