تاریخ انتشار: ۰۹:۲۷ - ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۸

هنر معماری را قدر بدانیم

عباس آخوندی در کانال تلگرامی خود نوشت:هنر معماری را قدر بدانیم.

اقتصاد24 - در این دوماه گذشته فرصت‌هایی دست داد تا به قم، اصفهان، نایین، کاشان و تبریز سفر داشته باشم. این بار که گرفتاری شغلی نداشتم، فرصت کردم تا در قم به یاد روزهای تحصیل در محله‌ی باغ‌پنبه گشت و گذاری داشته باشم. خانه‌ی یزدان‌پناه محله و فرصت‌های آن را یکبار دیگر به رخِ شهر می‌کشید. در اصفهان از مسجد حکیم، تا بازار قیصریه و سردرِ بازار در میدان نقش جهان قدم زدم و با مردم سخن گفتم. دیدن میدان نقش جهان از بالای ساختمان سردر قیصریه زیبایی و شکوه خاص خود را داشت. با پرسه‌زدن در محله‌ی جلفا، حال و هوای آن را حس کردم. آرامش،
شکوه و زیبایی محله با مادی‌های روان آن و تطابقش با زندگی مدرن بهجت‌آور بود. در نایین از هر هشت محله‌ی شهر بازدید کردم.

قرار بود که دو ساعت آن‌جا باشم، شش ساعت توقف کردم. دیدم که چگونه نایینی‌ها در حال بازآفرینی شهر خود هستند. شور و شوق مسؤولان محلی و مردم در خلقِ مجدد فضاهای عمومی شهرشان و بازگشت زندگی به محله‌های ترک‌شده بسیار امیدبخش بود. آنان به خوبی مفهوم بازآفرینی شهری را فهمیده بودند.

کاشان معرکه بود. دو روز متوالی در بازار کاشان گشت و گذار داشتم. در تیمچه‌ی امین‌الدوله کاشان ساعتی بر روی سکّوی روبه‌روی حجره‌ای نشستم. بساط چای‌فروشی میان تیمچه گرمِ گرم بود. جوان حجره‌دار آمد و مرا به درون حجره دعوت کرد. گفت که مهندس شهرسازی است و کانال تلگرامی مرا پی می‌گیرد. او به همراه خواهرش و دوستِ دیگرشان نحوه‌ی عرضه‌ی فرش و سرامیک‌های دستی را تغییر داده‌بودند. فرش‌ها همه دارای شناسنامه بودند و طرح سرامیک‌ها نیز با ابتکارهای نو هم‌راه بودند. در نیم‌ساعتی که درون حجره بودم، فروش خوبی داشت. از وضع کسب‌وکاسبی پرسیدم، گفت بسیار خوب است. هم خریدار ایرانی داشت و هم خریدار خارجی. من هم به شوق آمدم و دو قطعه‌ی سرامیکی خرید کردم. قدری آن طرف‌تر در تیمچه‌ی بخشی جوانان تحصیل‌کرده‌ی دیگری حجره‌ای را در اختیار گرفته بودند و در نحوه‌ی عرضه‌ی فرش و سایر محصولات خود ابتکارهای زیبایی به‌خرج داده‌بودند. آنان نیز معنای نوینی به کالبدِ با ارزشِ بازار کاشان داده بودند.

هم‌چنان‌که از خانه‌های بازآفرینی شده بازدید و در بازار کاشان قدم می‌زدم با خود می گفتم ای کاش حضراتی که این تاریخ را بارِ خاطر می‌دانند و فکر می‌کنند که باید بکوبند و بسازند، می‌توانستند مفهوم مبادله را درک کنند. مبادله‌ی خلّاق این جوانان و سایر کسانی که بوم‌گردی‌ها را در شهرها سامان داده‌بودند با تاریخ، فضایی را خلق کرده بود که نه تنها نرخِ بهره‎‌وری از تک بناها را افزایش یافته‌بودند که موجب افزایش ثروت شهرشان شده‌بود. آنان نه تنها یک ساختمان را باززنده کرده‌بودند که با دعوت گردشگران ایرانی و خارجی چرخه‌ی تولید و اقتصاد را در شهر احیا نموده‌بودند. و این
مفهوم بازآفرینی شهری است. بازآفرینی زندگی در شهر و نه تنها ساخت چند ساختمان هدف است.

