اقتصاد۲۴ - مرداد ماه سال ۹۱ جسد خونین یک مرد جوان در حالی که داخل روفرشی پیچیده شده بود در بیابانهای حاشیه تهران پیدا شد. شواهد نشان میداد این مرد احتمالا با ضربههای چاقو در محل دیگری کشته و سپس در تاریکی شب جسد وی به بیابانهای حاشیه تهران منتقل شده است. رازگشایی جنایت آغاز شد و در بررسیها روشن شد قربانی ۳۹ ساله جواد نام دارد.
یک ماه از این ماجرا گذشته و تحقیقات پلیسی ادامه داشت که روشن شد خودرو ۴۰۵ جواد چند روز بعد از پیدا شدن جسدش به زن جوانی فروخته شده است.
بیشتر بخوانید:همه ابعاد مرگ دانش آموز دیری
یک ماه از این ماجرا گذشته و تحقیقات پلیسی ادامه داشت که روشن شد خودرو ۴۰۵ جواد چند روز بعد از پیدا شدن جسدش به زن جوانی فروخته شده است.
بیشتر بخوانید:همه ابعاد مرگ دانش آموز دیری
افشای این ماجرا زن جوان بازداشت شد و گفت خودرو را چهاردهم شهریور ماه سال ۹۱ از پسر جوانی به نام امین و به صورت قولنامهای خریده است.
به دنبال اظهارات زن جوان، امین ردیابی بازداشت شد، اما ادعا کرد از ماجرای خرید خودرو اطلاعی ندارد و مادرش ژاله خودرو را قولنامهای فروخته است.
به دنبال اظهارات زن جوان، امین ردیابی بازداشت شد، اما ادعا کرد از ماجرای خرید خودرو اطلاعی ندارد و مادرش ژاله خودرو را قولنامهای فروخته است.
اعتراف دروغین
ژاله ۴۲ ساله بازداشت شد. وی سعی داشت پلیس را گمراه کند که سرانجام پرده از وقوع جنایت در خانه اش برداشت و گفت جواد را مرد جوانی به نام رجب کشته است.
این زن ادامه داد:همسرم اعتیاد داشت و مدتی بود به زندان افتاده بود. من از قبل جواد را که دوست همسرم بود میشناختم. او گاهی اوقات در غیاب همسرم به خانه ما میآمد تا مواد مخدر مصرف کند. آخرین بار او میهمان خانه ام بود که دوست دیگر شوهرم به نام رجب سررسید. من از جواد خواستم تا بعد از مصرف مواد، زودتر خانه ام را ترک کند. اما جواد با عصبانیت جوابم را داد. همان موقع رجب که از لحن جواد عصبانی شده بود با او درگیر شد و کیسهای را روی سرش کشید و او را خفه کرد. سپس جسدش را به حاشیه تهران برد.
این زن ادامه داد:همسرم اعتیاد داشت و مدتی بود به زندان افتاده بود. من از قبل جواد را که دوست همسرم بود میشناختم. او گاهی اوقات در غیاب همسرم به خانه ما میآمد تا مواد مخدر مصرف کند. آخرین بار او میهمان خانه ام بود که دوست دیگر شوهرم به نام رجب سررسید. من از جواد خواستم تا بعد از مصرف مواد، زودتر خانه ام را ترک کند. اما جواد با عصبانیت جوابم را داد. همان موقع رجب که از لحن جواد عصبانی شده بود با او درگیر شد و کیسهای را روی سرش کشید و او را خفه کرد. سپس جسدش را به حاشیه تهران برد.
به دنبال اظهارات این زن، رجب ردیابی بازداشت شد، اما گفت از ماجرای قتل هیچ اطلاعی ندارند و ژاله به دروغ چنین ادعایی را مطرح کرده است. در حالی که تحقیقات پلیس ادامه داشت پسر ژاله بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. امین ۲۵ ساله این بار لب به بیان حقیقت گشود و پرده از جنایت خاموش برداشت.
پسر جوان گفت: من از قتل جواد را میشناختم. پژو ۴۰۵ جواد را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان از او خریدم، اما هنوز سند آن را به نام من نزده بود. وقتی ماشین را از جواد تحویل گرفتم در صندوق عقب ماشین با لباسها و عکسهای شخصی مادرم رو به رو شدم. من که شوکه و غیرتی شده بودم به سراغ جواد رفتم. اما او گفت این ماجرا به من ارتباطی ندارد. به همین خاطر با او درگیر شدم و او را کشتم و جسدش را به بیابانهای حاشیه تهران بردم.
امین درباره فروش خودرو قربانی به ماموران گفت: چند روز بعد از قتل و برای اینکه بتوانم ماشینی را که قولنامهای از جواد خریده بودم، بفروشم از رجب کمک گرفتم. من به جای جواد، رجب را دفترخانه بردم و ماشینم را به زن جوان فروختم.
به دنبال اظهارات پسر جوان، مادرش به اتهام اخفای ادله جرم و رجب نیز به اتهام مشارکت در فروش مال غیر ردیابی و بازداشت شدند. ژاله گفت: من وقتی از ماجرای قتل جواد به دست پسرم مطلع شدم ترسیدم. من برای نجات پسرم چنین دروغی را مطرح کردم.
اما رجب گفت:من اصلا از ماجرای قتل اطلاعی نداشتم. من فریب حرفهای ژاله و پسرش را خوردم و برای اینکه انها بتوانند پژو را بفروشند همراه استاد جعلی به محضر رفتم و خودم را جواد معرفی کردم.
متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و اولیای دم برای آنها اشد مجازات خواستند. قضات دادگاه امین را به خاطر قتل به قصاص و به خاطر سرقت خودرو، معاونت در جعل سند و استفاده از سند مجعول به زندان محکوم کردند. ژاله نیز به خاطر اخفای ادله جرم به ۷ سال زندان محکوم شد. قضات دادگاه رجب را تبرئه کردند.
بازگشت به زندگی در یک قدمی چوبه دار
حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده و امین در یک قدمی چوبه دار قرار داشت که توانست با پرداخت دیه به زندگی برگردد. وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد. امین گفت: من آن زمان وقتی عکسهای مادرم را در خودرو جواد پیدا کردم کنترل اعصابم را از دست دادم و سراغ او رفتم تا حقیقت را بشنوم. اما او دعوا را شروع کرد.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من ۸ سال است که در زندانم و در این مدت به اندازه کافی اذیت شده ام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی حکم صادر کنند.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من ۸ سال است که در زندانم و در این مدت به اندازه کافی اذیت شده ام. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی حکم صادر کنند.
منبع: رکنا