اقتصاد۲۴- قیمت نفت روز جمعه به بالاترین میزان از اکتبر ۲۰۱۸ رسیده است؛ معاملات برنت، شاخص بهای جهانی نفت، به بالای ۷۷ رسیده و وستتگزاساینترمدیت بالای ۷۳ دلار. هرچند قسمتی از این افزایش قیمت، مثلا جهش بیش از یکدلاری روز پنجشنبه، به دلیل احتمال وقوع توفان بود، اما قیمت در کانال ۷۰دلاری است؛ قیمتی که ایدئال نفتفروشهای جهان است که دو سال بسیار سخت را پشت سر گذاشتند؛ سالهایی که به چشم ندیده بودند.
کرونا کاری با بازار نفت -و دیگر بازارها- کرد که در عین حال زنگ خطری بود که اگر تقاضای نفت در آینده و میانمدت به هر دلیلی، خواه سیاستهای اقلیمی جهانی برای کنترل مصرف سوختهای فسیلی یا رواج ماشینهای برقی و احتمالات دیگر حتی ۱۰ درصد کم شود، چنان که در کرونا شد، چه بلایی بر سر بودجههای نفتی خواهد آمد.
انتشار دو گزارش معتبر در این هفته مبنی بر افزایش تقاضای نفت در کوتاهمدت، پیشبینیای که البته مدتهاست انجام میگیرد، بهانه شد برای اشاره به فرصتی طلایی که، اما همیشگی نیست. ابتدا برای رنگیکردن بحث نگاهی کوتاه به فرضیات آخرالزمانی پایان دوره نفت میاندازیم که بحثی است مربوط به بلندمدت، سپس به وضعیت کوتاهمدت بازار خواهیم پرداخت.
یک میانپرده؛ پیشبینیهای فنی یا سیاسی؟
اشارهای کوتاه به پیشبینیهایی بکنیم که پایان دوره مصرف نفت را فرض مسلم گرفته، صرفا بر سر زمان آن بحث میکنند. این بحث که از آن به «پیکاویل» تعبیر میشود، با اینکه از پیش وجود داشته، اما حداقل دو سال است بسیار جدی شده. تقاضای نفت از زمان پیدایش این صنعت تا پیش از شیوع کرونا، یعنی بیش از یک قرن، هر سال جز مقاطع بسیار کوتاه، رشد کرده است.
از این نظر صنعت نازپروردهای است. همچنین نظر به اهمیت فوقالعاده آن، سازمانهایی ریشهدار، چه از سمت مصرفکنندگان و چه تولیدکنندگان، به وجود آمده که گزارشهایی منظم منتشر میکنند که هم اهدافی برای تأثیر بر بازار دارد و هم از آن تأثیر میگیرد. بااینحال، در نهایت برایند آن این است که بازار نفت همواره بازار خودآگاهی است و کمتر دچار عدم توازن میشود؛ جز در زمانهایی که کشورها از آن بهعنوان ابزاری صرفا سیاسی استفاده میکنند.
عربستان سعودی در بازیخرابکنی به این شکل مهارتی تمام دارد، اما عمدتا هر دو طرف تولید و مصرف تا حدی راضی هستند. این سادهشده بخش فنی ماجراست. اما بخش سیاسی آن نیز کماهمیت نیست. از ابتدای کار تولید نفت، مصرفکنندگان بزرگ اولیه نظیر انگلستان، چنان میگفتند که نفت حالا آنقدر هم اهمیت ندارد. در حالی که داشت و اکنون اسنادی منتشر شده که بسیاری از این دست تبلیغات، مخصوصا در زمانهای بحران، مثل جریان جهانی ملیشدن نفت، سفارش سیستمهای امنیتی به مطبوعات بوده است.
پس از یک سده افزایش مستمر تقاضای نفت، دیگر چنین اباطیلی پروراندن سخت شد و تا حدی از بین رفت. اما با مطرحشدن بحث انرژیهای تجدیدپذیر و ماشینهای برقی و اضافهشدن بلای کرونا که تقاضا را زمین زد، فرصت بازی بار دیگر مهیا شد. شرکتها و دولتهای مصرفکننده و حتی گروههای محیطزیستی جریان اصلی -و نه گروههای مستقل اصیل- بر طبل «پیکاویل» کوبیدند و گفتند نفت دورهاش تمام شد.
