اقتصاد24 - مجمع تشخیص مصلحت نظام اگرچه با هدف عبور از نقاط اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان تاسیس شد اما عملکرد این نهاد امروز خود به محل انتقاد تبدیل شده است. گفته میشود مجمع تشخیص مصلحت نظام نه تنها از حرکت در مسیر اصلی خود منحرف شده بلکه به حوزه هایی ورود کرده که در شرح وظایف اولیه آن نبوده است.
برای بررسی حوزه اختیارات و نفوذ مجمع تشخیص مصلحت نظام به سراغ محمد هاشمی از اعضای سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام رفتیم. او در این گفتوگو با تاکید بر اینکه مجمع کارکرد اصلی خود را از دست داده، علت آن را مشکلات مدیریتی و توجه به گریشهای حزبی اعلام کرد.
متن گفت وگوی خبرآنلاین با محمد هاشمی رفسنجانی را در ادامه میخوانید.
*****
طی ماههای اخیر انتقاداتی به عملکرد مجمع تشخیص وارد شده به این معنی که خارج از حوزه وظایف تعیین شده عمل می کند، اخیرا محمود صادقی نماینده تهران در مجلس هم ایراداتی به عملکرد مجمع وارد دانسته مبنی بر اینکه این مجموعه در حال ساخت مجموعه ۳۷۰ واحدی است در حالیکه مجمع قرار بود یک جمع مشورتی جمع و جور باشد نه سازمانی عریض و طویل، در بخشی دیگر هم انتقاداتی به نحوه عملکرد مجمع وارد است به طوریکه گفته می شود مجمع به جای حل اختلاف به نوعی به حوزه قانونگذاری ورود کرده است، سوال این است که فلسفه تشکیل مجمع و حوزه اختیارات و نفوذ آن از ابتدای تاسیس چه بود؟
تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام از ابتدا بر مبنای یک مجموعه کوچک و با یک وظیفه مشخص بود، البته باید در توضیح علت تشکیل مجمع عرض کنم که در آن زمان به دلیل اختلاف نظر بین مجلس و شورای نگهبان در تصویب قوانین، نوعی بن بست در کشور به وجود آمده بود به همین دلیل مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس وقت نامهای را خدمت امام نوشتند و در نهایت امام پیشنهاد تاسیس مجمع تشخیص مصلحت را دادند؛ تعداد افرادی که آن زمان امام برای مجمع تعیین کردند محدود و شامل روسای سه قوه، نخست وزیر، مرحوم سید احمد آقا و چند وزیر بود که در مجموع هفت نفر می شدند، مسئولیت شان هم بنبست شکنی درباره اختلاف مجلس و شورای نگهبان درباره مصوبات بود. فلسفه اولیه تشکیل مجمع همین بود که عرض کردم و بنا نبود مجمع یک مجموعه عریض و طویل باشد.
در بازنگری قانون اساسی در ۲ الی ۳ اصل برای مجمع تشخیص مصلحت نظام وظایفی تعیین شد که در مجموع ۷ وظیفه برای مجمع تعریف شد. همچنین با توجه به رفراندوم متمم قانون اساس شکل مجمع نسبت به گذشته تغییر کرد به این گونه که روسای قوای سه گانه به اضافه دو نفر شامل یک وزیر یا رئیس یک کمیسیون مجلس مرتبط با دستور جلسه روز مجمع به عنوان اعضای حقوقی و ۳۲ الی ۳۳ نفر به عنوان اعضای حقیقی منصوب رهبری به عنوان اعضای مجمع تشخیص مصلحت تعیین شدند.
مجمع با توجه به وضعیت جدیدی که پیدا کرده بود ۵ الی ۶ کمیسیون از جمله فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی – دفاعی، زیربنایی تشکیل داد که وظیفه بررسی موضوعات برای تعیین سیاستهای کلی را برعهده گرفتند، البته یک کمیسیون نظارت هم بود. تعداد اعضای کمیسیون ها ۵ الی ۶ نفر بود و در آیین نامه مجمع آمده بود که هر عضو مجمع موظف به عضویت در دو کمیسیون است علت هم این بود که مجمع به لحاظ تعداد اعضا خیلی وسیع نشود، زیرا وقتی ۳۰ نفر عضو مجمع بودند باید هر فرد در دو کمیسیون شرکت می کرد تا جلسات کمیسیون ها نصاب منطقی داشته باشد، با این راهکار دیگر نیازی نبود که از افراد دیگری در مجمع استفاده شود و با همان اعضا کار پیش می رفت.
