تاریخ انتشار: ۰۷:۱۰ - ۱۷ آذر ۱۳۹۹

عربستان سعودی می‌تواند جایگزین ایران در بغداد شود؟

عربستان سعودی پس از دهه‌ها منزوی ساختن عراق، سرانجام به دنبال تعامل با همسایه شمالی خود است. سعودی‌ها چندان تمایلی به پذیرش دولت شیعه عراق ندارند.

اقتصاد۲۴ -  اندیشکده بروکینگز در مقاله‌ای به قلم بروس ریدل و کاترین هاروی، نوشت: عربستان سعودی پس از دهه‌ها منزوی ساختن عراق، سرانجام به دنبال تعامل با همسایه شمالی خود است. سعودی‌ها چندان تمایلی به پذیرش دولت شیعه عراق ندارند. با این حال گذرگاه اصلی مرزی آرار پس از ۳۰ سال که به دلیل حمله عراق به کویت، بسته شده بود، سرانجام ماه گذشته بازگشایی شد.

 تلاش اخیر سعودی‌ها برای نزدیکی به عراق به سال ۲۰۱۵ برمی‌گردد، زمانی که ریاض با تاخیر سفیری به بغداد فرستاد. در سال ۲۰۱۷ نیز پس از ۲۵ سال قطع روابط بین دو کشور این وزیر خارجه عربستان سعودی بود که از پایتخت عراق بازدید کرد. سعودی‌ها حتی در سال ۲۰۱۹ کنسولگری خود را در بصره افتتاح کردند. افتتاح گذرگاه مرزی آرار بزرگترین گام به سوی عادی سازی روابط از زمان سقوط صدام حسین به این سو بوده است.
بیشتر بخوانید:مذاکره داماد ترامپ با بن سلمان برای آشتی محدود با قطر
با این حال، قبل از سال ۲۰۱۵، عربستان یک فرصت مهم را برای تعامل با عراقی‌ها از دست داد فرصت سوزی که به نفع ایران تمام شد. در تابستان ۲۰۰۶، نوری المالکی نخست وزیر عراق، چند ماه قبل از آن که به نخست وزیری عراق برسد، با ملک عبدالله دیدار کرد. عبدالله پس از جلسه به این نتیجه رسید که مالکی و دولتش عامل ایران بودند بنابراین نمی‌توان به آن‌ها اعتماد کرد. با این تحلیل او تصمیم گرفت بیشتر درگیر این مساله نشود.

امروز همه به مالکی به عنوان یک متحد قدرتمند ایران نگاه می‌کنند. این دیدگاه البته گمراه کننده است. مالکی در مقام نخست وزیری هیچ فضیلتی نداشته، وی شخصیتی اقتدارگرا بود که غالباً مواضع بسیار فرقه گرایانه‌ای هم اتخاذ می‌کرد، با این حال او بیش از هر چیز یک شخصیت ملی گرای عراقی بوده و هست. علاوه بر این، به عنوان نخست وزیر، مالکی تلاش کرد تا عراق را دوباره به عرب‌ها نزدیک و یک مسیر مستقل از ایران را دنبال کند. در حقیقت، سفر مالکی به عربستان سعودی در سال ۲۰۰۶، اولین سفر وی به عنوان نخست وزیر به خارج از کشور، نشان از تمایل وی برای احیای مجدد جایگاه شایسته عراق در جهان عرب بود.

سال‌ها پس از آن، مالکی و دیگر اعضای ارشد دولت وی تلاش کردند تا گشایشی در روابط با عربستان سعودی ایجاد کنند، اما ملک عبدالله هرگز در تصمیم خود برای منزوی کردن آن‌ها تجدید نظر نکرد. در سال ۲۰۱۲ بغداد میزبان اجلاس اعراب بود که ریاض تنها یک هیأت کوچک را اعزام کرد. سایر کشور‌های عربی نیز نمایندگان کم اهمیتی را اعزام کردند. در اواخر سال ۲۰۱۳، مالکی و دیگر مقامات عراقی تلاش کردند تا به عربستان بیشتر نزدیک شوند. نگرش سعودی‌ها به عراق همواره با سایر همسایگان عرب عراق تفاوت اساسی داشته است. کشور‌های عربی مانند مصر، امارات متحده عربی و اردن از اواخر دهه ۲۰۰۰ شروع به تعامل معناداری با عراق کردند، اما این تعامل حمایت ریاض را پشت سر خود نداشت.

پس چرا عبدالله اینقدر عمیقاً به مالکی بی اعتماد شده بود؟ تفکرات راسخ در درون رهبری سعودی علیه ایران و شیعه عرب. برای دهه‌ها، سعودی‌ها ایران را ذاتاً توسعه طلب دیده و این دیدگاه که شیعیان جهان عرب به ایران وفادارند، یک کلیشه کاملاً ریشه دار در میان اعراب سنی از جمله سعودی‌ها بوده است. علاوه بر این، وهابی‌ها در مجموع شیعیان را دشمن خود می‌دانند. با توجه به این اعتقادات، رهبران سعودی به محض حمله آمریکا به عراق و شروع قدرت یافتن شیعه عراقی نتیجه گرفتند که آمریکایی‌ها عراق را دو دستی تحویل تهران داده‌اند.

