تاریخ انتشار: ۱۹:۵۳ - ۲۹ دی ۱۳۹۹

«نسل Z» چه کسانی هستند و چه نقشی در آینده سیاسی ایفا می‌کنند؟

جمعیت شناسان و جامعه شناسان غربی، متولدین دوره‌های مختلف تاریخی را بر اساس تغییرات اساسی در شیوه زندگی آنها، به شکل‌های مختلفی نام گذاری می‌کنند.

اقتصاد۲۴ - بر این اساس، نسل‌های مختلف، با نام‌هایی همچون «نسل X»، «نسل Y» و «نسل آلفا» (Generation Alpha)، در این قبیل طبقه بندی‌ها قرار می‌گیرند.

هر چند طبقه بندی افراد در یک جامعه با استفاده از این شیوه نام گذاری در جهان غرب بسیار مرسوم است، در ایران از شیوه‌های دیگری برای طبقه بندی نسل‌ها استفاده می‌شود. برخی هر نسل را معادل متولدین یک بازه زمانی ۱۰ ساله یا ۱۵ ساله در نظر می‌گیرند و برخی هم معتقدند این موضوع بیشتر به بستر زمانی شکل گیری تجربیات مشترک ارتباط دارد و نه گذر سال ها.


به عنوان نمونه، بسیاری معتقدند «متولدین دهه ۱۳۶۰» یا «دهه شصتی ها»، تجربیاتی را از سر گذرانده اند که کاملاً به صورت‌بندیِ زیستِ اجتماعی آن‌ها شکل داده است و به همین دلیل، معمولاً متولدین هر دهه را با ویژگی‌های خاص خود آن‌ها طبقه بندی می‌کنند. اما از این منظر، متولدین دهه‌های مختلف پس از انقلاب، چه ویژگی‌های خاصی دارند؟

از «دهه شصتی ها» تا بچه‌هایی که دیگر آن‌ها را نمی‌شناسیم

عمده کسانی که در ابتدای دهه ۱۳۶۰ به دنیا آمده اند، چیز‌هایی از نظام کوپنی در اقتصاد به یاد می‌آورند، با قطع منظم یا گاه به گاه برق (یا به اصطلاح آن زمان، «خاموشی») آشنا هستند و خاطرات دیگری همچون «قرار گرفتن در پشت جبهه جنگ»، «مدارس دو شیفته و سه شیفته» و «پخش کارتون‌های اروپای شرقی و نیز ژاپنی از صدا و سیمای ملی»، به زندگی آن‌ها در دوره کودکی شکل داده اند.

«دهه هفتادی ها»، از منظر افراد مسن تر، ویژگی‌های دیگری دارند. آن‌ها در دوره وفور نعمت و آغاز جهش اقتصادی (در دهه ۱۳۷۰ و در دولت‌های موسوم به «سازندگی») به دنیا آمده اند، دسترسی بیشتری به فرهنگ غربی داشته اند و بسیاری از دشواری‌های مبتلا به «دهه شصتی ها» را تجربه نکرده اند.

ماجرا برای «دهه هشتادی ها» و «دهه نودی ها» متفاوت‌تر هم هست. بزرگ‌ترین متولدین این دو نسل، اکنون در آستانه ۲۰ سالگی قرار دارند و شاید برای اظهارنظر در مورد وجوه اجتماعی زندگی آن‌ها زود باشد. با این همه، معمولاً این طور فرض می‌شود که متولدین این دو دهه، از بسیاری جهات با متولدین دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ فرق دارند.

«دهه هشتادی ها» تنهاتر هستند. «بُعد خانوار»، به معنای متوسط تعداد افرادی که در یک خانواده زندگی می‌کنند، در دهه‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ به شدت کاهش پیدا کرده و بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۹۵، به حدود ۳.۵ کاهش پیدا کرده است. به این ترتیب، اکنون هر خانوار ایرانی به طور متوسط ۳.۵ عضو دارد (یعنی بیش از ۳ عضو و کمتر از ۴ عضو) و بر همین اساس، متولدین دهه‌های اخیر، احتمال بالاتری برای «تک فرزند بودن» دارند.

خیلی‌ها می‌گویند ایرانی‌های بالغ، «دهه نودی ها» را از اساس نمی‌شناسند. نسلی که حالا در مدارس ابتدایی درس می‌خواند، بر خلاف دو نسل پیش از خود که در دورانی از آرامش اقتصادی به دنیا آمدند، دهه‌ای سراسر آشوب را از سرگذراندند که شاید خودشان متوجه آن نبوده اند، اما زندگی‌های شان را بی شک تحت تاثیر قرار داده است.