کمیسیون ها هم در جلسات خود، نیازهای کارشناسی خود را از طریق وزرای وزارتخانهها یا نمایندگان مجلس که ذی مدخل بودند یا هر دو انجام تامین می کردند بنابراین این هم تدبیر دیگری بود که به تعداد اعضا و در واقع بدنه مجمع اضافه نشود یعنی در کار کارشناسی از کارشناسان وزارتخانههایی بهره گرفته می شد که وزرای آنها عضو مجمع بودند. با بکار گرفتن این تدابیر بدنه مجمع خیلی باز نشد منتهی برای در مجمع دبیرخانه ای هم وجود داشت که عمدتا کارهای اداری اعم از مکاتبات را انجام می داد.
البته لازم به ذکر است که در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی مرکزی به نام مرکز تحقیقات استراتژیک زیر نظر نهاد ریاست جمهوری تاسیس شد تا در آنجا قرار بود فارغ از کارهای اجرایی روزمره سیاستها و استراتژی نظام در موارد مختلف طراحی، تهیه و در نهایت برای رهبری، رئیس جمهو و مجلس ارسال شود. اما وقتی مجمع بعد از متمم قانون اساسی شکل جدیدی به خود گرفت، ریاست جمهوری به این دلیل که گفتند مجمع نیاز بیشتری به کار تحقیقات دارد مرکز تحقیقات استراتژیک را به مجمع منتقل کردند که حدود ۴۸ نیروی رسمی و تعدادی نیروی برنامه ای شامل اساتید دانشگاه، قضات و وکلا که حسب مورد از نظر کارشناسی و تخصص آنها در مرکز تحقیقات استفاده می شد داشت.
به طور کلی سیسات در مجمع این بود که اگر نیاز به کار کارشناسی و بحث و بررسی است از نیروهای موجود بدون هیچ گونه توسعه ای استفاده شود به طور مثال یک استاد دانشگاه هفته ای دو الی چهار ساعت وقت خود را به مجمع اختصاص می داد.
محسن رضایی دبیرخانه مجمع را بسیار بزرگ کرد
طبق توضیحات شما در دوره مرحوم هاشمی تلاش شده تا مجمع به لحاظ شکلی توسعه نداشته و از ظرفیت های موجود برای انجام وظایف محوله استفاده کند. تغییرات از چه زمانی اتفاق افتاد؟
در زمان آقای هاشمی ابتدا مسئول دبیرخانه مجمع آقای حسن حبیبی بودند، ایشان در حالی که معاون دولت اول آقای خاتمی بودند مسئولیت دبیرخانه مجمع را هم بر عهده داشتند و بر همنی اساس عمده کارهای مجمع را در همان حوزه معاون اول انجام میدادند یعنی نیروی اضافهای به عنوان دبیر برای مجمع نداشتند همانند آقای هاشمی که همزمان رئیس جمهور و رئیس مجمع بودند و کارهای مجمع را در دفتر ریاست جمهوری انجام می دانند بنابراین هزینه ای به مجمع تحمیل نمی شد.
اما بعد از اینکه آقای حبیبی استعفا دادند و آقای محسن رضایی دبیر مجمع شدند، ایشان دبیرخانه را خیلی بزرگ کرد البته عمده نیروهای ایشان نیروهای رسمی نبودند بلکه از دانشگاه و سپاه و برخی مدیران را به صورت ساعتی، موردی و جلسهای به کار می گرفتند ولی در هر صورت با ورود آقای رضایی تعداد نیروهای مجمع یک گسترشی داشت.
البته اعضای شورای مجمع از نظر تعداد خیلی تغییر نکردند و همان تعداد ۳۵ الی ۳۶ نفر بودند مگر در مواردی که اختلافی بین شورای نگهبان و مجلس بود بنابراین تمام اعضای شورای نگهبان با حق رای می توانستند در جلسه شرکت کنند که اگر همه می آمدند تعداد به ۴۴ نفر می رسید.
