اقتصاد۲۴- ۱۵ ژوئیه بود که انور قرقاش اعلام کرد که ابوظبی سفیر خود را به تهران میفرستد و میخواهد روابط خود را با ایران بازسازی کند. به دنبال این موضع گیری وزیر مشاور دولت امارات متحده عربی در سیاست خارجی شاهد آن بودیم که پنج شنبه هفته جاری حسین امیرعبداللهیان در یک گفت وگوی تلویزیونی بیان داشت به زودی سفیر امارات در تهران به ایران خواهد آمد، این در حالی است که علیرغم برگزاری ۵ دور نشست در بغداد هنوز احیای روابط ایران و عربستان سعودی در هالهای از ابهام به سر میبرد؛ لذا با توجه به مناسبات عمیق ریاض و ابوظبی و همچنین همسویی کامل اماراتیها با مواضع و محورهای سیاست خارجی سعودیها این سوال ذهن را درگیر میکند که چرا امارات متحده عربی بر خلاف عربستان رویه احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران را با سرعت هرچه تمامتر در پیش گرفته است؛ رویهای که پیش از آن نیز در قبال سوریه نیز مشاهده شد و ابوظبی اولین بازیگری بود که نسبت به بازگشایی سفارت خود در سوریه، احیای روابط با دمشق و حتی میزبانی از بشار اسد پیش قدم شد؟
از سوی دیگر باید این نکته را هم در نظر گرفت که امارات متحده عربی تنها کشور عربی خاورمیانه نیست که مواضعی در خصوص از سرگیری روابط با ایران را مطرح کرده است. چرا که اردنیها و پیش از آن نیز مصریها از رغبت و تمایل خود برای از سرگیری روابط با تهران گفته اند. پیرو آنچه گفته شد به همان میزان که احتمال دارد ابوظبی، امان و قاهره با اتخاذ سیاست خارجی مستقل از عربستان وارد گود احیای روابط با تهران شده باشند باید این امکان را در نظر گرفت که از سرگیری رابط این کشورها با ایران میتواند پروژهای با مدیریت سعودیها باشد.
چرا امارات به دنبال احیای روابط با ایران است؟
فارغ از اینکه تحولات منطقه خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس به واسطه ازسرگیری کامل روابط امارات متحده عربی و جمهوری اسلامی ایران و بازگشت مناسبات دو طرف به سطح سفیر چه تغییر و تحولاتی پیدا خواهد کرد، باید این سوال مهم و کلیدی را پرسید که به چه دلیل یا دلایلی ابوظبی تا به این اندازه مشتاق احیای روابط با تهران است تا جایی که ۸ روز پیش انور قرقاش تاکید کرد که امارات متحده عربی بخشی از یک محور و ائتلاف علیه ایران نخواهد بود، حتی اگر اقدامات تهران در منطقه به تلاشهای دیپلماتیک کمک نکند؟
سیدجلال ساداتیان در گفتگو و در پاسخ به این سوال ضمن اشاره به اینکه احیای روابط امارات متحده عربی با جمهوری اسلامی ایران میتواند به بهبود مناسبات تجاری دو طرف بینجامد، تصریح کرد که ابوظبی در وهله نخست سعی دارد به واسطه ازسرگیری روابط با تهران عملاً مناسبات امنیتی خود را تقویت کند. چرا که تداوم جنگ یمن و حملات گاه و بیگاه موشکی و پهپادی انصارالله و حوثی ها، شرایط امارات را به لحاظ امنیتی، توریستی و سرمایه گذاری خارجی با مشکلاتی همراه کرده است. پس ابوظبی تلاش دارد در سایه از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، فضای امنیتی را، چه به لحاظ امنیت پیرامونی در منطقه خاورمیانه و حاشیه خلیح فارس و مهمتر از آن امنیت داخلی در درون خاک امارات برای خود مساعد کند.
با همه این تفاسیر ساداتیان در ادامه گفتگو نکته مهمتری را برای چرایی اشتیاق وافر اماراتیها در جهت از سرگیری روابط با ایران مطرح کرد و در این راستا به تلاش ابوظبی با هدف تحقق و پیگیری یک سیاست خارجی متوازن، منعطف و همه جانبه برای تقویت و افزایش وزن دیپلماتیک امارات متحده عربی در منطقه و جهان اشاره کرد. پیرو نکته یاد شده ساداتیان تشریح میکند که امارات متحده عربی پیش از این به صورت تقریباً همزمان، هم در سایه پیمان ابراهیم روابط سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و حتی نظامی، امنیتی و دفاعیش را با اسرائیل در منطقه پیش برده است و هم از سرگیری مناسبات با سوریه، تا جایی که اخیرا بشار اسد مهمان اماراتیها بود.
