اقتصاد۲۴ -با پیگیریهای ماموران پلیس، متهم چند ماه بعد در دام قانون افتاد و مشخص شد یک زن متاهل دیگر هم از همین فرد به اتهام تجاوز به عنف شکایت کرده بوده است. این در حالی بود که بررسی سوابق کیفری متهم نشان میداد او یک خلافکار حرفهای بوده که سابقه سرقت در پرونده خود داشته است.
وقتی ربوده شدم شماره شوهرم را گرفتم و فقط جیغ میزدم
سمیرا یک قربانی تجاوز است. اما مثل خیلی دیگر از قربانیان، حادثهای را که برایش رخ داده است کتمان و پنهان نمیکند، چون معتقد است: «وجدانم اجازه نمیدهد سکوت کنم. شاید قبل از من خیلیها سکوت کردند که نوبت به من رسید. من اولین قربانی نبودم و آخرین قربانی هم نخواهم بود.»
صحبت کردن از این فاجعه برای او تلخ و دردناک است. هنوز هم نمیتواند شبها سرش را آرام روی زمین بگذارد و اضطراب لحظهای که ربوده شد هرگز از قلبش بیرون نرفته است. او مادر دو فرزند است و این فاجعه حتی حال روحی فرزندان و همسر او را هم آشفته کرده است.
قربانی تجاوز ماجرای روز حادثه را اینطور شرح میدهد: «آن روز داشتم از سر کتر به خانه بر میگشتم. برای عبوری از یک مسیر کوتاه سوار یک خودرو شدم. کمی که در مسیر راند، ناگهان از مسیر منحرف شد و در را قفل کرد. بعد با تهدید چاقو از من خواست ساکت شوم. من به او التماس میکردم که پیاده ام کند، اما او دست از سرم برنمی داشت. من شماره ۱۱۰ را گرفتم و سعی کردم با جیغ و فریاد پلیس را متوجه موضوع کنم، اما تماس قطع شد. گوشی را کنار پایم گذاشته بودم که راننده متوجه موضوع نشود، بعد به همسرم زنگ زدم و با داد و بیداد سعی میکردم او را متوجه کنم که ربوده شده ام. همسرم و خانواده ام خیلی نگران شده بودند. اما از دستشان کاری برنمی آمد. خودم هم نمیتوانستم برای خلاصی خودم کاری کنم، چون یک دستم معلول است و از طرفی طرف مقابل یک مرد بود که قدرت بدنی اش از من بیشتر بود و چاقو هم داشت.»
تجاوز به زن جوان در کارگاه تفکیک زباله
قربانی تجاوز در ادامه گفت: «از شهر خارج شد و وارد یک کارگاه تفکیک زباله شد. آنجا در خلوتی من را مورد آزارجنسی و تجاوز قرار داد. بعد در حالی که به شدت از او کتک خورده بودم من را در جاده رها کرد. جادههای مسیر جنگلی بود و من هر لحظه گمان میکردم من را میکشد و جسدم را زیر پل میاندازد. وقتی از دستش خلاص شدم، سریع با پلیس تماس گرفتم.»
متجاوز سریالی زنان گرگانی در دام قانون
قربانی تجاوز در مورد دستگیری متهم گفت: «من شماره پلاک خودرو را برداشته بودم. پرینت تماسهای من با پلیس هم نشان میداد که در لحظه حادثه از ماموران کمک خواسته بودم. از طرفی بررسی دوربینهای مدار بسته اطراف کارگاه، ورود ماشین او را به کارگاه ثابت کرد. بعد از شکایت متوجه شدم که یک خانم متاهل دیگر هم دقیقا از همین شماره پلاک به اتهام تجاوز شکایت کرده است.»
