در روزهای آخر سال و آغازین روزهای سال ۹۸ ورود سامانههای بارشی باعث زیرشهای جوی قابل توجهی در مناطق مختلف کشور شد. در برخی استانها این بارندگیها باعث بروز سیل در بیرون و یا در داخل کلانشهرها و شهرستانها گردید. وقوع سیل در دروازه ورودی شهر شیراز و کشته و زخمی شدن شماری از مسافرات نوروزی یکی از لحظات تلخ و غمبار در آغاز سال جدید بود.
براساس آمارهای رسمی اعلام شده تا کنون بیش از ۴۲ نفر کشته و تعداد زیادی زخمی و به همراه خسارات قابل توجه به ساختمانها و زمینهای کشاورزی تحمیل شده است. البته این تنها سیلهای کشور نبوده و مروری بر دادههای معاصر در این زمینه نشان میدهد که این نوع حوادث تقریبا هر ساله در حال تکرار بوده و در طول زمان بر تعداد آنها افزده میشود. علت بروز چنین خساراتی میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد:
۱) برخی آنرا ناشی از غافلگیری مدیریت بحران کشور و نهادی مربوطه نسبت داده اند.
۲) برخی آنرا ناشی از عدم آمادگی کلی ارگانهای و وزارت خانه ها نسبت داده اند.
۳) برخی آنرا به عنوان شرایط غیرعادی و غیرقابل پیش بینی و البته طبیعی در نظر گرفته که در هر کشوری می تواند اتفاق بیافتد.
۴) برخی آنرا پایان دوران خشکسالی و آغاز دوره ترسالی نسبت داده اند.
۵) برخی مدیریت نادرست مدیریت آب کشورخصوصا بحث سدسازی را عامل بروز سیل و همینطور خشکسالی می داند.
اما به نظر می رسد برای شرایط بحرانی پیش آمده برای تمامی مناطق نمی توان به یک عامل اصلی به عنوان علت اصلی وقوع سیلاب اشاره کرد. برای پیدا کردن علت یا علل نیاز به بررسی های دقیق و البته سریع می باشد؛زیرا در غیر اینصورت با گذشت زمان همه چیز به فراموشی سپرده خواهد شد.
در شمال شرق کشور،به هرحال بیش از ۱۰ روز است که سیل بخش زیادی از منطقه شهرستان آق قلا واقع در دشت گرگان را در بر گرفته و هنوز راه حلی برای تخلیه کامل آب و خروج از وضعیت غیرعادی وجود ندارد. تاکنون خسارت های قابل توجهی به ساکنان و نیز کشاورزان این منطقه وارد شده است. وضعیت مشابهی از نظر تهدید سیلاب در استان های دیگر مانند لرستان و خوزستان و سایر استانها برای برخی شهرها انتظار می رود. بنابراین می توان انتظار داشت که هنوز بایستی منتظر بروز خسارات مالی و انسانی در کشور بود. این در شرایطی است که ظاهرا براساس پیش بینی های رسمی و منتشر شده سامانه بارشی جدیدی نیز در حال ورود به کشور است. بدین علت براساس دستورهای صادره از سوی وزارت نیرو؛ تمامی سدها خصوصا در بخشهای غربی و جنوبی در حال تخلیه بخش قابل توجهی از ذخیره آبی خود هستند؛ تا در اثر ریزش های جوی پیش بینی شده و ورود حجم فراتر از ظرفیت؛ دچار شکست و در نتیجه بروز سیلابهای عظیم تر در پایین دست نگردند. حال این سوال مطرح می شود؛ آیا واقعا سدها برای محافظت از مردم کشور در مقابل با سیلاب قابل اعتمادند؟ آیا آنها خود عاملی بالقوه برای ایجاد سیلابهایی عظیم تر و خطرناکتر نیستند؟
براساس تصاویر ماهواره ایی پردازش شده توسط آقای دکتر معتق استاد ایرانی دانشگاه هانفر آلمان و نیز مرکز تحقیقات علوم زمین آن کشور[اینجا]بنظر می رسد که بر خلاف انتظاری که از سدهای ساخته شده در بالادست رودخانه گرگان در استان گلستان می رفت که مانع بروز چنین سیلاب گسترده ایی در دشت گرگان شوند؛ این سازه ها در شرایط بحرانی نتوانستند به انتظارات پاسخ مناسبی دهند و در نتیجه اهداف مورد نظر سازندگان را برآورده نکرده اند. از این روی؛ ایشان به همراه برخی دیگر از محققان عنوان داشته اند که سدها ظاهرا عملکردی کاملا معکوس داشته و نه تنها با ایجاد تغییرات در رفتار رودخانه گرگان باعث آسیب پذیری مناطق پایین دست شده اند؛ بلکه در شرایط بحرانی خود به عنوان تهدیدی بزرگتر از سیلابهای طبیعی می توانند ظاهر شوند. این محققان با ارایه شواهد ماهواره ایی و نیز هیدرولوژیکی عنوان می کنند که سدها بیش از نقش سازنده دارای نقش مخرب هستند. بهرحال دو گروه عمده در زمینه واکنش به سیلاب از دیدگاه علت و معلولی شکل گرفته است. گروهی که عمدتا از دستگاههای دولتی و البته مدیران بوده و