تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۱۵ آبان ۱۴۰۰

بانک‌ها حق تعطیلی واحد‌های تولیدی بدهکار را ندارند

بانک‌ها حق تعطیلی واحد‌های تولیدی را به خاطر مطالباتشان ندارند؛ این تازه‌ترین خطابه رییس دولت سیزدهم در حمایت از بنگاه‌های اقتصادی است. آمار‌ها نشان می‌دهد که نظام بانکی ایران سهم ۹۰ درصدی در تامین مالی بخش تولید دارد.

اقتصاد ۲۴- «بانک‌ها حق تعطیلی واحد‌های تولیدی را به خاطر مطالباتشان ندارند»؛ این تازه‌ترین خطابه رییس دولت سیزدهم در حمایت از بنگاه‌های اقتصادی است. آمار‌ها نشان می‌دهد که نظام بانکی ایران سهم ۹۰ درصدی در تامین مالی بخش تولید دارد و تقریبا همه واحد‌های صنعتی، خدماتی و کشاورزی نقدینگی مورد نیاز خود را از بانک‌ها می‌گیرند. شیوه اعطای تسهیلات نیز چنین است که نظام بانکی ملک یک واحد تولیدی و یا خود بنگاه را به عنوان وثیقه تسهیلات دریافت می‌کند تا در صورت عدم بازپرداخت به موقع وام، اختیار لازم برای به تملک درآوردن واحد تولیدی را داشته باشد.

به باور کارشناسان یکی از اشکالات اصلی در اقتصاد ایران این است که نظام بانکی بزرگ‌ترین منبع پولی برای تولید محسوب می‌شود و رونق کسب‌وکار‌ها در گرو میزان منابعی است که بانک‌ها در قالب وام و تسهیلات روانه بازار‌ها می‌کنند. مسوولیت بزرگی که نظام سیاستگذاری در ایران بر دوش شبکه بانکی گذاشته با دو نتیجه مشخص همراه بوده است؛ نخست رشد بنگاه‌داری بانک‌ها که مسیر ایجاد نقدینگی و روانه کردن آن به سمت بازار‌های اقتصادی و ایجاد نوسانات قیمتی در آن‌ها را هموار کرده و دوم شکست تولید، رکود اقتصادی و استعمار منابع کشور توسط بانک‌هاست.

اما در صورتی که قرار باشد نظام بانکی تاوان همه ناکارآمدی‌های مدیریتی را بدهد، با یک بنگاه اقتصادی بیمار روبه‌رو خواهیم شد که برای درمان بیماری‌اش راهی جز استقراض از بانک مرکزی نخواهد داشت که هزینه این بیماری نیز از طریق افزایش تورم و از جیب جامعه پرداخت خواهد شد.

حمایت از تولید در دو قامت

با آنکه حمایت از واحد‌های تولیدی همواره مورد تاکید کارشناسان بوده، اما از سال گذشته این مساله به شکل ویژه‌تری از سوی نهاد‌های تصمیم‌گیر پیگیری شده است. ابراهیم رییسی سال گذشته و در قامت رییس قوه‌قضاییه پیگیر مشکلات و چالش‌های موجود بر سر راه فعالان اقتصادی بود و امسال نیز در قامت رییس‌جمهوری خبر از مقاومت‌های جدی‌تر در برابر بانک‌هایی می‌دهد که واحد‌های تولیدی را به دلیل عدم بازپرداخت تسهیلاتشان با ورشکستگی روبه‌رو می‌کنند.

آن‌طور که رییسی می‌گوید «اینکه بانکی، کارخانه‌ای را برای طلبش مصادره کند درست نیست و هیچ بانکی حق ندارد برای پیگیری مطالباتش کارخانه یا کارگاهی را تعطیل کند، چون تعطیلی واحد‌های تولیدی، خلاف سیاست‌های کلان کشور و دولت است. نمی‌توانیم ببینیم یک زیرساختی در یک واحد تولیدی در کشور وجود دارد، اما خانواده‌ای دچار مشکل معیشت و اشتغال است». این مساله از این جنبه قابلیت بررسی دارد. آنکه در ایران واحد‌های تولیدی عمدتا از سوی نظام بانکی تامین مالی می‌شوند و سهم بازار از این مساله بسیار‌اندک است.


بیشتر بخوانید: بخش زیادی از موانع تولید روش‌های غلط بانکداری است


آمار‌ها نشان می‌دهد که تقریبا ۹۰ درصد واحد‌های تولیدی کشور نقدینگی مورد نیاز خود را از طریق نظام بانکی تامین می‌کنند حال آنکه سهم بانک‌ها در تامین مالی تولید در کشور‌های توسعه‌یافته از ۱۰ تا ۱۵ درصد متغیر است. این مساله نشان می‌دهد که بانک‌ها شریان‌های اصلی تولید محسوب می‌شوند.