با اینحال ابوظبی برای اینکه وزنه دیپلماتیک منطقهای و جهانی خود را تقویت کند سعی دارد همین روابط جاری با اسرائیل و عربستان را در جبهه مقابل با جمهوری اسلامی ایران هم احیا کند تا از مواهب، منافع و منابع برقراری و ارتقای روابط با تمام این بازیگران در جبهههای مختلف امتیازات خود را کسب کند، کما اینکه مشابه این رویه توسط قطریها و عمانیها نیز طی این ین سالها در دستور کار قرار گرفته است.
در مقابل علی بیگدلی تحلیل خود را با تاکید بر این نکته آغاز میکند که امارات متحده عربی برخلاف عربستان سعودی اساسا یک نگاه سیاسی و دیپلماتیک به مناسبات و تحولات منطقهای و جهانی دارد، در صورتی که ریاض به خصوص بعد از ولیعهدی محمد بن سلمان همواره یک نگاه نظامی، امنیتی و دفاعی به همه مسائل دارد؛ لذا اماراتیها اکنون اختلافات جدی با عربستان سعودی در جنگ یمن پیدا کرده اند. با در نظر گرفتن این مسئله قطعاً نباید و نمیتوان آثار مخرب تداوم جنگ یمن بر شرایط اقتصادی امارات را نادیده گرفت. به همین دلیل ابوظبی تلاش دارد با احیای روابط با ایران، ضمن برتری میدانی و دیپلماتیک در این جنگ (یمن)، شرایطی را فراهم کند که هزینههای آن برای امارات متحده عربی کاهش پیدا کند.
این استاد دانشگاه در ادامه گفتگو به دلیل مهمتری برای چرایی اماراتیها در جهت احیای روابط با ایران اشاره دارد؛ بیگدلی عنوان میکند که امارات متحده عربی پروژه حضور و نفوذ در مذاکرات هستهای را کلید زده اند. یعنی همانگونه که پیشتر عمانیها و قطریها در سایه از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی توانسته اند با نقش میانجی گر، واسط و یا تسهیلگر در گفتگوهای هستهای خواسته ها، انتظارات و مواضع خود را در مذاکرات بگنجانند، اماراتیها هم در تلاشند یا خواستههای خود را در مذاکرات هستهای با از سرگیری روابط با تهران محقق کنند و یا اینکه اساساً این مذاکرات را به شکست بکشانند.
چرا الان؟
پس از روشن شدن ابعاد و زوایای چرایی تمایل پررنگ امارات متحده عربی برای از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران سوال دیگری که باید به آن پرداخت به بازه زمانی فعلی این تلاش باز میگردد، به خصوص آنکه در ۸ سالی که از عمر دولت یازدهم و دوازدهم گذشت، هم حسن روحانی و به شکل جدیتر محمد جواد ظریف سعی داشتند با ترتیبات منطقهای، احیای روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس را کلید بزنند که با انفعال، بی عملی و نوعی پاسخ منفی بازیگران حاشیه خلیج فارس روبه رو شد، اما پس از تحقق پروژه یکدست سازی قدرت و تقویت میدان در عرصه دیپلماسی باید پرسید که چرا اکنون اماراتی ها، اردنیها مصریها و حتی خود عربستان سعودی سعی دارند روابط را با دولتی، چون دولت رئیسی از سر بگیرند؟
بیگدلی پاسخ سوال را مذکور را اینگونه میدهد که بی شک تحولات سیاسی داخلی در هر کشوری مهمترین پارامتر در تعیین سمت و سوی سیاست خارجی آن کشور است؛ لذا اگر چه ما در انتخابات خرداد ماه ۱۴۰۰ شاهد تحقق پروژه یکدست سازی قدرت و روی کار آمدن دولت رئیسی بودیم، اما در عین حال همین مسئله (روی کار آمدن رئیسی) سبب شد که کشورهای حاشیه خلیج فارس با شرایط جدیدی مواجه شوند. به این معنا که پس از خرداد ۱۴۰۰ فاصله بین «دولت» و «سیستم» در ایران به کمترین میزان خود رسید؛ بنابراین ریسک از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی اکنون نزدیک به صفر است. در حالی که گسل دولت روحانی با سیستم، شانس شکست هر گونه تلاشی را از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس برای ازسرگیری روابط با دولت یازدهم و دوازدهم بالا برده بود.
