اقتصاد ۲۴-المیادین در مطلبی به قلم وفاء العم نوشت: در حالی که ایالات متحده از خاورمیانه و خلیج فارس روی گردانده و اعلام کرده قصد خروج از منطقه را دارد، اژدهای چینی توجه خاصی به خاورمیانه پیدا کرده است، چرا که نه! این بازی سیاست و منافع است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: سفری که اخیرا وزاری خارجه عربستان، کویت، عمان و بحرین به چین داشتند، سوالاتی در مورد شرایط این سفر و اهمیت آن به دنبال دارد، بویژه آنکه میتواند تاثیر زیادی روی روابط منطقه با چین داشته و از سوی دیگر، توازن در رابطه آمریکا و چین در منطقه را به چالش بکشد.
در واقع، این سفر در شرایطی اتفاق افتاد که در نتیجه حوادث قزاقستان، که بزرگترین دولت تولید کننده نفت در اسیای میانه است، قیمت نفت افزایش یافته است. از آنجا که چین بزرگترین دولت وارد کننده نفت است، حوادث قزاقستان نگرانیهایی را در مورد تامین ذخایر نفت برانگیخته است. از سوی دیگر، این سفر در سایه سردی رابطه بین ایالات متحده و خلیج بویژه عربستان سعودی و افزایش نگرانیها در خصوص خروج آمریکا از منطقه و کاهش اعتماد نسبت به جدیت امریکاییها در حفظ امنیت کشورهای عربی انجام شد.
بیشتر بخوانید: اجرای قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین خلاف اصلهای ۷۷ و ۱۵۳ قانون اساسی/ پرسشگری افکار عمومی در ایران و سکوت چین
ظاهرا دولتهای عربی دریافته اند که دیگر نمیتوانند به چتر حمایتی آمریکا وابسته باشند، چرا که میدانند عصر تک قطبی بودن در جهان به پایان رسیده است.
در حقیقت، دولتهای منطقه به شدت عملگرا هستند و این مسالهای است که در طول تاریخ به اثبات رسیده است، بر همین اساس، به دنبال تقویت روابط خود با چین هستند.
میتوان گفت انتقال رابطه این دولتها با چین به مرحله مشارکت، عملا در سال ۲۰۱۷ آغاز شد، یعنی زمانی که ملک سلمان به چین سفر کرد و این کشور بزرگترین وارد کننده نفت از خلیج فارس شد. طبق گزارشها، پکن بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۵ بیش از ۵۰ میلیارد دلار در دولتهای خلیج فارس سرمایه گذاری کرده و این سرمایه گذاری اش در چارچوب طرح یک کمربند و یک راه است.
با اینکه پکن به این دولتها وعده افزایش مبادلات تجاری تا سال ۲۰۲۳ را داده، شرایط و تحولات اینطور که به نظر میرسد سرعت گرفته، تا آنجا که صحبت از توافقی بر سر تجارت آزاد است.
به گفته دولتهای خلیج فارس، چین برخلاف واشنگتن در امور داخلی کشورها دخالت نمیکند و رابطه آنها تنها بر پایه مشارکت و مبادله استوار است. زبان حال دولتهای خلیج فارس آن است که زمان کنار گذاشتن آمریکا و تلاش برای بنا نهادن مشارکتهای جدید فرا رسیده است.
اما ایا خلیج فارس به سمت چین میچرخد و به واشنگتن پشت میکند؟ در حقیقت، خلیج فارس میخواهد ائتلافهای خود را گسترده کند و در عین حال از ائتلاف با واشنگتن چشم پوشی نکند. اما تحقق این توازن آسان به نظر نمیرسد. برای مثال، موضع اخیر امارات را در نظر بگیرید، زمانی که ابوظبی به ایالات متحده اطلاع داد که مذاکرات در مورد خرید اف ۳۵ را به تعلیق درمی آورد. در حقیقت موضوع اختلاف، چین بود و واشنگتن به ابوظبی فشار وارد کرده بود که تعاملات خود با شرکت هوآوی را به پایان برساند، چرا که گسترش شبکههای ارتباطی امارات میتواند خطر امنیتی برای سامانههای سلاح امریکیی داشته باشد.
بیشتر بخوانید: قزاقستان متشنج شد، بازار جهانی نفت، اورانیوم و رمز ارزها بهم ریخت
بنابراین، ایا خلیج فارس در محاصره جنگ سردی بین پکن و واشنگتن است؟ چطور با این امر تعامل میکند؟ به گفته دکتر علی الخشیبان، پژوهشگر سعودی، چین به دنبال ائتلاف نظامی نیست و میخواهد خلیج فارس یک منطقه بی طرف باشد. ایالات متحده باید این مساله را بپذیرد، چرا که خروج ان از منطقه موجب میشود دولتهای خلیجی در صدد یافتن جایگزینها یا فرصتهای تازهای برای توسعه همکاری باشند و در این میان، چین برای آنها بهترین گزینه است.
از انجا که چین تا سال ۲۰۳۰ بزرگترین اقتصاد جهان میشود، خلیج فارس فرصت همکاری با پکن را از دست نمیدهد. در این میان، سوالی در مورد چگونگی تعامل همزمان خلیج فارس با چین و آمریکا وجود دارد که نمیتوان به آن پاسخ داد. اما شکی نیست که توازنها در منطقه خلیج فارس در حال تغییر است، چرا که ایران با امضای توافق بزرگ خود با پکن، متوجه شرق شده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس، یعنی دشمنان ایران نیز به سمت شرق میرود تا شراکت استراتژیک فراگیری داشته باشد و جایگزینی برای آمریکا در منطقه بیابد.
در این حالت، آیا چین اولین و بزرگترین بازیگر در خلیج فارس میشود یا خاورمیانه به منطقه درگیری بین چین و آمریکا تبدیل خواهد شد؟