اقتصاد۲۴ - اشکهای پدر شیما دختری که حدودا ۲ سال پیش ناپدید شده بود خبر از اعتراف کفتار شیطان صفت داد.
پدر شیما چندی پیش درخصوص روند پرونده دختر دلگیر بود و حتی گفت که یک مرتبه تا ۲ قدمی اثابت ربودن دخترم توسط بهلول پیش رفتم، اما با کم کاری مامور آگاهی این اتفاق رخ نداد.
پدر شیما چندی پیش درخصوص روند پرونده دختر دلگیر بود و حتی گفت که یک مرتبه تا ۲ قدمی اثابت ربودن دخترم توسط بهلول پیش رفتم، اما با کم کاری مامور آگاهی این اتفاق رخ نداد.
ماجرا قتل شیما چیست؟
پدر شیما گفت: ناپدید که نه، ربوده شده بود. دخترم ۳ مرتبه از خانه فرار کرد نخستین فرار او مرداد ماه سال ۹۸ رقم خورد. آن روز توانستیم شیما را در خانه یکی از دوستانش پیدا کنیم و به خانه برگردانیم. دوستی که شیما در خانه اش پناه گرفته بود از سوی پدر اعدامی و از سوی مادر توزیع کننده شیشه است. دو هفته بعد شیما برای بار دوم از خانه رفت شیما را دوباره یافتم، اما با این فرق که شیما به موادمخدر شیشه آلوده شده بود. تصمیم گرفتم خیلی مراقب شیما باشیم و تا زمانی که شیشه از سرش بیرون رود در خانه را به رویش قفل کردم و با مشاوره قصد حل کردن مشکلش را داشتم.
شیما پس از اینکه از خانه مان در نارمک به پایانه بیهقی رفته بود از طریق مغازه اسباب بازی فروشی در همان نزدیکی به مادرش زنگ زد و سراغ من را گرفته بود و هرچه مادرش التماس او را میکند که برگردد تلفن را قطع کرد و همین آخرین تماس ما با شیما بود.
پس از شکایت و اعلام فقدانی شیما، ماموران پلیس آگاهی پایگاه چهارم سید خندان شمارهای که دخترم با مادرش تماس گرفته بود را ردیابی کردند و به مغازه اسباب بازی فروشی در نزدیکی پایانه رسیدند. صاحب اسباب بازی فروشی تایید کرد دخترم آنجا بوده و پس از بیرون رفتن از مغازه به سمت پایانه رفته است.
بیشتر بخوانید: فیلم/ سرنوشت مرگبار کودک یزدی
با چک کردن دوربینهای مداربسته مشخص شد دخترم ساعت ۲ بامداد روی یکی از نیمکتهای پایانه و مقابل رستوران شبانه روزی نشسته بود و حتی دوربین رستوران تصویر دخترم را ضبط کرده است. در فیلم دوربین مداربسته دیده میشود شیما درحال گریه کردن بوده که پیرمردی کنار او نشسته و پس از ۴۰ دقیقه صحبت با او، شیما را سوار خودرویش کرد و دیگر مشخص نبود چه بلایی سر دخترم آمده است.
پدر شیما ادامه میدهد: سراغ دخترم را از هرشخصی که آنجا بود گرفتم که در آخر صاحب رستوران سر رسید و خطاب به من گفت که دخترت شال صورتی و کوله پشتی داشته است؟
به او گفتم بله، دخترم را دیده اید؟ سپس عکس شیما را به آن جوان نشان دادم.
صاحب رستوران وقتی عکس شیما را دید نگاهی به من کرد و گفت: دخترت روی همین نیمکت پایین نشسته بود که "حاج محمود" او را با خودش برد. فیلم را به صاحب رستوران نشان دادم و گفتم: حاج محمود، این شخص را میگویید؟
متاسفانه آن جوان صحبتهایی کرد که دست و پایم شروع به لرزیدن کرد. او گفت: حاج محمود اسم واقعی اش "بهلول" است، شغل او راننده تاکسی نما، اما در اصل ماده مخدر شیشه میفروشد. بهلول درعین حال مغز زنان و دختران شهرستانی یا تهرانی را شست وشو میدهد که به هر دلیلی از خانه خارج شده اند و پایشان به پایانه بیهقی باز شده است. زمانی که دختر شما همراه بهلول به راه افتادند سریعا مقابل بهلول ایستادم و به او گفتم که این دختر خیلی کوچک است، این کار را نکن؛ اما بهلول به حرفم توجهی نکرد و گفت که این دختر تاکسی میخواهد قرار نیست اتفاقی رخ دهد.