چالش انباشت بدهی‌های دولتی

از دید کارشناسان این مساله می‌تواند پیامد‌های پرشماری به همراه داشته باشد. یکی از مسائل مهم آن است که نظام بانکی در ایران طی سالیان گذشته به یک نظام بیمارگونه تبدیل شده که خود با چالش کمبود منابع مالی مواجه است. یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری این چالش برای بانک‌ها انباشت بدهی‌های است که دولت به شبکه بانکی دارد. کارشناسان نیز بر این باورند که مطالبات کلانی که بانک‌ها از دولت دارند چالش بزرگی برای نظام بانکی در این سال‌ها محسوب می‌شوند. این همان مساله‌ای است که به گواه کارشناسان، بانک‌ها را برآن داشته تا برای تامین نقدینگی موردنیاز خود یا به استقراض از بانک مرکزی روی بیاورند و یا به بنگاه‌داری بپردازند. هرچند هردوی این‌ها از سوی صاحب‌نظران نهی شده و دولت‌ها نیز همواره به دنبال یافتن راه‌حلی برای این دو مساله بوده‌اند، اما باید بپذیریم ریشه اصلی این دو مشکل در نادیده گرفتن نظام بانکی به عنوان یک بنگاه اقتصادی است که به قصد انتفاع فعالیت می‌کند.

این همان مساله‌ای است که نظام بانکی را به یک بنگاه بیمار تبدیل ساخته که برای درمان بیماری‌اش از منابع بانک مرکزی استفاده می‌کند و هزینه درمان آن را نیز مردم و جامعه از طریق تورم پرداخت می‌کنند؛ بنابراین یکی از مسائل مهمی که نباید از نگاه سیاست‌گذار دور بماند اهمیت این مساله است که بانک‌ها نیز خود در سیکل معیوبی گرفتار شده‌اند که منابع مالی موردنیاز خود را یا باید از بانک مرکزی تامین کنند و یا از طریق بنگاه‌داری. اما رفتار بانک‌ها در قبال واحد‌های تولیدی از کجا نشات می‌گیرد؟

قربانیان اقتصاد دولتی

برای پاسخ به این پرسش باید بدانیم که اقتصاد ایران طی حداقل یک دهه اخیر در شرایط رکود تورمی گرفتار بوده است. این مساله به این معناست که واحد‌های تولیدی در غالب موارد، بازده اقتصادی لازم را نداشته‌اند که آن‌ها را قادر سازد تسهیلات دریافتی از بانک‌ها را بازپرداخت کنند. از همین رو نظام بانکی در زمان اعطای وام املاک واحد‌های تولیدی را به عنوان وثیقه تسهیلات دریافت می‌کنند و در صورتی که واحد تولیدی قادر به بازپرداخت وام نبود، آن را به تملک خود درمی‌آورند، بنابراین یکی از اشکالاتی که نظام اقتصادی وابسته به بانک دارد این است که تولید به شکست می‌خورد و منابع کشور توسط بانک‌ها به استعمار درمی‌آید.

نکته‌ای که نباید فراموش شود این است که ریشه اصلی این مساله بدهی‌هایی است که دولت و شرکت‌های دولتی به بانک‌ها دارند که سال به سال بر حجم آن‌ها افزوده می‌شود. با این حال قربانیان اصلی این چرخه معیوب تولیدکنندگان و واحد‌های تولیدی هستند که در بخش‌های غیردولتی فعالیت دارند و در چاه بی‌تدبیری و کج‌کارکردی سیاستگذاری دولت‌ها فرو می‌روند، بنابراین حمایت از تولید نیازمند اصلاح در ساختار سیاستگذاری و تصمیم‌گیری است و اولین گام برای تحقق آن نیز باید از طریق بها دادن به بخش خصوصی و کوچک شدن دولت برداشته شود، در غیر این صورت سیکل معیوب سیاستگذاری تداوم می‌یابد و چرخ واحد‌های تولیدی به کلی متوقف خواهد شد.

چرا تولید در ایران جان نمی‌گیرد؟

محمدقلی یوسفی*- طی چهار دهه گذشته (با نادیده گرفتن دهه جنگ) دولت‌ها همواره به صورت منفعلانه عمل کرده و هیچ گاه سیاست و برنامه روشنی برای مواجه با بحران‌های اقتصادی نداشته‌اند. نتیجه نیز این شده که بحران‌ها در طول این سال‌ها در شکل و شمایل مختلفی ظاهر شده و از یک بخش به بخش دیگر سرایت کرده‌اند. برای آنکه بتوان یک جامعه را به مقصد مطمئن و درستی هدایت کرد باید از قبل طرح و برنامه مشخصی ارائه داد، چه آنکه حرکت بی‌هدف در یک مسیر نادرست منجر به انحراف از مسیر‌های اصلی می‌شود.