تاکید می کنم که اعضای شورای مجمع هیچ یک از نظر اداری وابسته به مجمع نبودند یعنی شخصیتهایی اعم از روسای قوا، معاون رئیسجمهور، نماینده مجلس، عضو شورای نگهبان، وزرا و ... بودند که مسئولیت دیگری داشتند و اینگونه نبود که شغل اصلی شان در مجمع باشد و از مجمع حقوق بگیرد. درباره نحوه فعالیت هم اعضای شورا علاوه بر اینکه باید هر ۱۵ روز یک بار در جلساتی که برگزار می شد شرکت می کردند باید در دو کمیسیون هم حضور مییافتند یعنی با یک نصفه روز در هفته تمام اعضای مجمع در خدمت مجمع بودند، همه این برنامه ها برای آن بود که مجمع با کمترین هزینه اداره شود.
آقای هاشمی تغییرات چطور اتفاق افتاد؟ آیا مطابق آیین نامه بود؟ انتقادات زیادی به عریض و طویل شدن مجمع وارد است. کار آقای رضایی در جذب نیروها قانونی بود؟ و اینکه آیا افرادی که به گفته شما از دانشگاه و سپاه جذب شده بودند حقوق می گرفتند؟
بله حقوق می گرفتند البته بودجه دبیرخانه هم نسبتا زیاد بود، آقای رضایی بالاخره فرمانده سپاه بود و زمانی که به مجمع آمد تعدادی نیرو در اطرافشان بود و البته دستشان هم باز بود زیرا مجمع از ابتدای تشکیل یک نهاد فراقوهای بود و خیلی تابع قوانین استخدام کشوری نبود اگرچه چندی بعد آقای هاشمی گفتند جذب نیرو باید قانونمند شود که در نهایت مجمع از نظر استخدامی قانونی معادل با قانون استخدام و خدمات مجلس را مد نظر قرار داد. بنابراین دست آقای رضایی یا بنده به عنون مسئول دفتر باز بود و مانع خاصی وجود نداشت و طبق قانون مجلس امکان جذب داشتیم.
اما امروز گویا همین موضوع به معضل تبدیل شده است؟
چیزی که امروز در مجمع اتفاق افتاده این است که در اثر تغییرات تعداد کمیسیون ها بسیار زیاد شده، آن زمان ما ۵ کمیسیون تخصصی و یک کمیسیون نظارت داشتیم، کمیسیون نظارت هم ۱۵ عضو داشت که تمام آنها اعضای مجمع بودند چون طبق آیین نامه اعضای کمیسیونها نمی توانستند خارج از مجمع باشند یعنی اول باید عضو مجمع و بعد عضو کمیسیون میشدند.
حالا مثل اینکه تغییراتی صورت گرفته به طوریکه تعداد کمیسیونها متعدد شده و دبیرخانه هم افزایش پیدا کرده است، البته در دو سال قبل که آقای هاشمی مرحوم شدند رهبری در حکمی به آقای رضایی نوشتند که دفتر رئیس و مرکز تحقیقات استراتژیک منحل شوند بنابراین قاعدتا می بایست نیروهای مجمع کم شود حال بنده نمی دانم تعداد نیروها کم یا زیاد شدند ولی برخی همکاران آنجا می گویند امسال به ما گفتند که شما باید تکلیف تان را روشن کنید و بروید.
مجمع سه نوع نیرو داشت، یکسری استخدام رسمی، گروه دیگر پیمانی و مجموعهای هم قراردادی بودند. حالا مثل اینکه قراردادی ها را اخراج کردند، به پیمانی ها گفته شده از اداره دیگری درخواست بیاورید تا به آنجا منتقل شوید، اخیرا این را به رسمی ها هم گفتند که البته خیلی منصفانه نیست.
اراده ای در مجمع برای تصمیم گیری وجود ندارد
گسترده شدن مجمع به افزایش کارایی آن کمکی هم کرد؟
خیر، کارایی مجمع افزایش پیدا نکرد. ببینید نماد عملکرد مجمع بن بست شکنیها در مصوبات محل اختلاف شورای نگهبان و مجلس بود اما آنچه که ما امروز از مجمع می بینیم به ویژه در یکی دو مورد از لوایح مرتبط با FATF بن بست شکنی نشده و مشکل حل نمی شود این درحالی است که مجمع باید نظر خود را چه در قالب موافق یا مخالف اعلام کند. کسی نمی گوید مجمع باید حتما نظر موافق داشته باشد می تواند نظر منفی بدهد اما باید تعیین تکلیف کند که اراده ای برای تصممیم گیری وجود ندارد این نشان می دهد که مجمع کارایی ندارد.
