اقتصاد۲۴ - اینها بخشی از اظهارات زن ۲۷ سالهای است که برای چاره جویی درباره رفتارهای غیرمتعارف و بی شرمانه همسرش به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد مراجعه کرده بود.
این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بیسواد بود که به سختی میتوانست هزینههای زندگی خانواده ۵ نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانوادهای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختیها به تحصیلاتم ادامه دادم و برای ادامه تحصیل در مقطع کاردانی وارد دانشگاه شدم. این در حالی بود که باز هم خانواده ام اهمیتی به این موضوع نمیدادند و از من حمایت نمیکردند.
بیشتر بخوانید:تجاوز گروهی ۱۱ مهاجر سوری به یک دختر در آلمان!
هنوز یک ماه بیشتر از حضورم در دانشگاه نگذشته بود که با «سالومه» آشنا شدم. او همکلاسی ام بود و پدرش وضعیت مالی خوبی داشت.
خیلی زود ارتباط من و او صمیمی شد و مدام با یکدیگر در ارتباط بودیم. اما وقتی میدیدم «سالومه» چگونه در رفاه و آسایش زندگی میکند و هر چیزی را دوست داشته باشد به راحتی میخرد، از نظر روحی به هم میریختم و از خانواده ام متنفر میشدم، چرا که در برابر سالومه احساس سرشکستگی میکردم و به اوضاع اقتصادی خودم افسوس میخوردم.
خواستگاری مدیر شرکت تجاری
تا این که روزی سالومه از من خواست در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود، اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد.
«انوش» که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمیگنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانهای را برایش فراهم کنم.
خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور میکردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد، اما نمیدانم چه حادثهای رخ داد که این زندگی عاشقانه رنگ باخت و روابط من و «انوش» سرد و بی روح شد.
با این که بیشتر از یک ماه از تولد فرزندم نمیگذشت، ولی دیگر همسرم توجهی به نیازهای عاطفی و روحی من نداشت، به گونهای که هر روز بیشتر از هم فاصله میگرفتیم. این اوضاع آشفته از من زنی افسرده ساخته بود.
اسارت در خانه شوهر
ساعتها گریه میکردم یا با پسرم سرگرم میشدم تا غصه هایم را فراموش کنم. وقتی مشکلم را با خانواده ام در میان گذاشتم، نه تنها حمایتی از من نکردند بلکه اموال و داراییهای انوش را به رخم کشیدند و این گونه تحقیرم کردند. از سوی دیگر زمانی که همسرم متوجه شد خانوادهام هیچ حمایتی از من نمیکنند و پشتیبانی در زندگی ندارم، رفتارهای غیرمتعارف و نامعقولش را شدت بخشید و به حد شرم آوری رساند.
او نه تنها در منزل را قفل میکرد و اجازه بیرون رفتن به من نمیداد بلکه شبها برخی از دوستانش را به همراه همسرانشان به منزلم دعوت میکرد و تا پاسی از شب انواع فسق و فجور را مرتکب میشدند.
آنها حجابی نداشتند و به بهانه آزادی و تجدد و به تقلید از فرهنگ غربی با پوشش زننده کنار هم مینشستند و با خندههای مستانه خودشان مرا آزار میدادند. این دعوتهای گروهی هر روز شکلی جدید به خود میگرفت به طوری که غیرت و مردانگی هم از بین رفته بود و خجالت و حیا از رفتار آنها شرمنده میشد. این رفتارهای زننده به حدی رسید که دیگر نمیتوانستم شاهد این صحنههای شرم آور و درخواستهای گستاخانه شوهرم باشم، به همین دلیل اختلافات بین من و «انوش» شدت گرفت. در این میان برای یافتن چارهای به کلانتری آمدم.
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ باقی زاده (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) این زوج جوان پس از انجام مشاورههای مقدماتی در کلانتری به مرکز مشاوره پلیس معرفی شدند.
موافقم با شما.
متاسفانه این روزها خیلی آدمها الگوشون شده ماهواره و فیلمهای ترکیه ای.
بابا یه کم انصاف یه ذره هم سواد
نوش دارو بعد از مرگ سهراب
ساختگی بود دیگه؟؟!!!
