جامعه ۲۴ ، «همه چیز را باید حساب و کتاب کرده و هزینهها را کنترل کرد، همه ما در طول ماه حتما برای خورد و خوراکمان هزینههایی داریم که حتما برای خیلی از ما تامین آن سخت شده است. بهتر نیست اگر مشکلی در حوزه بدن و سلامت داریم یکسری را با همین خورد و خوراک رفع و رجوع کنیم، در این شرایط از هزینههای اضافی هم جلوگیری میکنیم، بنابراین رژیمهای غلط را کنار بگذار و یک بار برای همیشه یک هزینه مشخص و معقول برای یک رژیم درست بکن، رژیمی که هزینههای جانبی نخواهد و برای ورزش تجهیزات و رفت و آمد اضافه هم نخواهد و تعادل عمومی بدن برات مهم باشه تا کمتر مریض بشی».
اینها سخنان رامبد جوان در یک ویدئوی تبلیغاتی است که گرفتن یک رژیم به قول خودش معقول را راهکاری برای کاهش هزینههای خورد و خوراک میداند. درحالیکه رژیم نه برای کاهش هزینههای خورد و خوراک بلکه برای حفظ سلامت و ایجاد تعادل در بدن است. در واقع این مجری شناخته شده، دو مساله کاملا بیربط را برای یک تبلیغ به هم ربط داده و آگاهانه یا ناآگاهانه سعی میکند فقر و گران بودن هزینههای زندگی را نزد مردم عادیانگاری کند، در واقع روی دیگر این پیام نامعقول آن است که مسئول حل این مساله نه مسئولان کشور که مردمی هستند که مداوم از تریبونهای مختلف تشویق به قناعت و صبر میشوند.
جالب است که نگاهی به زندگی رامبد جوان مشخص میکند که او اتفاقا چندان هم اهل قناعت نیست، در واقع فردی که صرفا برای تولد فرزندش در ینگه دنیا هزینه میکند تا فرزندش در کشوری مرفه و مهاجرپذیر همچون کانادا متولد شده تا بتواند تابعیت این کشور را نیز داشته باشد نمیتواند به مردم توصیه کند که برای کاهش هزینهها رژیم لاغری بگیرند. هر چند که این سخن او تنها در راستای تبلیغات باشد.
این دعوت رامبد جوان به قناعت و پیشه کردن رژیم مصداق همان شعر حافظ است که میگوید: «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند».
تبلیغات برای عادی انگاری فقر
شاید نگاهی به دستمزد آقای مجری هم بد نباشد، او اسفند ماه سال گذشته در نشست خبری برنامه طنز «خندوانه» در پاسخ به سوالی در مورد حقوق خود بابت این برنامه تلویزیونی گفته بود که بابت هر برنامه در فصل اول سه میلیون تومان و در فصل دوم نیز برای هر برنامه پنج میلیون تومان دریافت کرده است. براساس اخبار منتشره او البته از این رقم شکایت داشته و به نظر خودش باید رقمی حدود ۱۰ میلیون برای هر قسمت دریافت میکرده است!
همان زمان یکی از رسانهها در تحلیلی راجع به دستمزد جوان در آن سالها نوشت؛ «فصل اول خندوانه در حدود ۱۴۴ قسمت بود که حسابی سرانگشتی نشان میدهد که دستمزد رامبد جوان برای این فصل حدود ۳۴۰ میلیون بوده است. از طرفی فصل دوم خندوانه نیز ۱۵۷ قسمت بوده است که مجموع دریافتی رامبد جوان به گفته خود او چیزی در حدود ۷۶۰ میلیون میشود. با این حساب میتوان گفت که وی در دو فصل اول این برنامه که از سال ۹۳ آغاز شده است حدود یک میلیارد تومان دریافت کرده است. با توجه به اینکه قیمت سکه در آن زمان حدود یک میلیون تومان بوده است، در واقع دستمزد رامبد جوان در فصل اول و دوم خندوانه معادل ۹۰۰ تا ۱۰۰۰ سکه بهار آزادی بوده است». به نظر میرسد تبلیغاتی که در میانه این برنامه پخش شد را نیز باید جداگانه محاسبه کرد هرچند که اطلاعات دقیق و شفافی در این باره وجود ندارد.