این‌ها مثال‌هایی است که باید سرلوحه سیاستگذاری در همه دولت‌ها قرار بگیرد و این باور را در میان آنان تقویت کند که اقتصاد با مداخلات دولتی به مقصد‌های نامعلومی کشیده می‌شود. در یک اقتصاد سالم مهم‌ترین کاری که دولت می‌تواند بکند این است که به جای حمایت، دخالت نکند. بخش‌های تولیدی در یک چنین اقتصادی می‌توانند به صورت طبیعی رشد کنند، بی‌آنکه نیازی به حمایت‌های دولتی داشته باشند. زمانی که دولت به صورت تصنعی در اقتصاد دخالت می‌کند و قیمت‌ها را دستکاری می‌کند، فعالان تولیدی نمی‌توانند روند طبیعی خود را طی کنند، در نتیجه به حمایت‌های دولتی وابسته می‌مانند و در مواجه با بحران نمی‌توانند تاب مقاومت داشته باشند.

نکته جالب توجه آنکه در ایران حتی بنگاه‌های دولتی نیز به دلیل آنکه در اختیار مدیران شایسته قرار ندارند به درستی اداره نمی‌شوند و اغلب چالش‌های متعدد و مشابه بنگاه‌های بخش غیردولتی را به دوش می‌کشند؛ بنابراین چگونه در شرایطی که دولت اطلاعات لازم و انگیزه و شایستگی کافی را برای اداره شرکت‌ها ندارد می‌توان انتظار داشت که برای بخش تولید و کلیت اقتصاد تصمیم‌گیری کند؟ یکی از مشکلات مهم اقتصاد ایران این است که دولت می‌خواهد به جای مردم تصمیم بگیرد و با گسترش نفوذ خود تلاش می‌کند بنگاه‌ها را به افراد خاص واگذار کند.

مطالعه‌ای در سال‌های گذشته انجام شده که نشان می‌دهد ۱۲۶ شرکت در یک حوزه خاص فعالیت داشته‌اند که تولید عملی آن‌ها تنها به اندازه ظرفیت عملی شش شرکت بوده است. در حال حاضر میزان استفاده از ظرفیت‌های تولیدی در صنایع ایران به طور متوسط ۴۸ تا ۵۰ درصد است و یک‌سوم نیروی کار این صنایع مازاد بر نیاز است. به عبارتی این صنایع که با در نظر گرفتن ظرفیت کامل تولیدی خود نیروی کار استخدام کرده بودند اکنون با نیرو‌هایی مواجه هستند که کار نمی‌کنند و بیکاران پنهان هستند. این صنایع با چالش‌های عدیده‌ای از قبیل کمبود نقدینگی و ناتوانی در واردات قطعات مواجه هستند و برای تامین منابع مالی لازم برای واردات نیز چاره‌ای جز دریافت وام از بانک‌ها ندارند.

همگان می‌دانند که تحریم یکی از موانع اصلی رونق بخش تولید در ایران به حساب می‌آید و مانع از رشد و بالندگی بخش خصوصی شده است. زمانی می‌توانیم بخش خصوصی را تقویت کنیم که تعامل سازنده با دنیا داشته باشیم تا بتوانیم تکنولوژی وارد کنیم و سرمایه‌گذاری خارجی جذب کنیم. در ابتدای انقلاب قرار بر این بود که صنایع تولیدی به طور موقت و تا زمان تعیین‌تکلیف آن‌ها در اختیار دولت قرار داده شوند، اما اکنون با گذشت چهار دهه هنوز این صنایع تعیین‌تکلیف نشده‌اند و این نشان می‌دهد که ندانم‌کاری سیاستگذاران باعث شده این صنایع همچنان وبال گردن دولت باشند و حتی به منبعی برای سوءاستفاده مدیران دولتی تبدیل شوند.

یکی از چالش‌های بزرگی که پیش روی این صنایع قرار دارد نیز این است که بخش خصوصی قادر به خریداری آن‌ها نیست. بخش خصوصی در ایران ریسک‌پذیر نیست و از آنجا که سود فعالیت‌های واسطه‌گری بالاتر است همه به سمت سوداگری می‌روند و کسی به سمت تولید نمی‌رود. اینجاست که اهمیت جذب سرمایه‌های خارجی مشخص می‌شود، چه آنکه اگر سرمایه‌گذاران خارجی وارد کشور شوند با خود هم سرمایه ریسک‌پذیر می‌آورند، هم تکنولوژی می‌آورند و هم می‌توانند در کشور بازاریابی کنند. اما در ایران سیاستگذاران به آنچه نیاز شدید و جدی اقتصاد است پشت می‌کنند؛ بنابراین اگر به راستی اراده‌ای برای پیشرفت کشور وجود دارد باید بدانیم که بدون مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی و بدون بهره‌گیری از امکانات بین‌المللی نمی‌توان حتی یک قدم به جلو گذاشت.

منبع: جهان صنعت
ارسال نظر