اقتصاد۲۴ - من از پدر و مادرم و خانواده پدر بزرگم خیلی گلایه دارم، چون آنها سرنوشتم را به بازی گرفتند و به این وضعیت فلاکت بار افتادم. دختر جوان در دایره اجتماعی کلانتری افزود: متأسفانه چند سال قبل پدر و مادرم به خاطر دخالتهای بی جای مادربزرگ و عمه ام از همدیگر جدا شدند و قرار بود عمه ام مرا مثل بچههای خودش بزرگ کند. اما او خیلی زود خسته شد و پس از ازدواج مجدد پدرم ناچار شدم به زندگی با نامادری بی عاطفه ام تن بدهم.
پدرم درگیر کارهای خودش بود و نامادری ام نیز که چشم دیدن مرا نداشت از نظر روحی و روانی آزارم میداد و من از کودکی طعم تلخ تنهایی و بی محبتیهای این زن را چشیدم و صدایم در نیامد.
بیشتر بخوانید:تجاوز به لادن ۲۲ساله در خانه مجردی پسر پولدار
«شادی» قطرات اشک را از روی گونه هایش پاک کرد و با صدایی لرزان افزود: من از ۱۳ سالگی با پسری جوان که همسایه ما بود ارتباط مخفیانه برقرار کردم. قرار بود او به خواستگاری ام بیاید و فرشته نجاتم باشد. اما این پسر حقه باز پس از سوء استفادههای زیاد رهایم کرد و رفت. این شکست عاطفی نیز برایم خیلی سنگین بود و با باوری نادرست از ۲ سال قبل به حرفهای چرت و پرت جوان دیگری دلبسته شدم که با حیله و نیرنگ مرا به دام مواد مخدر انداخت و الان مدتی است که وابستگی شدیدی به شیشه پیدا کرده ام.
متأسفانه این پسر فریبکار زمینه ارتباط نامشروع من و یکی از دوستانش را هم فراهم کرده است و الان در شرایط اسف باری قرار گرفته ام که هیچ امیدی به آینده ام ندارم. شادی آهی کشید و گفت: پدرم و همسرش زندگی نسبتا خوبی دارند و سرگرم بزرگ کردن فرزندشان هستند. مادرم نیز ازدواج کرده است و یک دختر ۳ ساله دارد. او هر وقت مرا میبیند مقداری پول داخل کیفم میگذارد و با ترس و لرز میگوید زودتر به خانه پدرت برگرد که شوهرم تو را نبیند و....
مادربزرگم و عمه ام نیز که این آش را برای زندگی ما پخته اند گرفتار مشکلات زندگی خودشان هستند و میگویند در این زمانه هر کس باید گلیم خودش را از آب بکشد و حوصله ندارند به درد دل من گوش بدهند. تازه هر موقع حرفی به میان میآید آنها میگویند ما نمیخواستیم پسرمان، مادرت را طلاق بدهد و فقط قصد داشتیم کمی سختگیری کنیم تا او ادب بشود، اما آن زن... طلاقش را گرفت و ازدواج کرد. شادی با لبخندی تلخ گفت: نمیدانم گناه من چیست که باید به این سرنوشت تلخ دچار شوم؟ کاش پدر و مادرم میدانستند راه درست زندگی شان چیست و آتش دخالتهای دیگران کانون خانواده ما را خاکستر نمیکرد.
منبع: رکنا
لطفاً خبرهای جنسی و اشغال وبه درد نخور پخش نکنین،به جزبد بینی و چندش و بدآموزی برای جامعه
فایدهای ندارد
خیلی جالبه واقعیت و درد دیگران برای شما چندش هست
همین امثال شما ها هستند که بوی از انسانیت نبردن و چنین کارهای بر سر دیگران اوردن
وقتی این داستان رو خوندم همینطوری اشک از چشام اومد چون خودم ۱۲سالم هس و ی سال دیگه میشه ۱۳سالم
فکر میکنی کسی میاد بگیرتش
بنظر من اینا خوبه که کسایی امسال اینا زندگی خودشونو خراب نکنن شاید کسی الان در شرایط همین دخترخانم باشه و بتونه نجاتش بده حتی یک نفر هم کمک کنه بازم کافیه. اگه شما مشتاق نباشین مطمعنا خبرو باز نمیکنین.
ممنون از اطلاع رسانیتون
خبر تکان دهنده و بیدار کننده ای بود
تلنگری هست ک آدم بجای فرعیات بیشتر حواسش ب میوه زندگیش باشه ک از بین نره.
فقط میتونم بگم متاسفم برای این نظر های منفی
و آرزوی آیندی بهتر برای شادی خانوم
خدا بزرگ
پدرو مادر باید انقدر به یه دختر محبت کنن که با یه قوربونت بشم پسر نره سراغش
آدم که ۱۳ سالش باشه بره با پسر مردم !!!
حالا هم شیشه و پسر مردم !!!
اینا همش بهونه هستش ، همه سختی دارن...
یکم صبر و ایمان میخاد ، خدا که ظالم نیست !!!
هر کی سختی کشید فساد کنه !!!
برید ببینید وه شیر زنهایی چطور زندگی میکنند ؟؟؟
ولی فساد و بی ناموسی کردن ...
متاسفام !!! متاسفام
ولی خیلی بده