عابدینی: خوب شد فتح‌الله‌زاده نگفت با باقری و دایی قرارداد داشته!

 

اقتصاد۲۴- امیر عابدینی که در برنامه «سلام صبح بخیر» حضور داشت، در خصوص صحبت‌های فتح‌الله‌زاده توضیح داد: آقای فتح‌الله‌زاده هم دوست من است هم همکار من است و ما دو رقیب و رفیق خوب بودیم. او دلش تنگ شده و گاهی مطالبی می‌گوید که کل‌کل‌های خوب آن دوره یادآوری شود و مردم شاید از این کری‌خوانی‌ها لذت ببرند. او مطالبی را عنوان می‌کند که آن زمان در بمب‌هایی که منفجر میکرد مطرح می‌شد.

اول آقای مهدوی‌کیا را عرض می‌کنم که او را از باشگاه کشاورز هم خواسته بودند و او مذاکراتی کرده بود. بعد از باشگاه کشاورز با اخوی بزرگش پیش ما آمد. در صحبت‌هایی که با هم داشتیم از او پرسیدم این باشگاه چقدر به او پرداخت می‌کند؟ گفت سه میلیون تومان. آن زمان این مبلغ کم نبود و من گفتم یک و نیم میلیون تومان می‌دهم تا تو برای تیم بزرگسال پذیرفته شوی. او آن موقع در تیم امید بازی می‌کرد، اما بازیکنی با درخشش خاص بود. شاید همه تیم‌ها مهدی مهدوی‌کیا را می‌خواستند، ولی ما شدیداً دنبال او بودیم، اما او این اقبال را به ما داد و از همان مبلغ یک و نیم میلیون تومان قرارداد استقبال کرد.

ایشان به هیچ عنوان با استقلال نه مذاکراتی داشته و نه قراردادی منعقد کرده. من تعجب می‌کنم اصلاً این حرف‌ها زده می‌شود که چه اتفاقی بیفتد؟ اصلاً قبول. آقای فتح‌الله‌زاده با تمام بازیکنان ایران قرارداد امضا کرده بود، اما آن‌ها به پرسپولیس آمدند! معنا و مفهوم این را هم هوادار متوجه می‌شود. به خصوص هواداری که آن زمان فوتبال را تعقیب می‌کرد و امروز با تاریخ فوتبال غریبه نیست.

گاهی سر بازیکن گرفتن حرف و حدیث بود. آقای مومن‌زاده از طریق دکتر نیکخواه در دفتر من برای عقد قرارداد حاضر شد و پیش‌نویسی تهیه می‌کردند. جالب است وقتی با او از نزدیک صحبت کردم، به او گفتم دوست داری استقلالی باشی یا پرسپولیسی. او گفت آقای عابدینی من بی‌تعارف استقلالی هستم. من هم بی چک و چانه با او دست دادم خداحافظی کردم و گفتم شما به استقلال بروید. انشاءالله روزگار فوتبالی خوبی داشته باشی. احمد مومن‌زاده هست و این سوال را می‌شود از او کرد که آیا من یک واو پس و پیش می‌گویم؟ درباره اینکه می‌گویند او سر زمین ما آمده و... ما که مالیخولیایی نبودیم و یک باشگاه بزرگ را اداره می‌کردیم، این حرف‌ها برای کسانی است که یک بقالی را هم به سختی می‌توانند اداره کنند.

در بازی‌هایی که ما در کویت داشتیم برایمان یار کمکی آمد. من جواد زرینچه را خیلی دوست داشتم و زمانی هم که در تیم ملی بازی می‌کرد مثل صادق ورمزیار و دیگر بچه‌های استقلال بود که به آن‌ها علاقه عجیبی داشتم. او بعد از سال ۷۴ پیش من آمد. با چه کسی آمد؟ با شهرام زمانی و من اسم همه شاهد‌ها را هم می‌گویم. او به شرکتی آمد که من مدیرعامل آن بودم. او نگرانی‌های خود از باشگاه و شرایط نامیمون آن زمان باشگاه را مطرح کرد و گفت همه بچه‌ها خیلی دوست دارند بروند. گفتم اگر همه هم بخواهند بروند تو به عنوان کسی که اسطوره آن باشگاه هستی نباید بروی تا شیرازه آن باشگاه از هم نپاشد.

 

فکر می‌کنم کسانی که صادق هستند مثل آقایان جباری و منزوی می‌توانند شهادت بدهند که چه اتفاقاتی افتاد که این دو باشگاه بیشتر به هم نزدیک شوند و رقیب باشند. به هر حال آقای فتح‌الله‌زاده دوست من است و گاهی دوست دارد مطالبی را عنوان کند و شنیده شود. من فکر می‌کنم او این روز‌ها خیلی دوست دارد مدیرعامل شود و خدا کمک کند که به آرزوی خود برسد!

آقای علی کریمی اگر با ایشان امضای قرارداد داشته می‌توانند قرارداد را رو کنند. من معتقدم هرکسی اسطوره بوده ایشان می‌گوید می‌خواسته به استقلال بیاید. خوب است نگفته آقای کریم باقری و آقای دایی می‌خواسته به این تیم بیایند! این‌ها احتمالاً رفته‌اند یک دوری در استقلال زده‌اند بعد پیش ما آمده‌اند! به هر حال این حرف و حدیث‌ها در فوتبال هست، آدم باید با آرزوهایش زندگی کند و برای آرزو‌های از دست رفته‌اش هم زیاد غصه نخورد.

فرهاد مجیدی وقتی بهمن بود، من فکر کردم او می‌تواند بازیکن خیلی خوب برای پرسپولیس باشد و از انعقاد قرارداد با او استقبال کردم. او آمد و پیش‌نویس قرارداد نوشته شد، اما به دلایلی منتفی شد. این به آن معنا نیست که فرهاد مجیدی این قرارداد را منتفی کرد، بلکه او بعد‌ها با تمام وجود استقلالی شد. صحبتی هم که آن روز با من کرد این بود که بیشتر خانواده ما استقلالی هستند، درباره بازیکنی که اگر به پرسپولیس بیاید دچار مشکل خانوادگی می‌شود باید با خرد نگاه کرد و باید بازیکنی را جذب کرد که روحیاتش با باشگاه پرسپولیس هماهنگ باشد و سابقه فامیلی داشته باشد. به همین دلیل فرهاد مجیدی هم با ما قرارداد منعقد نکرد.