اقتصاد۲۴ -مدتی است بازار سریالهای شبکه نمایش خانگی داغ است، بهحدی که هر از گاهی یک چیزی را میسوزاند. یا تهیهکننده و کارگردان را، یا بازیگران را و در بیشتر مواقع بینندگان را. البته سوختن بینندگان از نوع دیگری است، این طوری که چرا راضی شدهاند برای خریدن این سریال پولشان را هزینه کنند! همانطور که دیدیم آقای سعید راد بازیگر سریال دل، در مصاحبهای از خجالت آقای منوچهر هادی درآمد و دل را شست و روی بند پهن کرد. آقای هادی هم در صفحهاش از او دلجویی کرد و خانم یکتا ناصر هم در کامنتها سعی کرد دل همسرش را به دست بیاورد. به هرحال این سریال تمام شد و دل ما هم که خنک شده بود، تصمیم گرفتیم طرح فیلم نامه فصلهای بعدی این سریال را بنویسیم تا مبادا داغ این اثر فاخر به دلمان بماند.
بیشتر بخوانید:مهران مدیری بیمه تامین اجتماعی نیست!
رستا و آرش به همدیگر رسیدهاند ولی تا ازدواج کنند حدود 120 قسمت فرصت داریم که آرش با کراوات و بنزش در شهر بگردد و هی «رستا رستا» کند و رستا هم بغض کند، زیرلبی چیزی بگوید و زور بزند اشکش دربیاید، در حالی که صندلی کناری آرش نشسته.
در فصل قبل دیدیم آن بلا سر آوا آمد ولی چون بازیگرش همسر کارگردان است، به این راحتیها از سریال حذف نمیشود. پس میبینیم به علت اختلالات عصبی در بیمارستان روانی بستری شده و باید 35 دقیقه از هر قسمت او را ببینیم که با سر و وضع آراسته در تیمارستان نشسته و ناخنش را میجود.
نکیسا هم که به دلیل پرتاب غیرموفقیتآمیزش حالش بد شده، میبینیم زیر خروارها دستگاه درحال تنفس مصنوعی است و هی یک چشمی اخم میکند و پلکش میپرد و صدای بوق دستگاهش کم و زیاد میشود. از آن طرف خسروخان برای حفظ آمادگی جسمانی در باشگاه رزمی ثبتنام کرده و اتابک سپنتا هم مشغول منتکشی از همسر و پدر همسرش است. در این بین ناهیدخانم که از یک طرف دخترش خل شده و از طرف دیگر دختر شوهرش دارد ازدواج میکند، نمیداند ناراحت باشد یا خوشحال و چون بهخاطر بوتاکس صورتش نمیشود حالتش را فهمید، در هر قسمت یک ربع آه میکشد تا خودمان حالش را حدس بزنیم. از طرف دیگر، فاراب شوهر سابق مرسده طی یک عملیات محیرالعقول شامل شکستن در زندان، فرار میکند و به سراغ همسر سابقش میرود که در این هنگام میبیند رابی از آلمان برگشته...
لطفا ادامه این سریال جذاب را در فصل سیزدهم به بعد دنبال کنید.