بازار تبریز که نگین معماری ایران است. هنوز زنده و پُر توان است. از سردرِ فردوسی وارد بازار شدم و تا میدان صاحب الامر را در بازار قدم زدم. در میان راه به برخی تیمچه‌ها سرک کشیدم. در قهوخانه درون بازار به هم‌راه دوستان چای دارچین نوشیدیم و فردای آن نیز در بازار ناهار خوردیم. تبریز علیرغم آن‌که یکی از دروازه‌های اصلی ورود مدرنیته به ایران بوده‌است، تا حد زیادی توانسته بود که اصالت خود را حفظ کند. برخی زخم‌ها و نشانه‌های گسست بر تن آن آشکار بود ولی، آنها نتوانسته بودند که شاکله‌ی تبریز در هم بریزند. تبریز هنوز تبریز است. و جای بسی خوشوقتی است.

خیابان تربیت در تبریز

به هر روی، شهر و معماری ایرانی برترین جلوه‌گاه فرهنگی سرزمین و تمدن ایران است. معماری ایرانی در هماهنگی با اندیشه معنوی ایرانیان و دیدگاه آنان نسبت به هستی و انسان و هم‌نوایی با طبیعت متنوع سرزمین ایران هزاران سال استمرار داشته و توانسته نمونه‌های زرّینی را به ثبت برساند. قلمرو ظهور این اندیشه با ابزار معمارانه هنرمندان و صاحبان اندیشه به گستره‌ی تمدن و فرهنگ ایران تعمیم یافته و امروزه آثار فاخری از این مظاهر فرهنگی در پهنه‌ی سرزمینی ایران‌شهر قابل بازخوانی‌اند.

هرچند با آغاز عصر نوگرایی، به سبب ناهم‌زمانی و ناهماهنگیِ فرسایشِ سازمانِ فضاییِ کالبدی شهرها مشهود و توان زیست‌پذیری محیطی آن‌ها کاهش یافته‌است. فراتر آن‌که حاصل رویارویی بدون آمادگی اندیشه‌ورزانه با غرب به از جاکندگی، گم‌گشتگی و با کالایی شدنِ زندگی توام شده‌است. و در نتیجه، مخاطره‌ی تداوم تمدنی ایران آشکارا حس می‌شود. با این وجود، و علیرغمِ کژراهه‌ی سیاستی دولت در این ارتباط، نشانه‌های بازآفرینی با اتکا به اندیشه و هنر معماران و ایرانیان فرهنگ‌دوست به خوبی مشاهده می‌گردد. و این امیدبخش است.

معماران ایران، به‌ویژه نسل خلّاق و جوان این کشور در این عرصه وظیفه‌ای خطیر بر عهده دارند. باید با حوصله و سینه‌ای فراخ گسست‌ها و فروریختگی‌های نهادهای حرفه‌ای و آموزشی را به کمک اندیشه‌ورزان ترمیم کنند. تلاشی با تاکید بر نقش و جایگاه معماران و هنر معماری در نظام توسعه‌ی کشور و با حمایت از تشکل‌ها و نهادهای حرفه‌ای در تشکیل مجمع ملی معماران ایران و نیز ساختاری در ذیل شورای عالی شهرسازی و معماری ایران آغاز گشت تا زمینه را برای هم‌پیوندی بین حرفه، دانشگاه و دولت فراهم و به سیاست‌گذاری برای رفع موانع و مشکلات بپردازد. امید که این حرکت هم‌چنان در جریان باشد.

بی‌گمان معماران این کشور با اتکاء به دانشِ زیست این سرزمین توان آفرینش دوباره‌ی هویت معماری ایرانِ معاصر را در پیوند با گذشته دارا هستند. با آرزوی سرافرازی معماران و داشتن‌ شهرهایی ایرانی و آباد.
ارسال نظر