اقتصاد۲۴ - ابوالفضل خدائی: پس از انفجار مهیب بیروت و در پی فشارهای گوناگون به دولت اعضای کابینه حسان دیاب یک به یک استعفا کردند که در نهایت نوبت به خود او رسید و استعفایش نیز مورد پذیرش قرار گرفت. در این بین گمانه زنی های زیادی در خصوص نخست وزیر بعدی لبنان شد که سرانجام مصطفی ادیب پس از کسب اکثریت آرای پارلمانی سکان را برای تشکیل کابینه بدست گرفت.
بیشتر بخوانید:مکرون از اهداف سفرش به بغداد خبر داد
بیشتر بخوانید:مکرون از اهداف سفرش به بغداد خبر داد
ادیب در حالی این وظیفه را بر عهده گرفته که لبنان با مشکلات و چالش های گوناگونی دست و پنجه نرم می کند و باید دید با وجود این معضلات آیا او می تواند توازن و آرامش را در جامعه و بخش های سیاسی این کشور برقرار کند یا خیر. از سویی امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه نیز برای دومین بار پس از حادثه بندر بیروت به لبنان سفر می کند و گفته است که گروه های سیاسی در لبنان درباره نقشه راه برای اصلاحات تعهد داده اند.وی در عین حال هشدار داد که اگر مقام های لبنانی به وعده های خود تا پایان اکتبر عمل نکنند، این موضوع عواقبی را در پی خواهد داشت. برای بررسی بیشتر در خصوص تشکیل کابینه جدید در لبنان و سفر رئیس جمهور فرانسه به این کشور با مصیب نعیمی کارشناس مسائل خاورمیانه گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
انتخاب مصطفی ادیب را به عنوان نخست وزیر جدید لبنان چگونه ارزیابی می کنید؟
مصطفی ادیب در حالی به مامور تشکیل کابینه می شود که لبنان شاهد بحران های پی در پی بوده است. پس از استعفای حسن دیاب به نظر می رسد فرانسوی ها به قضیه ورود پیدا کردند و با حفظ اکثر معادلات داخل لبنان فردی را در نظر گرفتند که آن چنان از سوابق سیاسی خاصی برخوردار نیست. تا به این لحظه اکثر جریان های سیاسی در لبنان مانند ۸ مارس، ۱۴ مارس به استثنای یک یا دو گروه سیاسی مانند فالانژها از وی حمایت کردند. ادیب با کسب ۹۰ رای توانست مامور تشکیل کابینه شود.
نواف سلام ۱۶ رای و ریا الحسن یک رای و فضل شلق هم یک رای کسب کردند. ادیب همچنین وعده داده که بدون تعصبات حزبی و جناحی و با حرکتی جامع دولت نجات ملی تشکیل دهد. در این بین فرانسوی ها نیز روی او خیلی حساب می کنند؛ گفتنی است که وی دارای پاسپورت فرانسه نیز هست و همسر او نیز اهل فرانسه است و مدتی سفیر در آلمان بود که بعدها بار دیگر به لبنان بازگشت. همچنین برخی از گروه های سیاسی مانند حزب المستقبل و دورزی با ادیب مخالف بودند که رئیس جمهور فرانسه طی تماسی با آنان سعی کرد تا نظر آنان را برای رای دادن جلب کند. به نظر می رسد که وجهه تخصصی و مدیریتی کابینه جدید بر وجهه سیاسی و حزبی آن برتری دارد.
برخی معتقدند که تفاوتی میان حسن دیاب و مصطفی ادیب وجود ندارد و به لحاظ سیاسی خط مشی هر دو یکسان است. نظر شما چیست؟
شاید بتوان ادیب را این منظر که در حلقه های سیاسی حضور نداشته و جز سرشناسان نبوده با دیاب مقایسه کرد. اما باید در نظر داشت که در ابتدای کار حسن دیاب بسیاری از جریان ها و گروه های سیاسی لبنان با او مخالف بودند. حتی در بُعد بین المللی نیز از او استقبال نکردند. در ادامه المستقبل و فالانژ نیز در دولت مشارکت نکردند و از ابتدا او را رقیبی سخت تلقی می کردند چرا که معتقد بودند دیاب در پی آن است تا صحنه را به نفع خود بچرخاند. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم که شرایط گذشته با حال متفاوت است و به انتخابات میان دوره ای نزدیک می شویم؛ عده ای مانند سعد حریری به آن چشم دوخته اند و معتقدند که هر دولتی که روی کار باشد باید پاسخگوی بحران ها باشد تا بتوانند در آینده کرسی های بیشتری در پارلمان لبنان کسب و زمینه های بازگشت مجدد به قدرت را فراهم کنند.