"باتوجه به سرنخهای موجود پلیس بهلول را به آگاهی سیدخندان احضار کرد و پس از یک بازجویی او آزاد شد!. "
بهلول به ماموران پلیس گفته بود که شیما را در چهارراه نظام آباد پیاده کرده است. اما اینطور نبود، همان لحظه که بهلول در پلیس آگاهی این دروغها را سرهم میکرد، شیما در خانه این شیطان زندانی بود.
پدر شیما گفت: افسر پرونده پس از بازجویی از بهلول او را رها کرد و خطاب به من گفت که فکر نمیکنم این فرد دخالتی در این پرونده داشته باشد. من که حسابی تعجب کرده بودم وقتی دلیل اینکه چرا اینچنین فکر میکند را جویا شدم، گفت: او آدم حسابی است زن وبچه اش در ترکیه زندگی میکنند و حتی اول کد تلفن همراه اش با یک شروع میشود؟! این حرفها را که شنیدم درخواست کردم پرونده شیما را به اداره ۱۱ آگاهی مرکز انتقال دهند.
باید این موضوع را اضافه کنم؛ زمانی که بهلول برای نخستین بار به آگاهی سیدخندان احضار شد با این فکر که با خودرویش به آگاهی میآید برادرم را مقابل اداره پلیس قرار دادم تا بهلول را تعقیب کند. اما هنگامی که بهلول از اداره پلیس بیرون آمد سریع به سمت موتورسواری که از قبل منتظرش بود رفت و متواری شد.
پدر شیما میگوید: پرونده شیما در اداره ۱۱ آگاهی تهران پیگیری شد و احضار بهلول برای آخرین مرتبه به پلیس آگاهی مرکز صورت گرفت. این بار کارآگاهان با ترفندهای تخصصی بهلول را به حرف آوردند و او مجبورش شد اعتراف کند. بهلول تایید کرد شیما، دختر من به مدت ۴۵ روز در خانه اش زندانی بود و هرروز شیما را به ماده مخدر شیشه آلودهتر میکرد او حتی گفت: روزی که اولین بار به آگاهی سیدخندان احضار شدم شیما در خانه ام زندانی بود.
شیما پس از اینکه از خانه مان در نارمک به پایانه بیهقی رفته بود از طریق مغازه اسباب بازی فروشی در همان نزدیکی به مادرش زنگ زد و سراغ من را گرفته بود و هرچه مادرش التماس او را میکند که برگردد تلفن را قطع کرد و همین آخرین تماس ما با شیما بود.
پس از شکایت و اعلام فقدانی شیما، ماموران پلیس آگاهی پایگاه چهارم سید خندان شمارهای که دخترم با مادرش تماس گرفته بود را ردیابی کردند و به مغازه اسباب بازی فروشی در نزدیکی پایانه رسیدند. صاحب اسباب بازی فروشی تایید کرد دخترم آنجا بوده و پس از بیرون رفتن از مغازه به سمت پایانه رفته است.
بیشتر بخوانید: فیلم/ سرنوشت مرگبار کودک یزدی
با چک کردن دوربینهای مداربسته مشخص شد دخترم ساعت ۲ بامداد روی یکی از نیمکتهای پایانه و مقابل رستوران شبانه روزی نشسته بود و حتی دوربین رستوران تصویر دخترم را ضبط کرده است. در فیلم دوربین مداربسته دیده میشود شیما درحال گریه کردن بوده که پیرمردی کنار او نشسته و پس از ۴۰ دقیقه صحبت با او، شیما را سوار خودرویش کرد و دیگر مشخص نبود چه بلایی سر دخترم آمده است.
پدر شیما ادامه میدهد: سراغ دخترم را از هرشخصی که آنجا بود گرفتم که در آخر صاحب رستوران سر رسید و خطاب به من گفت که دخترت شال صورتی و کوله پشتی داشته است؟
به او گفتم بله، دخترم را دیده اید؟ سپس عکس شیما را به آن جوان نشان دادم.
صاحب رستوران وقتی عکس شیما را دید نگاهی به من کرد و گفت: دخترت روی همین نیمکت پایین نشسته بود که "حاج محمود" او را با خودش برد. فیلم را به صاحب رستوران نشان دادم و گفتم: حاج محمود، این شخص را میگویید؟
متاسفانه آن جوان صحبتهایی کرد که دست و پایم شروع به لرزیدن کرد. او گفت: حاج محمود اسم واقعی اش "بهلول" است، شغل او راننده تاکسی نما، اما در اصل ماده مخدر شیشه میفروشد. بهلول درعین حال مغز زنان و دختران شهرستانی یا تهرانی را شست وشو میدهد که به هر دلیلی از خانه خارج شده اند و پایشان به پایانه بیهقی باز شده است. زمانی که دختر شما همراه بهلول به راه افتادند سریعا مقابل بهلول ایستادم و به او گفتم که این دختر خیلی کوچک است، این کار را نکن؛ اما بهلول به حرفم توجهی نکرد و گفت که این دختر تاکسی میخواهد قرار نیست اتفاقی رخ دهد.