در حق بهنوش بختیاری و بهاره رهنما ظلم کردیم!
البته مردم نیز در فضای مجازی نسبت به سخنان رامبد جوان در باب رژیم گرفتن، واکنش نشان داده و او را مورد انتقاد قرار دادند. کاربری با نام «لونا» در این باره نوشته است: «الان که فکر میکنم در حق بهنوش بختیاری و بهاره رهنما ظلم شده به نظرم رامبد جوان را اگر رها کنید در خیابان مردم را کتک هم میزند».
مهدی هم نوشت: «تناسب اندام ارتباط معناداری با درآمد دارد. رژیم غذایی با کیفیت با ماهی، میگو، آجیل و ... از توان اکثر مردم خارج است فهم اینها برای فردی همچون رامبد جوان دشوار نیست.»
کاربر دیگری به نام علی هم نوشت: «قیمت کدام گروه از مواد غذایی سر به فلک نکشیده؟ دیگر چقدر از خورد و خوراک خود بزنیم که شما راضی شوید؟ کاش امثال شما به جای رژیم کاهش وزن، رژیم سکوت میگرفتید.»
مرگان هم با انتشار عکسی از ویدئو البته از نمای نزدیک مینویسد: «گوشی آمریکایی چند ده میلیون تومانی، عینک پرادا، پیراهن تامی یا چیزی در این حدود، بردن همسر برای زایمان به کانادا و تبلیغ ریاضت اقتصادی به سبک کرده شمالی برای مردم، منفعتطلبی به نام رامبد جوان.»
امیر هم با اشاره به شائبه شراکت رامبد جوان و داماد علیرضا زاکانی این سوال را مطرح میکند که چرا از سخنان چنین فردی تعجب میکنید؟
تجویز تبلیغ سبک زندگی نخوردن و نپوشیدن برای مردم
به هر حال عدم تناسب میان سبک زندگی واقعی رامبد جوان و توصیههای او بار دیگر این موضوع را یادآوری کرد که مردم به صورت مداوم از تریبونهای مختلف دعوت به قناعت و سکوت شده و از آنها خواسته میشود که سبک زندگی خود را به نخوردن، نپوشیدن و... تغییر دهند، تریبونهایی که گرچه برخیشان ظاهری عوام پسند دارند، اما در پشتپرده آنها بازیها و زد و بندهایی برای جلوگیری از اعتراض مردم و فشار وارد نشدن به مسئولان ذیربط وجود دارد.
با تورق تقویم خاطراتمان به خوبی به یاد میآوریم، این اولین بار نبود که مردم با چنین توصیههایی مواجه میشدند، توصیههایی که بیشتر شبیه به حنایی میمانند که دیگر رنگی ندارد.
اسفند ماه سال گذشته بود که کارشناس صدا و سیما در یک برنامه تلویزیونی مردم را دعوت کرد که توقعاتشان را پایین بیاورند. او که به گفته برخی یکی از گرانترین روانشناسان تهران بود خطاب به مردم گفته بود: «باید سطح انتظارات و توقعاتمان را پایین بیاوریم، تا حالا خیلی آوردهایم پایین، اما باید از این هم پایینتر بیاوریم، مثلا اگر همیشه برنج را با خورش میخوردم الان باید برنج خالی بخورم. الان مرغ شده ۸۵ هزار تومان خب نمیتوانیم بخریم چه کنیم؟ حالا که میوه گران شده چه لزومی دارد که روی میز ما چند نوع میوه باشد؟ حالا یه هفته میوه نخوریم هیچ اتفاقی نمیافتد. الان باید میوه را حذف کنیم باید به آنچه که داریم قناعت کنیم. به بچه هم باید آموزش دهیم که شرایط زندگی ما چنین است و اگر میخواهد خوب زندگی کنیم باید مراعات کند.»