بیشتر بخوانید: فرصتسوزی تحریمها
یکی میگفت ۵۰ سال دیگر، دیگری میگفت ۴۰ سال. این کار را شرکتها آغاز کردند، مثل رویالداچشل و توتال، اما در نهایت «آژانس بینالمللی انرژی» مشاور کشورهای مصرفکننده هم پا به میدان گذاشت و در گزارشی عجیب خواهان این شد که از همین امروز باید تولید سوختهای فسیلی را متوقف کرد. وزیر نفت عربستان، شاهزاده سعودی که زبان تندی دارد، در واکنش به آن گزارش به تمسخر گفت «آن را خواندم به فیلم کمدی موزیکال رنگووارنگی شبیه بود -فیلم لالالند- که حتی نمیدانم چرا باید دربارهاش حرف زد». یک نکته در این باب آنکه بهانههای محیطزیستی برای توقف مصرف نفت چندان پابرجا نیستند. تنها به یک مسئله اشاره میکنیم و بحث از آن را به مطلبی مجزا وامیگذاریم که بحثی است جذاب.
ماشیندودی یا ماشینبرقی؟
تبلیغ ماشینهای برقی برای مقابله با اثرات محیطزیستی سوختهای فسیلی، کمدیترین بخش ماجراست. فقط یک نمونه؛ باتریهای لیتیومی این ماشینها هم برای کشاورزی و هم جانداران بهشدت مضر هستند و این ثابتشده است. برای تولید هر تن لیتیوم ۵۰۰ گالن آب نیاز است که هم جانداران و هم گیاهان را در معرض خطر جدی قرار میدهد.
استخراج لیتیوم خود بسیار مشکلزاست و فعالیتهای معدنی آن بهشدت برای محیط زیست ضرر دارد. همچنین مسئله حقوق بشر هم مطرح است که البته برای شرکتها و دولتهایی که قبلا برای تأمین نفت خود دست به کودتا میزدند، بعید است مشکل محسوب شود. منابع لیتیوم عمدتا در کشورهای فقیر یا ضعیف قرار دارد. اکنون تقریبا به یقین میتوان گفت کودتای سال ۲۰۱۹ علیه دولت قانونی و سوسیالیستی بولیوی، برای تسلط بر ذخایر عظیم لیتیوم آن کشور بود.
مضاف بر این، ماشینهای برقی حداقل دو سال یک بار باید باتری عوض کنند که در مدتی کوتاه جهان را به زبالهدان باتری تبدیل خواهد کرد. در نهایت هنوز مشخص نیست که استفاده از ماشین برقی به نفع محیط زیست است و تازه این محافظهکارانهترین حرف است. جدای از اینها، خود پیشبینیهای پایان دوره نفت کاملا اثباتنشده هستند؛ مثلا برای اینکه نفت مصارف بسیاری دارد و نیز با سابقه تبلیغات پیشگفته از سمت کشورهای مصرفکننده این ظن را به وجود میآورد که شاید سیاسی باشند و به قول بازاریها برای در سر مال زدن. خلاصه اینکه ایلان ماسک را جدی نگیرید و در وقت تفریح دنبالش کنید؛ هرچند تفریحات سالمتری هم وجود دارد.
گشودگی بازار
از این مطالب چنین میخواهیم نتیجه بگیریم که فرصت فروش نفت همچنان در میانمدت وجود دارد. اما مسئله در کوتاهمدت بحث دیگری است که برای ایران مهم است. بازه کوتاهمدت در بازار بسیار حائز اهمیت و دری است که باز میشود، ولی همیشه گشوده نمیماند. بازار امروز نفت چنان است که میگوید نفت میخواهد. یک نشانه انکارنشدنی آن قیمت به نسبت بالاست که نشان میدهد تقاضا دارد از عرضه پیشی میگیرد یا حداقل متناسب است.