چند ماه بعد متجاوز سریالی زنان گرگانی در دام قانون افتاد: «مرد متجاوز ماشینی را سرقت کرده بود و با آن تصادف کرده بود. بعد خودرو را رها کرده بود و متواری شده بود. اما عکسی که از خودش با گوشی تلفن صاحب ماشین انداخته بود، در گوشی جا مانده بود و همان باعث شد لو برود و دستگیر شد. او من و خانم دیگر را با یک خودروی سرقتی که پلاکش هم سرقتی بود ربوده بود. ما با حضور در اداره آگاهی او را شناسایی کردیم. متهم در دادگاه ادعا کرد که من و آن خانم با میل خودمان با او رفته بودیم. اما اگر من با میل خودم با او رابطه برقرار کرده بودم که موقع ربوده شدن به پلیس زنگ نمیزدم. قاضی گفت در صورت مثبت شدن نتیجه تست دی انای متهم به اعدام محکوم میشود.»
سمیرا در آخر گفت: «حال روحی من و خانواده ام خیلی بد است. دلم نمیخواهد پرونده شکایتم معلق بماند و تنها چیزی که حال من را آرام میکند این است که متهم مجازات شود. او اهل یکی از روستاهای بین آمل و بابل است. با وقاحت وارد شهر ما شده و دست به سرقت و تجاوز زده است. دلم میخواهد مجازات شود تا امثال او بدانند مملکت بی قانون نیست.»
اشد مجازات و نگاه همدلی درد قربانی تجاوز را تسکین میدهد
بعد از شنیدن سرگذشت زن جوان گرگانی سراغ ثریا غفارپور، کارشناس روانشناسی رفتیم تا تحلیل او را از منظر رونشناسی نسبت به موضوعات مشابه سمیرا بدانیم.
ثریا غفارپور گفت: «در اولین قدم برای همه قربانیان تجاوز باید آنها را تحت درمانهای روانشناسی و جلسات مشاوره مستمر و منظم قرار داد. بهبود حال روحی قربانی باعث میشود حال خانواده او هم آرامتر شود. اگر قربانی تجاوز دارای فرزند است، بچهها نباید در جریان جزئیات ماجرا قرار بگیرند. هر چند نباید سعی شود که کل ماجرا ابچهها پنهان شود، چون آنها از جو خانه حدسهایی میزنند که باید برای آرامش خاطرشان سوال در ذهنشان باقی نماند. اما میتوان برای آنها توضیح داد که از مادر سرقت شده یا نهایتا بگویند مادر کتک خورده و خیالشان را راحت کنند که پرونده در جریان رسیدگی قضائی قرار دارد تا مطمئن شوند مطالبه حق صورت خواهد گرفت. به هیچ وجه نباید موضوع تجاوز را برای بچهها مطرح کرد، چون در ذهن انها میماند و در بزرگسالی رفتارهای واکنشی به صورت انتقام از جامعه برای آنها اتفاق میافتد.»
وی در ادامه افزود: «خانواده باید بپذیرند که این اتفاق ناخواسته برای یکی از اعضا افتاده است. برای افرادی که همسر دارند رفتار همسر در بهبود حال روحی شان خیلی موثر است. خانواده و همسر فرد باید با نگاه همدلی و حمایتی با قربانی رفتار کنند و در نظر داشته باشند که مجازات خاطی تنش فرد را به شدت کم میکند. از این رو نباید موضوع را خاموش نگهدارند و حتما باید در صدد قرار دادن پرونده در جریان قضائی باشند.»
غفارپور در ادامه گفت: «آموزش همگانی برای خودمراقبتی و قرار نگرفتن در موقعیتهای پرریسک اقدامی الزامی است. اما در کنار آن باید قانون در برخورد با این جرایم خیلی جدی باشد و مجرم به اشد مجازات برسد تا جامعه اصلاح شود.»
غفارپور در مورد نگاه جامعه نسبت به این افراد گفت: «افراد جامعه نباید به قربانیان تجاوز نگاه تحقیر یا سرزنش داشته باشند چرا که این نگاه باعث خاموش ماندن این جرایم و در نتیجه بیشتر شدنش میشود. باید پذیرفت که این افراد ناخواسته در جریان این حادثه قرار گرفته اند و سهمی در بروز این تقصیر نداشته اند.»