انسانیت که داشته باشی رفتار انسانی از خودت نشون میدی همین و بس
مشکل اصلی این جامعه آموزش صحیح از چیزایی که داریم به خیلی از افراد داده نشده
الان هر چیزی از هر اتفاقی به روایت خودش تفصیر میکنه و گوش به گوش میچرخه
حالا شما فکر کنید این جمعیت بخوان هر برداشتیرو به گوش هم برسونن چی میشه؟
مطمعنن ن اون حرفه اولی به گوشتون میرسه ن دیگه حرفی رو باور میکنید
دچاره شک تو خیلی از چیزا میشید
پس بهتره همه ما به فکر هم باشیم تا بتونیم به اطرافیان و خیلی از عزیزان بیاموزیم که همه با هم هستیم و واقعا یه خانواده ایم
این کشور واقعا شایسته ی بهترینهاست
و باید خودمون به فکر باشیم تا آموزشه صحیح به همدیگر یاد بدیم
ممنون از همه ی هموطنان عزیز
موفق و پیروز باشید
اسمه شروع انجام این آموزشو بذارید احترام به هم دیگر
که همش بهم خیانت میکنند
جم تی وی
همش به هم خیانت میکنند
که این سریالها داره پخش میشه روابط خانوادگی هم داره ضیعف و ضعیف تر میشه
پاشو جمع کن بابا
خواندن چنین مطالبی واقعاً لرز را به تن آدمی می اندازه
امام علی(ع)می فرمایند فقر از هر دری واردشد ایمان از آن در خارج می شود
بهوهرصورت،من فکر میکنم انتخاب خانم غلط باشه ،اونا ،دوتا خانواده مختلف با خصوصیات وطبقات مختلف ،،همیشه من خودم تا کیدم اینه انتخاب زندگی باید خوب دقت بکنیم لقمه اندازه دهنمون برداریم ،،من خودم تر جیح میدم هیچ وقت ازدواج نکنم تا یه انتخاب بد کنم ،، خب ببخشید کیبوردم خراب اگه غلط های املای داشتم
چون کمبود عاطفی داری و اگه کسی خواست کمی زندگی کنه اون عقده های کودکیت عذابت میده .خدایا به هرکی اندازه لیاقتش بده
و یا
چون توی خانواده بدبختی بوده
نمیتونه با طبقه بالا جامعه ارتباط برقرار کنه،
چشمش به پول شوهره افتاده گفته طلاق بگیرم با پولم خونواده رو سر و سامان بدم .شوهر هم باجی نداده
مگر میشود طی یک ماه تغییر آن هم این همه در یک مرد ایجاد شود ؟ حتما از یک جا ریشه دیرینه داشته و یا ازدواج در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و به نظرم تا این حد هم هیچ مردی وقیح نمیشود که به ناموس خود در برابر دیگران بی غیرتی نشان دهد مگر اینکه روان پریش باشد یعنی همه دوستان این آقا هم بی عیرت بودند که همسران خود را در جمع ناپسند وارد میکردند ؟
ولی دوستان ما خیلی خیلی دیر از خواب بلند شدیم
دیگه اون افکار ایرانی که نشان از غیرت مردانگی و عفت پاک دامنی در جامعه نیست
من خودم تو مدارس پایین شهر درس خوندم و جرات خلاف کردن در مدرسه نداشتیم حتی یک سیگار
ولی الان متاسفانه در مدارس راهنمائی و دبیرستان دخترانه خیلی راحت دختران گل میکشن و مشروب میخورن
؟ سوال شد برام فک کردم جوابی یادم نیومد
ولکن نقی..
کافیه یه نگاه به زندگی خانواده های اطراف خودمون بندازیم فرق اونهایی که از ماهواره استفاده میکنند و اونهایی که استفاده نمیکنند را کاملا میبینیم فرق ماهواره با چاقو و..... اینه چاقو و وسایل اینچنینی کنترلش دست خودمون اما ماهواره برنامه هاش را کسانی دیگه برای بیننده تهیه میکنند و خوب بلد هستند چه بخورده خانواده ها بدن که نتیجش بشه خیلی از خانواده های امروزی
و اساسا زمینه گناه رو فراهم میکند و تو نمیتونی یه کسی رو لخت بزاری جلو جنس مخالفش بعد بهش بگی مقصر تویی اگه نگاه کنی این مسخره ست چون این شمایی که زمینه گناه و تحریک کردنش رو فراهم کردی
روشن فقر را در کشور مان زیاد کردند که پسرهاو دخترها یمان دنباله پول و مادی یاد کشور مارا دارد نابود میکند
خیلی زیرکانه با داستانی چرت و پرت و من در آوردی دارین تهاجم فرهنگی انجام میدین
متولیان امر فرهنگ معلوم نیست کجا هستن
کدام مرد یا زن دوست دارند آبروی خانوادهش از بین بره؟!
همه چیز به بفهم انسانه،اگر این فهم نبود ماهم با حیوان فرقی نداشتیم...
وگرنه شبکه های ماهواره ای برای ما ماهوارهای هست
برای کلیه کشورها شبکه های تلویزیونی هست