برای مستندکردن این موضوع، مطلب کم نیست؛ اول درخواست رسمی ایالات متحده از کشورهای اوپک برای افزایش عرضه. دوم اقدام بیسابقه دولت چین با آزادکردن منابع استراتژیک برای کنترل قیمت که نظر به حجم محدود آن در برابر ذخایر عظیم کشورهای تولیدکننده اصلی و بیتجربگی چین در برابر سابقه یکقرنی کشورهای اوپک در بازار فروش چیزی بیش از یک شوخی از کار درنیامد. سوم اعتراض مستمر و شدیداللحن هندیها از چند ماه پیش به اوپک برای پاییننگهداشتن تولید که قیمت را بالا میبرد.
چهارم انتشار چشماندازهای بانکهای والاستریتی و دلالهای سوئیسی بازار که قیمت نفت را در سال پیشرو با این وضعیت به صد دلار هم رساندند. روز جمعه ابردلال بزرگ سوئیسی، «ترافیگورا»، پیشبینی کرد با وجود چالش کووید برای تقاضا در زمستان امسال، احیای تقاضای جهانی، قیمت نفت را تا پایان سال ۲۰۲۲ در مقطعی به صد دلار در هر بشکه خواهد رساند.
بانک والاستریتی «گلدمنساکس» که از مدتها پیش رشد تقاضا و افزایش قیمت را پیشبینی کرده بود، باز هم در این هفته تذکر داد که روزهای سختی برای مصرفکنندگان در پیش است و بازار تشنه نفت است؛ هرچند قسمتی از آن مربوط به تغیییر فصل است، اما عمده آن مربوط به تقاضا در حوزههای پایدارتر است.
فرصتهای طلایی، اما کوتاه
وضعیت بازار نفت در جهت رشد تقاضا قطعی است. از پرمصرفترین بازارهای نفت، سوخت جت و اتومبیل است. دور از ذهن نیست که با کنترل شیوع کرونا، مردم عاصی از خانهنشینی حتی بیش از حالت معمول به سفر بروند؛ چه با اتومبیل و چه با هواپیما که شدیدا تقاضا را بالا میبرد. اما این دری است که برای همیشه گشوده نمیماند. نخست اینکه ظرفیت تولید کشورها اکنون زیاد است و بهسرعت احیا میشود، چه در حوزههای متعارف و چه غیرمتعارف و تقاضای بازار را جواب میدهد.
دوم اینکه گرفتن سهم بازار اکنون بسیار سادهتر از هنگامی است که بازی تمام شده و کشورها کانال خرید خود را مشخص کردهاند. اما ورود ایران به بازار نفت در وهله اول منوط به تفاهم با جهان بر سر مسائل اساسی است. دولت جدید تاکنون نشانههای چندان مناسبی نه از اراده بلکه از توانایی برای انجام این کار نشان نداده است. سیاست نامشخص دولت، حداقل چیزی که برای عموم آشکار میشود، نگرانی آن را به وجود میآورد که دولت نه برنامه مشخصی دارد و نه تیم قدرتمندی حداقل تاکنون برای این کار در اختیار گرفته است. در زیادهخواهی و بدعهدی کشورهایی که تفاهم قبلی با ایران را به هم زدند، سخنی نیست، اما بازی با قوانین حاکم بر جهان سیاست مانند قوانین حاکم بر کل جهان باید مبتنی بر وضع موجود باشد و نه وضع منصفانه یا ایدئال.
مضاف بر این، سخنانی سست مبنی بر انجام تهاتر در حوزه نفت یا توقف خامفروشی دیگر این نگرانی را به حد اعلا میرساند که دولت به کوتاهی گشودگی این باب چندان اعتنایی ندارد. سخن منصفانه این است که دولت تازه کار خود را آغاز کرده است و مهلت بیشتری برای قضاوت کار به آن باید داد. اما تذکر از سر خیرخواهی نیز ضرر ندارد؛ جایگاه نفت ایران نباید این باشد.
فرصت همیشه وجود ندارد. چنانچه دولت ایران کوچکترین نشانهای از عزم جدی خود برای حل مشکلات نشان دهد که مهمترین نتیجه آن بازگرداندن سرمایه ملی کشور به بازارهای جهانی است، بیشک همه ایرانیهای متخصص در کار نفت حتی در جبهه سیاسی مخالف و حتی ساکن خارج از ایران به کمک او خواهند آمد. فرصت کوتاه است و سفر جانکاه.