"باتوجه به سرنخهای موجود پلیس بهلول را به آگاهی سیدخندان احضار کرد و پس از یک بازجویی او آزاد شد!. "
بهلول به ماموران پلیس گفته بود که شیما را در چهارراه نظام آباد پیاده کرده است. اما اینطور نبود، همان لحظه که بهلول در پلیس آگاهی این دروغها را سرهم میکرد، شیما در خانه این شیطان زندانی بود.
پدر شیما گفت: افسر پرونده پس از بازجویی از بهلول او را رها کرد و خطاب به من گفت که فکر نمیکنم این فرد دخالتی در این پرونده داشته باشد. من که حسابی تعجب کرده بودم وقتی دلیل اینکه چرا اینچنین فکر میکند را جویا شدم، گفت: او آدم حسابی است زن وبچه اش در ترکیه زندگی میکنند و حتی اول کد تلفن همراه اش با یک شروع میشود؟! این حرفها را که شنیدم درخواست کردم پرونده شیما را به اداره ۱۱ آگاهی مرکز انتقال دهند.
باید این موضوع را اضافه کنم؛ زمانی که بهلول برای نخستین بار به آگاهی سیدخندان احضار شد با این فکر که با خودرویش به آگاهی میآید برادرم را مقابل اداره پلیس قرار دادم تا بهلول را تعقیب کند. اما هنگامی که بهلول از اداره پلیس بیرون آمد سریع به سمت موتورسواری که از قبل منتظرش بود رفت و متواری شد.
پدر شیما میگوید: پرونده شیما در اداره ۱۱ آگاهی تهران پیگیری شد و احضار بهلول برای آخرین مرتبه به پلیس آگاهی مرکز صورت گرفت. این بار کارآگاهان با ترفندهای تخصصی بهلول را به حرف آوردند و او مجبورش شد اعتراف کند. بهلول تایید کرد شیما، دختر من به مدت ۴۵ روز در خانه اش زندانی بود و هرروز شیما را به ماده مخدر شیشه آلودهتر میکرد او حتی گفت: روزی که اولین بار به آگاهی سیدخندان احضار شدم شیما در خانه ام زندانی بود.
پدر شیما در نخستین گفتگویش پس از باخبر شدن از قتل دخترش توسط بهلول ۶۲ ساله به خبرنگار رکنا گفت: قاتل سه روز پیش به قتل شیما اعتراف کرد و گفته که جسد دخترم را در روستای زادگاهش در کلیبر آذربایجان شرقی کنار رودخانه دفن کرده است. پلیس پس از اعتراف بهلول مداوم این منطقه را با بیل مکانیکی مشغول گشتن است، اما به این خاطر که ۲ سال از قتل شیما گذشته فکر نمیکنم هیچ چیز از دخترم باقی مانده باشد.
پدر شیما در ادامه گفت: قبل از دستگیری بهلول با دستور رئیس قوه قضاییه یکی از همکاران که در نزدیکی خانه بهلول ساکن است به من گفت که یک شب صدای فریاد زنی و شکستن شیشههای خانه بهلول توجه مان را جلب کرد. در ادامه مشخص شد این قاتل که با قرار وثیقه آزاد بود یک زن را در خانه اش مخفی کرده بود. یقین دارم بهلول سر زنان و دختران دیگر هم چنین بلایی را آورده است.
کاش زمانی که شیما هنوز در خانه قاتل زندانی بود پلیس خانه این شخص را میگشت؛ قاتل آدم ربایی کرده بود و، چون دختر من در آن زمان زیر ۱۵ سال داشت حکم این شخص قصاص صادر میشد و من فکر میکنم برای اینکه گیر نیافتد دست به چنین کار وحشیانهای زده است.
اعدام هرچه سریعتر بهلول درخواست پدر داغدیده
پدر شیما که پس از هزاران کش و قوسهای فراوان بلاخره قاتل دخترش به این جنایت اعتراف کرد پس از تشکر از رئیس قوه قضاییه، اعدام هرچه سریعتر بهلول ۶۱ ساله را خواستار شد.
منبع: رکنا