در نتیجه باید همه معادلات را کنار هم قرار دارد، ادیب و دیاب دارای یک سری اشتراکات هستند اما رویکرد این دو دقیقا یکسان نیست. البته هر دو بحث کنار آمدن با گروه ها و جریان های سیاسی را مطرح کرده اند و وعده مبارزه با فساد را داده اند. اما نکته اینجاست که ساختار لبنان به گونه ای نیست که هر نخست وزیری بتواند با گروه ها و جریان ها درگیر شود. این کشور از طیف هایی تشکیل شده و ساختار آن پارلمانی است و حتی طوایفی که متهم به ارتباط با غرب هستند در آن حضور دارند و نمی توان آنها را نادیده گرفت.
در این بین آمریکا تلاش دارد تا مانع حضور سیاسی حزب الله در روند تشکیل دولت آتی لبنان شود. آیا آمریکایی ها می توانند با این ادعاها حرف خود را به کرسی بنشانند؟
اگر حزب الله حضور نداشته باشد دولتی نیز تشکیل نخواهد شد و این تلاش ها بی نتیجه خواهد ماند. همانطور که دیگر گروه های مخالف مانند فالانژ و یا ۱۴ مارس که حریری در آن حضور دارد در دولت سهمی نداشته باشند این روند با مشکل مواجه خواهد شد.
تجربه های قبلی نیز حاکی از این امر است. در حال حاضر آمریکایی ها نیز آن را پذیرفته اند و هم فرانسوی ها که به نقش و پایگاه اجتماعی حزب الله در نزد مردم به خوبی واقف هستند. حزب اللهی که در حال حاضر قادر است به کمک هم پیمانان خود نصف و یا اکثریت پارلمان را از آن خود کند. جناح میشل عون، جنبش امل، بخشی از دروزی ها و همچنین سنی ها حامیان اصلی حزب الله هستند و با پشتیبانی از یکدیگر توانسته اند به چنین قدرتی در پارلمان دست یابند. این واقعیتی است که غرب به خوبی آن را می داند و در سفر قبلی مکرون به لبنان وی با نماینده حزب الله دیدار داشت. آنها همچنین با موافقت نظر حزب الله نخست وزیر جدید را معرفی کردند.
علاوه بر نکاتی که اشاره کردید شاهد مواضع تند و تهدیدآمیز فرانسه علیه لبنان هستیم. مکرون به صراحت اعلام می کند که اگر برنامه ها جواب ندهد فرانسه شخصا دخالت می کند و پیشبرد امور را در دست می گیرد. فکر می کنید دلیل این رفتار متناقض چیست؟
امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه به دنبال آن است تا نقش از دست رفته و گذشته فرانسه را در لبنان دوباره احیا کند. او احساس می کند در این شرایط بحرانی لبنان او می تواند نقش آفرینی بیشتری نسبت به همه داشته باشد. از طرفی شاهدیم که آمریکا با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کند؛ کشورهای اروپایی نیز به نظر می رسد جایگاه خود را از دست داده اند و وضعیتی مشابه فرانسه دارند.
منطقه ای که در لبنان بیشترین آسیب را دیده منطقه مسیحی نشین است و مکرون در این خصوص توجیهی که می تواند داشته باشد وخیم تر شدن اوضاع با در نظر گرفتن احتمال مهاجرت مسیحیان از مناطق آسیب دیده بر اثر انفجار است. فرانسوی ها معتقدند این امر سبب خواهد شد تا از میزان نفوذشان در لبنان کاسته شود.
شاید اظهارات تهدیدآمیز مکرون تنها خطاب به بخشی از اقلیت مسیحی لبنان که درصد کمی را تشکیل می دهند و خود را هنوز وابسته به فرانسه می دانند باشد. آنچه در عمل شاهد آن هستیم این است که مکرون نقطه نظرات همه طیف ها و گروه های سیاسی در لبنان را مدنظر داشته است. به نظر می رسد این اقدامات تهدیدآمیز بیشتر جنبه شعاری داشته باشد؛ ورود ناوهای آمریکا و کشورهای اروپایی نیز به بندر بیروت را می توان نوعی عرض اندام دانست. فرانسه مواضعی دوگانه ای در خصوص بحران اخیر لبنان داشته هم صحبت از همبستگی کرده و هم تهدید کرده که اگر اصلاحات انجام نشود خود دست به کار خواهد شد.
این کشور در خصوص کمک های مالی و اقتصادی وعده هایی داده که اگر محقق نشود اوضاع به حالت قبل بازخواهد گشت، اگر هم عمل کند باید با رضایت بقیه طرف های لبنانی نقش خود را ایفا کند. در حال حاضر نیز صحبت هایی که مطرح شده عملی نشده است و تغییری در معادلات سیاسی لبنان ایجاد نشده است. البته فرانسوی ها مقداری کمک به بیروت کرده اند اما نکته مهمتر این است که تکلیف دولت هنوز مشخص نشده است و اگر موفق عمل نکند نه فرانسه و نه دیگر کشورها نمی توانند نقش موثری ایفا کنند.
