وقتی خواستم استخدام شوم، کسی من را آدم حساب نکرد، اما کسی که ریش داشت و یقهاش بسته بود را به کار گرفتند. میگفت من هم فنی بودم و مهارت داشتم، اما من را ندیدند
۱۰ دی ماه سال ۹۳ مادری نگران با مراجعه به پلیس گفت ۲ ماه است از دختر ۳۰ سالهام به نام مریم هیچ خبری ندارم. دامادم ادعا میکند دخترم را طلاق داده است، ولی اگر دخترم از شوهرش جدا شده بود حتماً پیش من میآمد.
از دنیای خلاف خداحافظی کرد البته به ظن خودش. خانهاش را، اما پاتوق خلافکاران کرده بود. ساعتی و روزانه به مجرمان اجاره میداد. اجاره میداد تا نقشههای تبهکارانهشان را طراحی کنند. نامش شهره است و ۳۸ سال دارد. گذشتهاش سیاه است، اما آیندهای هم ندارد.
گسترش خشونت در هر شکل و شمایل آن، نشانه خطرناکی است که ظهور آن باید باعث به صدا درآمدن آلارمهای خطر در جامعه شود. جریانات سیاسی و رسانهها هم باید نسبت به هر نوع بروز خشونت در جامعه حساسیت نشان دهند و نسبت به آن بیتفاوت نباشند.
همسر شهید حمیدرضا الداغی، شهروندی که در دفاع از یک دختر جوان کشته شد در این ویدئو میگوید: کار همسرم بخاطر هیچ جناح و سیاستی نبوده. اون فیلم انقدر واضح است که هیچ حرف و حدیثی ندارد. حمید از دختری دفاع کرد که بیحجاب نبود و اون پسر هم مامور نبود و خودش هم بسیجی نیست. هیچکس نمیتونه این رو به هیچ موضوع دیگهای بچسبونه. نه داخل و نه خارج.
ماجرای زنی که به سبب دروغبستن در مورد تجاوز جنسی و قاچاق به یک گروه نظافتچی آسیایی، و نیز ادعاهای دروغین علیه گروهی از مردان دیگر، به هشتسالونیم زندان محکوم شد...