سد سازی را در کشور خصوصا در سی سال اخیر بسیار دستاورد مهم و چشمگیری می دانند. آنها اشاره دارند که در پیش از انقلاب تنها ۲۶ سد در ایران به مرحله بهرهبرداری رسید،در سالهای پس از انقلاب شمار سدها بهرهبرداری شده به عدد ۶۴۷ سد رسید. مطابق آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران، در حال حاضر ۶۴۷ سد در حال بهرهبرداری، ۱۴۶ سد در حال اجرا و ۵۳۷ سد دیگر در مرحله مطالعاتی هستند. بر این اساس، صنعت سدسازی ایران در بیش از سه دهه گذشته سالانه ۸. ۸ درصد رشد داشته و مجموع رشد در این ۳۷ سال به هزار و ۸۸۴ درصد رسیده است. آنها مدعی اند نهضت سد سازی توانسته باعث کاهش سیلاب در کشور و البته تامین کننده اهداف دیگری نظیر تامین برق؛ توسعه کشاورزی و تغذیه بخوانهای کشور و غیره شود. لذا نقش سدها را کاملا سازنده می پندارند.
اما گروه دیگر ضمن اشاره به تصاویر ماهواره ای تحلیل شده توسط آقای دکتر معتق مواردی از آثار مخرب احداث سدها را برمیشمرند. ایشان به طراحی و بهره برداری نادرست از سدها ساخته شده و نیز تب سدزدگی در کشور اشاره دارد؛ که می توان آنرا به عنوان یکی از عوامل احتمالی ایجاد سیل در کشور مورد توجه قرار دارد. برای بررسی ادعا های مطرح شده می توان براحتی با مروری بر کارهای پژوهشی انجام شده که بر روی اینترنت براحتی قابل جستجو و دستیابی اند می توان دریافت که سدها اگرچه در برخی موارد ممکن است واجد آثار کوتاه مدت مثبتی بوده باشند؛ اما خسارات بلندمدت ناشی از آنها به مراتب بیشتر بوده و حتی در بنظر می رسد که همان مقدار آثار مثبت نیز تحت تاثیر آسیب های ایجاد شده از احداث سدها دیر یا زود نابود شده و بی اثر می گردند. با ارجاع به تجربه سایر کشورها این گروه اشاره دارند که طبق آمار موجود، در ۱۰ سال گذشته ۲۴۸ سد در دنیا با مطالعه و آگاهی به دلایل مختلف در کشورهای گوناگون تخریب شده اند. کشور آمریکا که بسیاری از مناطق آن به لحاظ اکولوژیک شباهت فراوانی با ایران دارد ۵۰ سال است که سدسازی را منسوخ نموده و اقدام به تخریب سدهای پیشین کرده است. طبق آمار بانک توسعه تجارت جهانی نیز ۸۰ درصد سدهای احداث شده در جهان غیر ضروری بوده است.
اصولا بسیاری از سدها ساخته شده در نقاط مختلف کشور برای اهداف چندگانه ای طراحی و احداث شده اند؛ کنترل و مهار آبهای سطحی، آبرسانی به مناطق محروم و تأمین آب و برق مورد نیاز کشور. یکی از اهداف فرعی سدسازی ایجاد مانعی برای وقوع سیلاب و مهار رواناب ها بوده است. اما آیا سدها ساخته شده توانسته اند به اهدافی که برای آنها طراحی و ساخته شده اند دست پیدا کنند؟
برای دریافت پاسخ این سوال شاید بهتر باشد تا مروری به نتایج مطالعات پژوهشی و دانشگاهی (که مبتنی بر دادههای جمع آوری شده از حوضه پیرامون سدها پیش و پس از احداث بوده اند) داشته باشیم. بررسی اولیه این مطالعات نشان می دهد؛ اثرات ناشی از بسیاری از سدهای ساخته شده با اهداف اولیه ایی که مسئولین و دست اندرکاران مدیریت کلان منابع آب کشور از برنامه سد سازی در سطح ملی مطرح کرده و در نتیجه براساس آنها هزاران میلیارد تومان از سرمایه کشور را برای سدسازی صرف نموده اند؛ نه تنها تطابق نداشته بلکه نتایج خلاف آنها حاصل شده است. نتایج اولیه این تحقیقات نشان می دهد عواقب برنامه گسترده سد سازی بدون توجه به ملاحظات زیست محیطی در طی چند دهه گذشته؛ با گذشت زمان بیشتر مشخص شده است. بایستی اعتراف کرد که شواهد حاصله بسیار نگران کننده می باشد. بطوری که بنظر می رسد با عمیقتر شدن تاثیر بسیاری از سدها بر محیط زیست و جنبه های مختلف کشور؛ شاید لازم باشد تا آنها را به عنوان تهدیدهای جدی برای امنیت کشور(اجتماعی-اقتصادی-سیاسی-اجتماعی ...) طبقه بندی کرد. به عنوان نمونه ایی از خسارات زیست محیطی می توان اشاره کرد که سدسازی در مکانهای نامناسب ۵۰ درصد اکوسیستم تالابهای کشور را نابود کرده و ۷۵ درصد تالابها را به شرایط بحرانی کشانده و گونههای جانوری بسیاری از تالابها از جمله تالاب آق گل، شورگل، بندر کیاشهر، امیرکلایه، آجیگل را به طور کل نیز از بین برده است.