بیشتر بخوانید: ایران تماشاگر بازی قدرتها در میدان گازی پارس جنوبی/حمله گازی قطر از ۴ طرف به میدان مشترک با ایران
این استاد دانشگاه در ادامه تاثیر اقتضائات سیاست داخلی بر بن بست در سیاست خارجی ایران به نکته مهمتری میپردازد و آن هم ناظر به مانع تراشیهای گروههای فشار و نزدیک به هسته سخت قدرت در مسیر دیپلماسی دولت یازدهم و دوازدهم بود. بیگدلی اذعان دارد: چه در داخل کشور و چه در سطح منطقه و جهان بر کسی پوشیده نیست همانگونه که سیاست خارجی دولت روحانی در زمینه برجام با کارشکنی، فشار و مانع تراشی طی ۸ سال حیات خود همراه بود، بی شک همین مخالفتها و سنگ اندازیهای منتقدان دولت سابق در آن سال ها، حتی به شکل جدی تری در سیاست منطقهای هم پی گرفته میشد. در نتیجه فضایی هم برای دولت روحانی در جهت احیای روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس، علیرغم تمام ادعاهای مثبت رئیس جهوری و وزیر امور خارجه سابق وجود نداشت و این واقعیتی بود که کشورهای حاشیه خلج فارس هم به آن واقف بودند. پس تمایلی برای پاسخ مثبت از جانب این کشورها به تلاشهای دولت روحانی در زمینه احیای روابط شکل نگرفت.
بیگدلی در ادامه میگوید: ضمن آنکه ما نباید فراموش کنیم در آن سالها زمان زیادی از اعدام شیخ نمر، حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد و همچنین حمله سعودیها در کنار امارات متحده عربی، مصر، بحرین و ... به یمن نمیگذشت؛ بنابراین به موازات مخالفت داخلی با هر گونه اقدام و تصمیم دولت روحانی در عرصه سیاست خارجی، فضا برای از سرگیری روابط کشورهایی مانند امارات با ایران هم مهیا نبود.
با اینحال ساداتیان مسائل دیگری را برای انتخاب این بازه زمانی از سوی امارات در جهت احیای روابط با ایران در دولت رئیسی بر میشمارد که به تحولات سیال در حوزه سیاست خارجی در منطقه خاورمیانه اشاره دارد. در این رابطه سفیر پیشین ایران در انگلستان خاطرنشان میکند که پس از گذشت نزدیک به هشت سال از جنگ یمن و تشدید هزینههای سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، تجاری و به خصوص امنیتی برای همه کشورها از خود یمن گرفته تا عربستان، امارات و حتی ایران باعث شده است که ابوظبی در این برهه و مقطع، نهایتاً از سرگیری روابط با تهران را برای تحقق منافع و امنیت خود کلید بزند؛ بنابراین مسئله به دولت روحانی یا رئیسی باز نمیگردد، بلکه این مهم بیشتر ناشی از آثار تبعات و همچنین اقتضائات دیپلماتیک و امنیتی منطقه خاورمیانه است. البته ساداتیان در ادامه این نکته را هم گوشزد میکند که تلاشهای امارات متحده عربی و ابراز تمایل ابوظبی برای از سرگیری روابط با تهران از پیش از آغاز به کار دولت رئیسی و در همان ماههای پایانی دولت روحانی به موازات مذاکرات وین مطرح بود.
نماینده پیشین مجلس در ادامه گفتههای خود به شکست آزمون و خطای امارات متحده عربی با استفاده از اهرم آمریکا هم گریزی میزند و در این رابطه عنوان میدارد که عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین و ...، هم در دولت دونالد ترامپ و هم در دولت جو بایدن سعی کردند از اهرم فشار کاخ سفید به خصوص در حوزه تحریمها و سیاست فشار حداکثری برای تعدیل سیاستهای منطقهای ایران استفاده کنند. ولی چون نهایتاً این مهم تا کنون میسر نشده است، لذا کشورهای منطقه از اردن و مصر تا عربستان و امارات و حتی اخیرا بحرینیها در این مقطع دست به تغییر نگرش و برنامههای خود در قبال ایران زده اند و تلاش دارند تا از دالان احیا و ازسرگیری روابط خود با جمهوری اسلامی تبعات سیاست منطقهای تهران را به حداقل برسانند.