اعتقادات عربستان سعودی در مورد ایران و شیعیان عرب درک آن‌ها از آنچه در عراق می‌گذرد را تحریف کرده و باعث افزایش نفوذ تهران می‌شود. تصمیم سعودی‌ها برای عدم تعامل با عراق بازتاب‌های زیادی داشت. سعودی‌ها با امتناع از انجام این تعامل، عراق را که می‌توانست وزنه‌ای مهم در جهان عرب برای تقابل با ایران باشد، کنار گذاشتند. علاوه بر این، عراقی‌ها این تصمیم عربستان برای عدم تعامل را به عنوان خصومتی عمیق از سوی ریاض با بغداد تعبیر کردند. سعودی‌ها با تشویق وهابی‌ها در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ برای پیوستن به القاعده در عراق این دشمنی را تشدید هم کردند. این احساس تهدید عراقی‌ها از جانب عربستان سعودی فقط اعتماد آن‌ها به ایران را افزایش داد.

دولت بوش در صدد قدرت دادن به شیعیان عراق نبود، اما تصمیم آن‌ها برای جایگزینی دیکتاتوری صدام حسین با دموکراسی به طور طبیعی باعث شد که اکثریت شیعه عراق به قدرت برسند. پروژه آنها، اگر قرار بود موفقیت آمیز باشد، مستلزم پذیرش عراق جدید توسط همسایگان عرب آن بود. به همین منظور، تیم بوش فشار زیادی را به سعودی‌ها وارد کرد تا با عراق همکاری کنند، جورج دبلیو بوش حتی با شخص عبدالله را برای از سرگیری روابط بغداد و ریاض لابی کرد که البته بی فایده بود. ملک عبدالله یک عراق به رهبری شیعه را مغایر با منافع سعودی می‌دانست و هیچ فشاری هم از جانب آمریکایی‌ها هرچقدر هم که دوستی آمریکا و عربستان عمیق باشد باز نمی‌توانست نظر او را تغییر دهد. به طور خلاصه، آمریکا برای ثبات عراق به حمایت عربستان نیاز داشت، اما تغییر رژیم را به گونه‌ای دنبال کرد که اقدامات سعودی‌ها را بی اثر کند. پروژه دولت بوش از همان ابتدا ناقص بود.

سعودی‌ها احساس کردند که دولت بوش به آن‌ها خیانت کرده چرا که از وی خواسته بودند که به عراق حمله نکند و پس از آنکه آمریکا برخلاف نظر ریاض این کار را کرد و به نوعی باعث شد تهران دست بالا را در منطقه پیدا کند شوکه شدند. با ایین اوصاف جای تعجب نداشت که عربستان سعودی فشار‌های واشنگتن را نادیده بگیرد.

از زمان مرگ ملک عبدالله در سال ۲۰۱۵، سرانجام ملک سلمان و پسرش ولیعهد محمد بن سلمان فهمیدند که عدم همکاری با عراق باعث می‌شود که ایران نفوذ‌اش در این کشور را توسعه دهد. از قضا، تغییر در سیاست آن‌ها در عراق زمانی اتفاق افتاد که سعودی‌ها همان خطا را در مرز‌های جنوبی خود در یمن تکرار می‌کردند. همانطور که آن‌ها مالکی را دست نشانده ایران می‌دیدند، در مورد حوثی‌های شیعه زیدی شمال یمن هم دقیقا چنین نظری داشتند. حوثی‌ها مدت‌هاست که به نظر جمهوری اسلامی گزینه‌ای مطلوب هستند، اما آن‌ها حداقل تا پیش از تسخیر صنعا کمکی از سوی ایران دریافت نمی‌کردند و این سعودی‌ها بودند که با آغاز جنگ هوایی علیه آن‌ها حوثی‌ها را به آغوش تهران انداختند.

پیش از سال ۲۰۱۵، سعودی‌ها عراقی‌ها را با خود دشمن کرده بودند و از سال ۲۰۱۵ نیز با حوثی‌ها چنین کاری کردند. در هر دو مورد، سیاست سعودی به نفع ایران شد و به همین خاطر به شدت لازم است که ریاض نحوه برخورد با همسایگان عرب شیعه خود را تغییر دهد. عربستان به جای اینکه آن‌ها را منزوی کند، باید روی به تعامل بیاورد. متأسفانه، به نظر می‌رسد چنین ارزیابی جدیدی با وجود پیشرفت محدود در عراق، برای آینده قابل پیش بینی بعید باشد. پیش نیاز چنین تغییری در حقیقت نیازمند بازنگری در سیاست بنیادی سعودی‌ها است و آن اینکه هر گروه شیعه‌ای را لزوما عروسک خیمه شب بازی ایران نبینند.
منبع: انتخاب
ارسال نظر