«دهه نودی ها» یی که این روز‌ها در سن تحصیل هستند، تجربه‌ای متفاوت از «درس» و «مدرسه» دارند: آن‌ها ممکن است مدرسه را بیشتر با «شاد» و «تبلت» معادل بدانند تا با صف بستن در صبح‌های سرد پاییزی. علاوه بر این، در دهه‌ای که رشد اقتصادی کشور در مجموع به صفر میل می‌کند، مشکل بتوان باور کرد بچه‌ها هم از استرس‌های مبتنی بر آشوب اقتصادی به دور بوده باشند.

«زومرها» چگونه فکر می‌کنند؟

اما اجازه بدهید اکنون بر روی یکی از خاص‌ترین نسل‌ها (در روایت کشور‌های غربی) تمرکز کنیم: «نسل Z». جمعیت شناسان، به طور کلی کسانی را که در سال‌های میانه دهه ۱۹۹۰ تا ابتدای دهه ۲۰۱۰ میلادی (متولدین میانه دهه ۱۳۷۰ تا انتهای دهه ۱۳۸۰) به دنیا آمده اند را متولدین «نسل Z» یا «زومرها» (Zoomers) معرفی می‌کنند.

این نسل، به طور مشخص، در فضایی به دنیا آمده که ایترنت جزئی ذاتی از آن بوده و این پدیده (که نسل‌های پیشین، روزگار پیش از آن را هم به یاد می‌آورند)، همیشه برای آن‌ها حاضر بوده است. داده‌های دیگری هم هستند که نشان می‌دهند متولدین این نسل، تمایل کمتری به مصرف نوشیدنی‌های الکلی دارند، اما مصرف مواد مخدر و محرک در میان آن‌ها افزایش پیدا کرده است.

بر اساس داده‌های آماری مختلف، سن بلوغ دختران در متولدین این نسل در مقایسه با نسل‌های پیشین، کاهش پیدا کرده و همزمان، آگاهی «زومرها» نسبت به بیماری‌های جسمی و روانی شان افزایش پیدا کرده است. داده‌های دیگری هم هستند که نشان می‌دهند متولدین «نسل Z»، دامنه توجه کمتر و توانایی‌های کلامی پایین تری دارند و به همین دلیل، نمرات آن‌ها در مدارس در مقایسه با نسل‌های پیشین پایین‌تر است. اما «زومرها» در حوزه سیاست چطور عمل می‌کنند؟

«ساموئل بارنت»، تحلیل گر «بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل» (Carnegie Endowment for International Peace) در مقاله‌ای که چندی پیش در وب سایت این اندیشکده منتشر شد، با اشاره به اینکه «متولدین نسل Z» (یا به اصطلاح «زومرها») چگونه بر فضای سیاسی در آمریکا تاثیر خواهند گذاشت، می‌نویسد: «متولدین نسل Z [در آمریکا]هرگز در زیر سایه تهدید یک کشور رقیب زندگی نکرده اند و این آن‌ها را واداشته که به جای اینکه به جنگ یا رقابت میان قدرت‌ها فکر کنند، بیشتر در مورد گرم شدن کره زمین یا حقوق بشر نگران باشند.»

نشریه «بیزینس اینسایدر» (Business Insider) هم در مقاله‌ای به بروز همه گیری کرونا و تاثیرات آن بر «نسل Z» پرداخته و نوشته بود این نسل (که مسن‌ترین اعضایش اکنون حدود ۲۵ ساله هستند)، از نظر مالی بیش از متولدین سایر نسل‌ها از همه گیری کرونا ضربه خورده و احتمال تکرار شرایطی شبیه به بحران مالی ۲۰۰۸ برای اعضای این نسل وجود دارد.

اما «زومرها»‌ی ایرانی چه ویژگی‌هایی دارند و به طور مشخص تر، در مورد سیاست، جامعه و آینده کشورشان چطور فکر می‌کنند؟ یکی از مشخص‌ترین بزنگاه‌های بروز و ظهور این نسل (در ترکیب با نسل Y یا به اصطلاح متولدین «هزاره»)، در تجمع آن‌ها در مجتمع تجاری کوروش در تهران رخ داد.

در این ماجرا، بر اساس یک اعلام قرار اینترنتی، حدود ۲ هزار نفر در مجتمع کوروش تجمع کردند و این در حالی بود که بر خلاف تجمعات پیشین در سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲، این تجمع به هیچ وجه رنگ و بوی سیاسی نداشت. در واقع، حتی بر عکس، به نظر می‌رسید تجمع کنندگان اساساً «سیاست گریز» هم هستند.