براساس بررسی مختصری که انجام داده ام متوجه شدم که مهمترین آثار مخرب احداث بسیاری از سدها برای کشور می تواند شامل موارد زیر باشد و برای اثبات اینها هم شواهد متعددی وجود دارد. برخی از مهمترین اثرات مخرب عبارتند از:
۱) تغییرات شدید و ناگهانی زیست محیطی بین بالادست و پایین دست شد
۲) کاهش آب ورودی به تالاب و دریاچه ها و در نتیحه نابودی آنها
۳) تغییرات مخرب مورفومتری و دینامیکی در رودخانه ایی که روی آنها سطح احداث شده
۴) تغییرات فیزیکی و شیمیایی در خاکهای موجود در پایین دست سدها
۵) نابودی خصوصیات بیولوژیکی و پوشش گیاهی در زمین های موجود در پایین دست سدها
۶) کاهش مقاومت خاکها در مقابل فرسایش و عاملی برای نابودی خاکهای و افزایش رسوبات
۷) افزایش روند بیابان زایی در مناطق مختلف کشور
۸) توسعه کانونهای بالقوه برای ایجاد ریزگردها خصوصا در پیرامون کلانشهرها
۹) کاهش محصولات زارعی و باغداری و دامداری
۱۰) تضعیف اقتصاد کشاورزی و نابودی آن
۱۱) مهاجرت کشاورزان و روستاییان در اثر افزایش نرخ بیکاری و کاهش قدرت خرید
۱۲) تاثیرات مخرب روانشناسی و اجتماعی
۱۳) افزایش میزان تبخیر آبهای سطحی
۱۴) تغییرات محلی در شرایط آب و هوایی
۱۵) کاهش آب دهی آبخوان ها و افت سطح آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین
۱۶) افت کیفیت منابع آبی کشور
۱۷) تخریب میراث فرهنگی
موارد عنوان شده در فوق؛ برخی دارای تاثیرات غیرقابل بازگشت بوده و دایمی خواهند بود و برخی قابل بازگشت در کوتاه مدت و با بلند مدت می باشند.
فهرست فوق الذکر نشان از تاثیرات بسیار خطرناک سدها برای کشور و تمامی انسانها؛ گیاهان و جانوران موجود در آن است. برای همین بنظر لازمست تا مطالعات جامع و بی طرفانه ایی روی تاثیر سدهای ساخته شده؛ صورت پذیرد. این مطالعات لازمست تا در برگیرنده دیدگاه های مختلف نظیر اقتصادی؛ اجتماعی؛ کشاورزی؛ زیست شناسی و غیره؛ باشد. برخی نیز پیشنهاد نموده اند که راه حل مدیریت آب در کشور بازگشت به روشهای سنتیترین همچون حفر قنات است. اعتقاد براینست که علاوه بر حذف رویکرد سدسازی باید مدیریت آب با منابع طبیعی و کشاورزی را یکپارچه شود.
در این ارتباط پیشنهاد می شود تا سامانه پایشی مبتنی بر سامانه اطلاعات مکانی و مشاهدات ماهواره ایی در تلفیق با سایر دادههای میدانی و آماری و غیره برای بررسی و تجزیه و تحلیل اثرات مثبت و منفی سدها موجود ایجاد شده و بصورت یکپارچه در مدیریت منابع آب کشور به خدمت گرفته شود. تا بدین ترتیب سدهایی را که آثار زیانبار بیشتری هستند در اولویت حذف شدن قرار گیرند.
* عضو هیات علمی دانشکده فنی دانشگاه تهران