در صورت معرفی کابینه جدید و تثبیت دولت مصطفی ادیب در لبنان فکر می کنید روابط تهران و بیروت به کدام سمت و سو برود؟
تهران و بیروت از روابط خوب و مستحکمی برخوردار هستند، عمده لبنانی ها به غیر از برخی جریان های وابسته و مخالف بر این باورند که ایران چشم طمعی به لبنان ندارد و در روزهای سخت و بحرانی پشتیبان مردم این کشور بوده است. وجود چنین فهم و باوری روابط دو کشور را تضمین می کند. مردم این کشور به خوبی می دانند که اگر ایران نبود آنها به این سادگی ها نمی توانستند از شر اشغالگری های رژیم صهیونیستی به این زودی ها خلاص شوند.
در حادثه انفجار لبنان ایران بسیار سنجیده عمل کرد هم در خصوص موضع گیری درباره مسائل داخلی لبنان و هم رساندن کمک به این کشور. بنابراین نگرانی در خصوص روابط دو کشور وجود ندارد؛ حزب الله و جنبش امل دو هم پیمان اصلی ایران هستند و به نقش خود در معادلات لبنان ادامه خواهند داد. اگر این معادله هم در کار نباشد همانطور که قبل تر عنوان کردم حکومتی تشکیل نخواهد شد چون راه دیگری وجود ندارد و اگر پارلمان جدیدی هم قرار باشد تشکیل شود بر پایه آرای مردم خواهد بود. در این بین ۱۴ مارس و حزب الله از سهم موثر و قابل توجهی در کسب آرا برخوردار هستند و شاید در این شرایط آرای آنها بیشتر از دوره های قبل شود.
به میزان اهمیت پارلمان در نظام لبنان واقف هستیم چه در تعیین نخست وزیر و چه تعیین کابینه؛ در این راستا کابینه نیز باید برنامه کاری خود را ارائه کند که در آن اگر حمایت از مقاومت وجود نداشته باشد قادر به رأی آوردن نیست. شرایطی که همواره وجود داشته و عدم آن نیز جلوی تشکیل دولت را خواهد گرفت. اگر دولت هم نباشد هرج و مرج ادامه می یابد و از این رو همه آنهایی که مخالف هم هستند به دنبال جنگ داخلی و تقسیم کشور نیستند. چرا که به نفع هیچ یک از طرفین نیست و معادله به ضررشان تمام خواهد شد. از همه مهمتر اینکه مردم لبنان جنگ داخلی را نخواهند پذیرفت. به طور کلی شرایط برای جمهوری اسلامی ایران و هم پیمانانش در لبنان قابل تضمین و مطمئن است.
به عنوان سوال آخر فکر نمی کنید عدم انتشار جزئیات از علت حادثه انفجار نمی تواند شرایط را در لبنان رو به وخامت ببرد؟ آیا تاخیر در اعلام نتایج می تواند بحران دیگری را ایجاد کند؟
در خصوص انفجار مهیب در بندر بیروت تحقیقات هنوز به اتمام نرسیده است. همانگونه که اعلام شد نیترات آمونیوم سبب انفجار شده اما اینکه به چه نحوی صورت گرفته هنوز معلوم نیست. تمام نگاه ها روی این موضوع است که این اتفاق به صورت عمدی و یا اتفاقی از بندر بیروت رخ داده است و اینکه عامل بیرونی و یا حمله ای در آن دخیل بوده هنوز شواهدی ارائه نشده است.
البته طبق اخبار تعدادی نیز در همین رابطه دستگیر شده اند. گفته میشود که سفارشدهنده اصلی این محموله، بندر بن سلطان بوده است که در آن زمان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی بود و تلاش میشد این محموله در اختیار تروریستهایی که علیه دولت سوریه سازماندهی شده بودند یا قصد انجام اقداماتی علیه حزبالله را داشتند، قرار گیرد که البته هنوز بررسی ها کامل نشده است. اما نکته مهم اینجاست که اکثر طیف ها در لبنان به دنبال آن هستند تا تحقیقات هر چه سریعتر به پایان برسد و نتیجه اعلام شود. در همین راستا اطلاعات و مدارک خوبی به دست قضات لبنانی رسیده است و آنها در حال بررسی و تحقیق هستند تا به یک جمع بندی دقیق و مناسب دست یابند.
مهمتر آنکه هر گونه شبهه در این قضیه می تواند مانند ترور رفیق الحریری از مسیر اصلی خود منحرف شود و سالها برای لبنان هزینه ایجاد کند و در نهایت هم بدون نتیجه باقی بماند. در حال حاضر روند پیچیده ای را در این بین شاهد هستیم؛ مسئولین بندر دولت را مقصر می دانند و طرفین در خصوص این حادثه یکدیگر را متهم می کنند؛ حتی نخست وزیر نیز قرار بود از محل وقوع حادثه بازدید داشته باشد که بنا بر دلایلی این بازدید انجام نمی شود و اظهارات ضد و نقیض همچنان مطرح می شود. از طرفی شاهد هستیم که جناح های حامی عربستان و رژیم صهیونیستی و با رسانه هایی که در اختیار دارند سعی بر این دارند تا با فرافکنی هر گونه شبهه را از خود دور کنند که به نظر می رسد که سری بودن تحقیقات می تواند بهتر واقعیت ابعاد حادثه را آشکار کند.