احیای روابط با چراغ سبز ریاض است یا بدون اذن عربستان؟
در ادامه رمزگشایی از چرایی امارات در جهت احیای روابط با ایران و انتخاب این مقطع زمانی برای ازسرگیری مناسبات، سوال مهمتری که مطرح است ناظر به نقش عربستان در این رابطه است. به ویژه آنکه تلاشهای دیپلماتیک همزمانی از سوی سعودیها ریاض برای احیای روابط با ایران، ذیل نشست بغداد در حال جریان است. هر چند که با گذشت بیش از ۵ دور از گفتگوها بین مقامات دو کشور (ایران و عربستان) در پایتخت عراق هنوز از سرگیری روابط تهران - ریاض چشم انداز روشنی ندارد، ولی امارات متحده عربی خود را برای بازگشت روابط کمال دیپلماتیک با جمهوری اسلامی در سطح سفیر آماده میکند و به موازاتش اردنیها و مصریها نیز خواهان ازسرگیری روابط با ایران هستند. به همین دلیل این گزاره تحلیلی مطرح است که آیا ابوظبی، امان و قاهره با اتخاذ سیاست خارجی مستقل از ریاض خواهان احیای روابط با تهران هستند و یا اینکه اساساً دور تازه رویکرد مثبت کشورهای عربی منطقه برای برقراری روابط با ایران را باید پروژهای با مدیریت سعودیها در نظر گرفت؟ به دنبال این سوال باید پرسش مهمتری را مطرح کرد که آیا امارات بدون چراغ سبز عربستان به دنبال روابط با ایران است یا خیر؟
ساداتیان در ادامه گپ وگفتش، پاسخ سوال فوق را با تمرکز بر نفی انطباق کامل سیاست خارجی ابوظبی با ریاض میدهد. از این منظر سفیر پیشین ایران در انگلستان بر این باور است که امارات متحده عربی اگرچه در ادوار مختلف سعی کرده به عنوان یکی از بازیگران همراه، همسو و حامی سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه و جهان عمل کند، اما در همین مدت اختلاف نظرهای جدی بین ریاض و ابوظبی در مسائل مختلف از جنگ یمن گرفته تا مسائل مربوط به شورای همکاری خلیج فارس مطرح بوده است؛ بنابراین نمیتوان گفت که عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یک انطباق کامل، ذیل حوزه سیاست خارجی به سر میبرند، کما این که دیگر کشورها مانند اردن و مصر نیز با وجود همراهی و همسویی با سیاست خارجی عربستان سعودی تلاش دارند در سایه یک استقلال سیاسی عملا روابط با ایران را از سر بگیرند. نماینده پیشین مجلس در ادامه بر این نکته تاکید دارد که امارات متحده عربی از جمله کشورهایی بوده است که در زمان تحریم توانست منافع و سود سرشاری را از محدودیتها و فشار سیاسی و اقتصادی به ایران متوجه خود کند. با این حال قطع روابط با ایران هم آثار مخربی را بر ابوظبی در پی داشته است چرا که جمهوری اسلامی ایران سطح قابل توجهی از مناسبات مالی، ارزی و اقتصادی را از مسیر امارات برای خود تعریف کرده بود؛ بنابراین امارات در شرایط کنونی بعد از جنگ اوکراین و تاثیراتش در منطقه و جهان سعی دارد بدون توجه با مناسبات حسنهای با عربستان دارد، ازسرگیری روابط با ایران را در دستور کار قرار دهد.
البته این مسئله لزوما به معنای آن نیست که اماراتیها به بهای مخدوش کردن روابط خود با سعودیها تلاش خواهند کرد که مناسباتشان را با جمهوری اسلامی ایران احیا کنند؛ همانگونه که پیشتر اشاره کردم امارات متحده عربی همانند قطریها و عمانیها سعی میکنند با همه کشورها، بازیگران و مهرههای تاثیرگذار منطقه روابط خود را تقویت کنند؛ لذا به همان اندازه که مناسبات خود را با عربستان، اسرائیل و ترکیه تقویت کرده اند از آن سو از سرگیری روابط با سوریه و جمهوری اسلامی ایران را هم پیش میبرند.