علت چیست؟
شاید محافظه کاری؛ نمی دانم چون الان در مجمع نیستم.
برخی وضعیت مجمع را ناشی از نحوه مدیریت بعد از مرحوم هاشمی رفسنجانی میدانند و اینکه مرحوم هاشمی شاهرودی به دلیل مشکلات بیماری در جلسه نبودند همین بر نحوه مدیریت جلسات و تعیین تکلیف لوایح ارسال تاثیر گذاشته است و اینکه در این فضا عده ای فرصت پیدا کردند تا اهداف فردی و جناحی خود را پی بگیرند به جای درنظر گرفتن مصلحت نظام؟
بله دقیقا همین طور است، مواردی دیده می شود. ببینید مجمع تشخیص برای مصلحت نظام شکل گرفته است، مصلحت نظام فراتر از مسائل جناحی و گروهی است اما امروز مواردی که مربوط به مصلحت نظام بوده و در نظام بین الملل برای ما اهمیت دارد بلا تکلیف مانده و تعیین تکلیف نمی شود.
ببینید اینکه از زبان برخی اعضای مجمع گفته می شود برای تصویب لوایح مذکور فشار آورده می شود اما ما تحت تاثیر فشارها تصویب نمی کنیم، اشکالی ندارد تصویب نکنید اما تعیین تکلیف و کشور را از بن بست خارج کنید. تعیین تکلیف مهم است، مرحوم هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص هیچ کاری را بدون تعیین تکلیف نمی گذاشتند بلکه زمان برای آن تعیین می کردند و در همان زمان هم تصمیم گرفته و به عنوان مصلحت نظام اعلام میکردند که البته ممکن بود جناحی موافق و عده ای هم مخالف باشند اما در نهایت مصلحت نظام مهم بود. آن زمان موضوعات به صورت جدی به شور و بحث گذاشته و تصمیم گیری می شد اما امروز ما کمتر این وضع را برای مجمع می بینیم.
شما فکر می کنید این ایرادات ناشی از تاثیر و عملکرد مدیریت مجمع است؟
بله حتما تاثیر مدیریتی است البته مساله دیگری هم هست که مربوط به ترکیب اعضای مجمع است. عملکرد و خروجی حال حاضر اعضای مجمع همانند گذشته فراجناحی نیست، در گذشته اعضای مجمع مستقل تر عمل می کردند و تابع جناح نبودند. البته چون در شرایط حاضر در مجمع نیستم نمی دانم واکنش ها و آرا در مجمع چگونه است اما مواردی را که بعضا در رسانه ها منتشر می شود نشان دهنده برخی تغییرات نسبت به گذشته است.
آقای هاشمی نقد دیگری که این روزها به عملکرد برخی اعضای مجمع وجود دارد این است که نظر شخصی خود را به عنوان نظر مجمع مطرح می کنند.
نباید بگویند، اصلا نباید اینگونه باشد. در گذشته اعضا نمی توانستند راجع به کلیت مجمع اظهارنظر کنند، جاهایی نظر شخصی خود را می توانستند اعلام کنند ولی اینکه بگویند مجمع چنین کاری نمی کند یا مصوبه ای را تصویب نمی کند خلاف مصلحت است چون آن طرح یا لایحه به مجمع آمده که شورا درباره آن تصمیم بگیرد نه فرد.
اینکه بگویند فلان لایحه را مجمع هرگز تصویب نمی کند قبل از اینکه در شورا مطرح و اعضا نظر خود را بدهند و بحث و مصلحت سنجی بشود به هیچ وجه قابل قبول نیست، اینکه من بگویم می شود نظر فردی است نه جمعی.
