تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ - ۱۳ مرداد ۱۴۰۰

از تشویق در استادیوم آزادی تا کارتن‌خوابی

بازیکن سابق تیم مطرح پایتخت از روز‌های سیاه گرفتار شدن در دام اعتیاد می‌گوید، از روز‌هایی که کارتن‌خوابی کرد و همه به او پشت کردند.

اقتصاد ۲۴ - برای خودش در دهه ۶۰ برو و بیایی داشت و بچه‌های پایین شهر از اینکه بچه محلشان در تیم مطرح پایتخت بازی می‌کند به خودشان می‌بالیدند. او یکی از بازیکنان دو تیم مطرح تهرانی بود و همبازی فوتبالیست‌های بسیار بزرگ دهه ۶۰ از سلطان تا آقای گل، اما بعد از خداحافظی از مستطیل سبز، دنیا روی خوش به او نشان نداد و بازیکن معروف کارش به کارتن خوابی و طرد خانواده رسید.

در ادامه گفتگو با بازیکن سابق تیم پر طرفدار تهران در دهه ۶۰ را می‌خوانید.

*خودت را معرفی کن؟
-هادی (مستعار) ۵۵ ساله هستم.

*از خودت بگو؟
-از یک خانواده پر جمعیت در محله جوادیه هستم، پدرم در بازار میوه غرفه داشت و همه اعضای خانواده شغل او را ادامه دادند، جز من.

*چرا تو به آن سمت نرفتی؟ پول خوبی دارد.
-بله درآمدش خیلی خوب است، اما من عاشق توپ و فوتبال بودم. من سرکش بودم و می‌خواستم دنبال علاقه ام بروم.

*به علاقه و هدفت رسیدی؟
-بله. در دهه ۶۰ همبازی بازیکنان بزرگی شدم و به بهترین تیم تهران و ایران رسیدم. درست است که زیر نام اسطوره‌ها بودم، ولی برای خودم شهرتی دست و پا کردم و حداقل در محله جوادیه و محله‌های اطراف همه من را می‌شناختند.

*کی بازنشسته شدی؟
-سال ۶۸ یا ۶۸ بود که مصدوم شدم و بعدش تحمل کردم تا خوب شوم و به میادین بیایم، اما نشد و سال ۷۱ از فوتبال خداحافظی کردم.

*بعدش چه شد؟
-در سال‌های آخر فوتبالم ازدواج کرده بودم و یک فرزند داشتم و سرگرم خانواده شدم، اما نشد.


بیشتر بخوانید: دسترسی به مواد مخدر در تهران چقدر زمان می‌برد؟


*چرا؟
-هرکاری کردم نتوانستم از فوتبال و فضایش دل بکنم، کم‌کم مردم کوچه و بازار من را فراموش کردند و من افسرده شدم.

*بعد چه شد؟
-کم‌کم سر و کله بچه‌های محل پیدا شد و برای بهتر شدن حالم به دستم تریاک دادند. روز‌های اول حالم خیلی خوب بود، ولی یک روز به خودم آمدم و دیدم که نمی‌توانم از مواد جدا شوم و در دریای اعتیاد غرق شدم.

*دوستان فوتبالیستت کاری برایت نکردند؟
-نه؛ هیچکس کاری با من نداشت و وقتی می‌فهمیدند معتاد شده‌ام از کنارم رد هم نمی‌شدند.

*ترک کردی؟
-دو بار سعی کردم و نشد و دوباره برگشتم، تما اینبار اوضاع فرق کرد و به جای تریاک سراغ هروئین رفتم. معتاد اگر در ترک شکست بخورد به سراغ مواد بدتری می‌رود.

*پول مواد را از کجا می‌آوردی؟
-به زور از خانواده می‌گرفتم.

*انت‌های کارت چه بود؟
-رسیدم به کارتن خوابی و خیابان گردی، من حتی ارث پدری‌ام را هم دود کردم.

*پس چگونه نجات یافتی؟
-خانواده به دنبالم آمدند و به خاطر مادرم ترک کردم و خدا رو شکر در بار سیزدهم موفق شدم و پاک شدم.

*چند سال است که پاک هستی؟
-۸ سال است که پاک شدم.

*الان چه می‌کنی؟
-یک مدرسه فوتبال در جنوب تهران دارم و از نوجوانان و جوانان در برابر اعتیاد محافظت می‌کنم. دلم نمی‌خواهد یک روز بدی که من تجربه کردم را آن‌ها تجربه کنند.

*کار می‌کنی؟
-با وجود اینکه ارث پدری را گرفتم، ولی برادرانم کمکم کردند و شغلی در بازار میوه به من دادند و آنجا کار می‌کنم.

*زندگیت را حفظ کردی؟
-همسر خوبی دارم، با اینکه زندگی اش را تباه کردم، اما او مرام گذاشت و ماند و من زندگی خوبی دارم و دارم گذشته سیاه را جبران می‌کنم.

*حرف آخر؟
-من به خاطر افسردگی به دام اعتیاد افتادم، ولی شانس آوردم و نجات یافتم، افسردگی خیلی مهم است و باید درمان شود.

 

منبع: جامعه ۲۴ 

ارسال نظر