مجمتع کوروش با مداخله حراست مجموعه و نیز نیروی انتظامی به سرعت تعطیل شد و تجمع به خیابان‌های اطراف کشیده شد. با این همه، تمام آنچه که از این رخداد در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد، نه شعار‌های سیاسی، که خنده و رقص‌های خیابانی بود.

به دنبال ناآرامی‌های اجتماعی در دی ماه سال ۱۳۹۶، وزارت کشور پژوهشی انجام داد که از طریق سایت این وزارتخانه قابل دسترسی بود و البته، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور نیز در گفت و گویی با روزنامه ایران (ارگان رسمی دولت)، به تشریح خروجی این پژوهش پرداخت.

وزیر کشور در آن مصاحبه گفته بود که به غیر از نارضایتی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، برای نخستین بار یک عامل جدید هم به عوامل نارضایتی افزوده شده و آن «شکاف عمیق نسلی» در ایران است. به گفته رحمانی فضلی، نسلی که حالا به سن کنش گری سیاسی رسیده و از طریق اینترنت، دسترسی بی حد و حصری هم به جهان و اطراف خود دارد، متفاوت عمل خواهد کرد. (نقل به مضمون)، اما آیا این نسل، واقعاً با نسل‌های قبل از خود که به شدت سیاسی بودند، فرق دارد، یا اینکه به شیوه‌ای متفاوت سیاست ورزی می‌کند؟

جوانانی که همیشه شوریده سر خواهند ماند

امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، در گفتگو با «فرارو» در مورد «نسل Z» و تاثیر آن بر فضای سیاست و اجتماع ایران، گفت: فشار ناشی از حضور نسل‌های جدید در سیاست را ما سال‌ها است که تجربه می‌کنیم و به نظر من این موضوع از سال ۱۳۸۸ تا به امروز شدت بیشتری هم گرفته است. او ادامه داد: نسل جدید، فضای کاریزماتیک، مقدس مآبانه و فره گرایانه در سیاست را نمی‌پذیرد و به قول جان دیویدسون، شاعر اسکاتلندی، جوانان فریاد می‌زنند که هیچ عملی، هیچ اندیشه ای، هیچ رسمی و هیچ حرمتی وجود ندارد که نشود از آن تخطی کرد.

قرایی مقدم ادامه داد: جوانان نسل جدید، رادیکال‌تر از جوانان نسل‌های پیشین هستند و اکنون که فضای مجازی هم به شکاف میان-نسلی دامن زده، سرعت تغییرات به هیچ وجه با گذشته قابل مقایسه نیست. به عنوان نمونه، شاید هزار سال پیش، تغییرات اجتماعی در هر چندصد سال یک بار به وقوع می‌پیوستند، اما اکنون در کمتر از هر ۱۰ سال، تغییرات نسلی و تغییرات حوزه عمومی مرتبط با آن را به راحتی می‌توان مشاهده کرد. به عبارت ساده تر، امروز یک بچه ۶ ساله، حتی با برادر ۱۰ ساله خود فاصله نسلی دارد، چه برسد با والدین و پدربزرگ و مادربزرگ خودش.

قرایی مقدم به تغییرات در جهت گیری سیاسی نسل جدید هم اشاره کرد و گفت: نسل جدید اصلاح جو (رفرمیست) است و به دلیل آنچه که در جامعه شناسی به آن «شتاب متغیر تندشونده» می‌گوییم، این نسل، به قول ماکس وبر، از چهره‌های کاریزماتیک عبور کرده و به نوعی تعقل گرایی در حوزه سیاست رسیده است. او ادامه داد: به همین دلیل، عبور از ارزش‌های نسل‌های پیشین و جهت گیری به سمت ارزش‌های جدید، جهت گیری سیاسی نسل جدید را هم مشخص‌تر می‌کند.

این جامعه شناس ادامه داد: امادر طول تاریخ، این همواره رخ داده و همیشه نسل‌های جدید بر باور‌های نسل‌های پیش از خود شوریده اند. من فکر می‌کنم به جای اینکه نگران این موضوع باشیم، باید با آن کنار بیاییم و البته این واقعیت را درک کنیم که جوانان متفاوت از ما فکر می‌کنند. در واقع، همین حالا هم می‌بینیم که با وجود نظام آموزشی تقریباً یکدستی که در ایران وجود دارد، گویی جوانان ما نمی‌خواهند به بسیاری از ارزش‌هایی که خودشان آن‌ها را سنتی در نظر می‌گیرند، تن بدهند. اگر این واقعیت را درک کنیم، به نظر می‌رسد که نگاه سیاست گذاران ما به حوزه عمومی هم دستخوش تغییر خواهد شد.


منبع: فرارو
ارسال نظر