تقریبا همان روزها بود که بهنوش بختیاری بازیگری که این روزها البته چندان نام خوشی از او نمانده است حادثهآفرینی کرده و در اظهار نظری مضحک درباره افزایش قیمت گوشت گفته بود: «توصیه میکنم که در مورد تغذیه حواستان جمع باشد، گوشت هم کمتر بخورید. چه بهتر که گوشت گران شد، زیرا که چیز خیلی خوبی نیست. هیچ خانوادهای شرمنده بچه اش نباشد و بگوید که چه بهتر گوشت نمیخورید.»
سخنان سلبریتیهایی که با وجود زندگیهای لاکچری یا حداقل مرفه خود، مردم را دعوت به رضا و تسلیم در برابر شرایط بدخیم اقتصادی میکنند نه تنها نفوذی در اذهان درمانده مردم تحت فشار ندارد بلکه هر بار بیش از نوبت قبل باعث گسست رشته اعتماد میان این نوع چهرهها و مردم میشود. همچنین مسئولانی را که با چنین راهکارهایی سعی در توجیه وضع موجود و خاموش کردن شعله گلایهها و اعتراضات دارند بیش از پیش زیر سوال برده و این ذهینت را در شهروندان به وجود میآورد که این مسئولان نه تنها به فکر حل مشکلات موجود نیستند که سعی میکنند با راهکارهایی سطحی به شان و شعور مردمی که به آنها رای میدهند تا کشور را مدیریت کنند توهین کرده و به جای عمل به وظایف محوله خود، سعی در حفظ همین شرایط بخور و نمیر برای مردم دارند.
بیشتر بخوانید: مردم اگر نان و پنیر و انگور هم بخورند باز هم کم میآورند/ با این رویکرد باید آماده تکرار دی ۹۶ و آبان ۹۸ باشیم
از مقصر جلوه دادن مردم در خصوص فشار های اقتصادی تا حکم اشکنهخوری
اما این نوع سخنان وقتی دردناکتر میشود که از تریبونهای سیاسی و مذهبی مانند نماز جمعه هم شنیده شود.
بیست و یکم آبان ماه بود که کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران گفت: «اگر اهل کشورها، استانها و شهرها دو بال تقوا و ایمان را داشتند و در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر میگرفتند، مبتلا به مشکلات معیشتی و کم آبی نمیشدند.» او در این سخنان صریحا بار مشکلات موجود را که تمامی کارشناسان و متخصصان ناشی از تصمیمگیریهای اشتباه و مدیریت ناکارآمد در حوزههای اقتصادی و منابع آب میدانند بر گردن مردمی میاندازد که از تمامی زد و بندها تنها رنج را درو میکنند چه آنکه تنها در یک فقره خشک شدن بخشهای قابل توجهی از هورالعظیم و تشنه ماندن مردم آن دیار در نهایت مشخص شد که این وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست بودهاند که با آزاد گذاشتن شرکتهای نفتی و فضا دادن به شرکتهای چینی باعث خشک شدن آب این تالاب بزرگ به بهانه استخراج نفت ارزان توسط چینیها و شرکایشان در ایران شدند.
صدیقی البته در آبان ۹۹ نیز گفته بود: «رفتن به بهشت تحمل میخواهد از بیرون فشار میبینید، از درون سختی میبینید، پرس میشوید باید مقاوم باشید باید استقامت کنید باید مقابله کنید با مشکلات، باید سنگر را خالی نکنید. باید از جبهه فرار نکنید، زندگی جبهه است جنگ با فقر است، جنگ با جهل است جنگ با دشمن غدار غارتگر است.»
او در تیر ماه سال ۹۷ نیز ضمن انتقاد از دولت وقت و شرایط اقتصادی گفته بود: «خدا در اوضاع و احوال اقتصادی کشور برای ما امتحاناتی قرار داده است، خداوند روزیرسان است. او از اقشار مختلف مردم خواسته بود که در برابر معضلات اقتصادی کشور مقاومت کنند.»
