اقتصاد۲۴ - این روزها کشورمان حال و روز خوبی ندارد. ناآرامیها و اغتشاشات خاطر کشور عزیزمان را آزرده کرده و فضای ضد ایرانی در سطح جهانی رو به افزایش است. این در حالی است که دیو تروریسم از زاهدان تا شیراز خودنمایی کرده و امنیت کشور را مخدوش کرده است و تلاش دارد از فضای کشور سوء استفاده کند. کشورهای غربی که گویی به دنبال بهانهای بودند تا تنش را با ایران تشدید کنند و علیه کشورمان فضاسازی کنند، به نظر میرسد بهانهای که میخواستند را یافته اند و در حال ریختن بنزین روی آتش هستند.
در این یادداشت اتفاقا با این پیش فرض میخواهیم اوضاع را تشریح و تحلیل کنیم که بر سر قضیه مرگ مهسا امینی، توطئهای در کار است که دشمنان ایران میخواهند از آن نمدی برای خود ببافند و تلاش دارند اراده خود را بر ایران تحمیل کنند.
تقریبا از نیمه تابستان، مذاکرات ایران و غرب متوقف شده و گفتگوها بر سر احیای برجام در بن بست قرار گرفته است. بعد از آن شاهد شکست میدانی روسیه در نبرد اوکراین بودیم که عقب نشینی سنگین نیروهای روسی از میدان نبرد را موجب شد؛ و غرب این خبر را در دنیا پمپاژ کرد که روسیه آن قدرها هم که گمان میشد قدرتمند نیست و سلاحها و ارتش روسیه با همه ادعایشان نتوانستند در برابر مقاومت اوکراینیها تاب بیاورند؛ البته طبیعی است که در این کارزار تبلیغاتی غربیها به این نکته اشاره نمیکنند که سیل تسلیحات غربی برای حمایت از ارتش و دولت اوکراین سبب شد تا پیشروی نیروهای روسی متوقف شوند. غربیها این نکته را نادیده میگیرند تا در کارزار تبلیغاتی علیه روسیه که اتفاقا در فضای رسانهای جهانی برتری روشن دارند، بتوانند پیروز این کارزار باشند و این پیروزی را حفظ کنند. این امری بدیهی است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد. اما در ادامه این تحولات شاهد آغاز نبردی جدید در حوزه قفقاز بودیم که بیش از یکصد نفر تلفات نظامی از دو طرف جنگ آذربایجان و ارمنستان داشت.
بیشتر بخوانید: واکاوی سکوت مرموز کشورهای عربی در قبال رخدادهای اخیر ایران
اگرچه تلاشها موثر واقع شدند و فعلا در جبهه دو طرف آتش بس حاکم شده، اما پرواضح است که این آتش بس آتش زیر خاکستر و موقتی است و هر آن احتمال روشن شدن آن وجود دارد، به ویژه که شواهد بسیاری وجود دارد که ثابت میکند غرب از محرکان اصلی جنگ قفقاز است و دیر یا زود آتش تازهای را در اینجا میافروزد، به ویژه که پیمان مینسک – که فعلا در حالتی از انجماد به سر میبرد – این بهانه را به غربیها میدهد که در امور این منطقه دخالت کنند، سفر نانسی پلوسی، رئیس کنگره امریکا به ارمنستان در بحبوحه این تنش شاهدی بر این ادعاست. و، چون این منطقه در محیط استراتژیک روسیه واقع شده است قطعا برای مسکو حساسیت خاصی دارد. در بحبوحه این جریان شاهد برافروخته شدن بحران در ایران هستیم که بعد از گذشت حدود ۷ هفته هنوز آرام نشده است. به نظر میرسد این پازلی است که از نگاهی فراتر پی در پی هم میآیند و مکمل هم هستند.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا میشد جلوی تکمیل قطعه آخر این پازل را گرفت؟ یعنی آیا امکان داشت ابزار دخالت را از طرف غربی گرفت و اجازه نداد در بحران سیاسی به وجود آمده در کشور دخالت کند؟ اگر دور آخر مذاکرات به نتیجه میرسید و برای غربیها خط و نشان نمیکشیدیم، آیا اکنون شاهد آتش به یار معرکه بودن غربیها میبودیم؟ آیا با رسیدن به توافق نهایی و احیای برجام که اگر برای ایران بیش از همه اهمیت اقتصادی داشته باشد برای غرب اهمیت امنیتی دارد، غرب به خود اجازه میداد روی آتش بحران فعلی کشور بنزین بریزد؟
پرسش دیگر اینکه؛ در کدام دیپلماسی تعریف شده که تاکتیک خود را برای رقیب فاش کنید؟ در حالی که به روشنی میدیدیم تا شب حمله روسیه به اوکراین تمام سیاستمداران و دولتمردان و تحلیلگران روسی در تمامی طیفهای آنها از هر گونه اظهار نظر بر سر حمله کشورشان به اوکراین خودداری میکردند و به این ترتیب افکار عمومی غرب را در یک سردرگمی نگه داشته بودند، سیاستمداران و دولتمردان ما از تابستان و با خیال فشار به غرب و اروپاییها هشدار میدادند که زمستان سخت نزدیک است و اگر غرب انتظارات ایران در مذاکرات رفع تحریمها را برآورده نکند، از انرژی ایران محروم خواهد ماند، آیا کسانی که چنین تهدیدی میکردند به این فکر نمیکردند که با این اظهارات به نوعی طرف غربی را تحریک میکنند تا توطئهای را تدارک ببیند و علیه ایران دست به کار شوند؟ آیا این کار پاس کاری به غرب نبود؟ طرفداران این نظریه الآن باید پاسخگو باشند که چرا باید کشور چنین هزینه سنگینی را بدهد؟
حالا هم فضا به قدری سنگین شده که رفتن پای میز مذاکره بدون گرفتن امتیازی در خور توجه از طرف غربی که نتواند در مذاکرات به ما فشار بیاورد و وانمود کند ما از روی ضعف پشت میز مذاکره آمده ایم تا بخواهد اراده خود را بر ما تحمیل کند، بسیار سخت است.
منبع: دیپلماسی ایرانی