اخباری درباره مجتمع ۳۷۰ واحدی مجمع به نقل از محمود صادقی نماینده تهران در مجلس مطرح شده که واکنشهایی به دنبال داشته، البته روابط عمومی مجمع در اطلاعیه ای اعلام کرد که این تصمیم در زمان مرحوم هاشمی و با تایید ایشان بوده، ماجرا چیست؟
ببینید چندین سال قبل زمینی در منطقه کن گرفته بودند که برای کارکنان مجمع خانه سازمانی بسازند، نه خانه سازمانی که بنشینند بلکه به صورت تعاونی و تعدادی هم که مطرح می کردند بین ۱۵۰ الی ۱۶۰ واحد بود نه ۳۷۰ واحد، اما چون کارهای مربوط به این ماجرا زیر نظر دبیرخانه و آقای محسن رضایی بود ما اطلاع نداشتیم که به چه کسی واگذار شده یا نشده یا چگونه است؟ آقای محسن رضایی در صدد یک چنین جایی بودند اما اینکه به کارکنان مجمع به عنوان تعاونی دادند یا ندادند و یا به چند نفر ندادند اطلاعاتی از آن ندارم.
نقد این است که قرار نبود مجمع تا این حد وسیع شود که دنبال زمین و تعاونی مسکن و این چیزها برای کارکنان باشند؟ قرار بود مجموعه کوچکی باشد که عقلای قوم بنشینند و کشور را در موارد مورد اختلاف از بن بست خارج کنند نه اینکه خود هزینه تراشی کنند.
ببینید تاکید می کنم که اعضای شورای مجمع تقریبا اکثر قریب به اتفاق شان منزل داشتند چون شغل اصلی آنها در مجمع نبود، یعنی این طور نبود که اعضا بی مسکن باشند واین پروژه برای اعضای مجمع باشد. این پروژه جنبه کارمندی داشت نه اعضای اصلی مجمع.
با توجه به توضیحات تان درباره عملکرد مجمع و اینکه کارکرد اصلی خود را از دست داده، رئیس جدید مجمع چطور می تواند مجمع را به مسیر اصلی بازگرداند.
درباره عملکرد مجمع هم خواسته و هم راه روشن است. ببینید زمانی که امام راجع به مجمع صحبت کردند گفتند این جا یک نهاد بن بست شکن است، یکی از وظایف مجمع رسیدگی به معضلات است، معضلی که رهبر معضل بدانند و به مجمع ارجاع بدهند که اگر حل و فصل نشود کشور دچار مشکل می شود. به خاطر دارم در زمان مرحوم هاشمی و دولت آقای احمدی نژاد بود که در موضوع بانک مرکزی مشکل پیش آمد، رهبری به مجمع ارجاع داد و مجمع سریع موضوع را تعیین تکلیف کرد یا اوایل کار مجمع قانون کار یا قانون مبارزه با مواد مخدر را تعیین تکلیف کرد.
یعنی در زمان آقای هاشمی هر موضوعی که به مجمع ارجاع می شد در دستور کار قرار می گرفت، برای آن زمان تعیین و به سرعت تعیین تکلیف می شد نه اینکه بررسی را از یک روز به روز دیگر، از یک هفته به هفته دیگر و از یک سال به سال دیگر موکول کنند یا هر بار بگویند جلسه به نصاب نرسیده و نتیجه گیری در زمان دیگری انجام می شود این ها همه ناشی از مسائل مدیریتی است.
برای آخرین سوال هیات عالی نظارت هم از دیگر مراکزی است که این روزها انتقاداتی به عملکرد آن وارد است. فلسفه تشکیل هیات عالی نظارت ووظیفه آن چه بود؟
در آن زمان هیات عالی نظارت وجود نداشت، ما در آن زمان شورای نظارت با ۱۵ عضو داشتیم که کارهای خود را بررسی و به شورای مجمع ارسال می کردند که شورای مجمع آن را تصویب یا رد می کرد و در نهایت برای رهبر انقلاب می فرستاد و گزارشی هم منتشر میشد ولی من حالا شنیدم که رهبر انقلاب آن ۱۵ نفر را به طور مستقیم منصوب کردند بنابراین هیات عالی دیگر با شورای مجمع کار ندارد و مجموعه ای در کنار مجمع است. در حقیقت کاری به موازات مجمع فعالیت انجام می دهد.
منبع: خبرآنلاین