البته سخنانی که سعی در اقناع مردم برای کرنش در برابر شرایط فعلی اقتصادی دارد به همین چند جمله ختم نمیشود.
اول خرداد ۱۳۹۴ نیز احمد جنتی، امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه «تحمل گرسنگی که از شهید دادن بدتر نیست»، گفته بود: «گوشت خوردن خیلی چیز خوبی نیست و میتوان یک وعده غذا در روز خورد و کافی است، چرا که ما ترجیح میدهیم؛ آبرو و عزتمان حفظ شود، اما شکم ما گرسنه بماند.» سخنانی که این سوال را برای شهروندان ایجاد کرد که آیا امام جمعه موقت تهران و خانواده او طعم گرسنگی را چشیدهاند و در شرایط اقتصادی فعلی با چه سطحی از قناعت و فقر زندگی میکنند؟
با این حال این سخنان تنها مربوط به تریبونهای نماز جمعه در تهران نیست و علمالهدی امام جمعه مشهد نیز در این حوزه دستی بر آتش دارد، اما برایش مهم است که در زمان فعالیت کدام دولت با کدام رویکرد سیاسی – فرهنگی، در خصوص مشکلات اقتصادی سخن میگوید.
او در ۶ مرداد ۹۱ که احمدینژاد زمان سکانداری قوه مجریه را برعهده داشت گفته بود: «اگر مرغ در دسترس نیست آن را با یک ماده پروتئینی دیگر جایگزین کنید. مشهدیها! مگر اشکنه پیاز داغ را یادتان رفته و آن زندگی را فراموش کردهاید؛ مگر قرار است برنامه همان باشد که قبلاً بوده است.»
اعتقادات او، اما ناگهان در دوره ریاستجمهوری روحانی تغییر کرد و در چرخشی ۱۸۰ درجهای نگران معیشت مردمی شد که تا چند سال قبل آنها را به خوردن اشکنه دعوت میکند. او در ۲۰ اسفند سال ۹۵ گفته بود: «متأسفانه شاهدیم که هر سال شب عید قدرت خرید مردم کاهش پیدا میکند و مردم از وضعیت حداقلی نیز برخوردار نیستند و در این آغاز سال جدید در برابر زن و فرزند خود احساس سرافکندگی میکنند.»
قانون اساسی درباره معیشت مردم چه میگوید؟
مدیریت کشور را اصولگرایان بر عهده داشته باشند یا اصلاحطلبان تفاوتی نمیکند، متن قانون اساسی و حقوق ملت کاملا مشخص است. بند ۹ اصل سوم قانون اساسی، رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی را از وظایف دولت دانسته و در بند ۱۲ همین اصل، پی ریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه، مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه مورد تاکید قرار گرفته است.
همچنین در بند یک اصل چهل و سوم قانون اساسی نیز بر تأمین نیازهای اساسی شامل مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه در نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تاکید شده است.
با توجه به صراحت قانون اساسی به عنوان اصل و ریشه تمامی قوانین کشور بر تامین رفاه مردم به عنوان یکی از وظایف جمهوری اسلامی ایران باید این نکته را به تمام افرادی که به جای ارائه راهکار برای تامین رفاه مردم، عمل به راهکارها و برخورد قاطع با خاطیان و تصمیمات اشتباه سعی میکنند فقر را نزد مردم عادی جلوه دهند گفت که اگر قرار است از اصول قانون اساسی عدول شده و مردم در سختی و تنگناهای مختلف اقتصادی و اجتماعی قرار بگیرند اصولا وجود مدیریت در کشور و تدوین این قانون به چه دلیل است؟ اگر قرار است مردم با ایمان و تقوای صرف و بدون علم و عمل باعث رفع مشکلات شوند پس وجود ادارات و وزارتخانههای عریض و طویل چه سودی دارد به جز بار کردن هزینههای سنگین بر کشور بدون حصول نتیجه مطلوب از منظر رفاه مردم.