سفیر پیشین انگلستان در ادامه تحلیل خود یادآور میشود که هیچ توجیه و منطق عقلانی هم وجود ندارد زمانی که عربستان سعودی با برگزاری ۵ دور در نشست در پایتخت عراق خواهان ازسرگیری روابط با ایران است، امارات متحده عربی، اردن مصر و دیگر کشورها هم دست روی دست بگذارند و با انفعال و هدر دادن فرصتها به نوعی خود را از امتیازات احیای روابط با تهران محروم کنند.
در مقابل علی بیگدلی خوانشی متفاوت از ساداتیان دارد و در ادامه گفتوگوی خود هشدار میدهد: به همان اندازه که میتوان رویکرد مستقل در عرصه سیاست خارجی امارات متحده عربی را موتور محرکه تلاشهای ابوظبی برای احیای روابط با تهران دانست باید این سناریوی احتمالی را هم در نظر داشت که پشت پرده تمایل پررنگ اماراتیها و چراغ سبز اردنیها و مصریها برای احیای روابط با ایران به سعودیها باز گردد. چرا که ریاض سعی دارد از طریق احیای روابط این کشورها با تهران عملا به مدیریت تحرکات منطقهای تهران دست پیدا کند، خاصه آنکه انتظار و فصل مشترک تمام کشورهای منطقه خاورمیانه از عربستان و امارات تا بحرین، مصر اردن و ...، نه پرونده فعالیتهای هستهای ایران، بلکه به نفوذ منطقهای موشکی و توان دفاعی جمهوری اسلامی باز میگردد. در این بین تنها اسرائیل است که همسو با ایالات متحده آمریکا در وهله اول سعی در مدیریت پرونده فعالیتهای هستهای ایران دارد.
بیگدلی در ادامه همین تحلیل بیان میدارد که اگر ما درصدی، ولو اندک را برای احتمال پروژه بودن از سرگیری روابط با ایران قائل شویم، باید نشست بغداد را هم یک بازی سیاسی از جانب سعودیها برای مدیریت ایران در حوزه منطقهای و دفاعی در نظر گرفت. به ویژه آنکه طی ماههای اخیر و در جریان سفر بایدن به منطقه مسائلی مانند طرح پدافند مشترک منطقهای بین اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس و یا طرح ناتوی عربی - اسرائیلی مطرح شد که نشان میدهد ادعاها و مواضع برخی کشورها پیرامون از سرگیری روابط با ایران صرفاً با هدف خرید زمان مطرح شده است.
روابطی شکننده یا مستحکم؟
با وجود ابراز تمایل جدی طرف ایرانی و به خصوص اماراتیها پیرامون احیای روابط دو کشور، نباید این واقعیت را هم از نظر دور داشت که اختلافات و تعارض منافع بین طرفین کماکان به قوت خود باقی است، لذا بازگشت سفرای دو کشور نمیتواند خبر از روابطی مستحکم بین تهران و ابوظبی بدهد.
در این رابطه ساداتیان و بیگدلی در یک موضع گیری مشترک اذعان دارند که از سرگیری روابط ایران و امارات متحده عربی به معنای شکل گیری روابطی مستحکم بین دو طرف نیست، اما سفیر پیشین ایران در ادامه گفتوگوی خود با شرق قدری محتاطانه با مسئله برخورد میکند و از به کار بردن روابط «شکننده» بین تهران و ابوظبی خودداری میکند و بیان میدارد که علاقه وافر دو طرف برای از سرگیری روابط اگرچه نمیتواند به اختلافات دو کشور پایان دهد، اما میتواند زمینه مثبتی برای عبور دو کشور از روابط شکننده به وجود آورد؛ بنابراین روابط فعلی جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی به خصوص بعد از بازگشت سفرا، نه یک رابطه شکننده خواهد بود و نه مناسباتی کاملاً مستحکم و حسنه، بلکه یک رابطه «نیمه مستحکم» را به دنبال دارد.
بیشتر بخوانید: دیپلماسی حیاتی حول محور میدان گازی آرش / میدان گازی آرش تنش تازه یا عامل همگرایی ایران و عربستان و کویت؟
اما علی بیگدلی تاکید دارد با وجود تداوم جنگ یمن و همچنین مخالفتهای گسترده امارات متحده عربی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، از سرگیری روابط بین دو کشور و حتی بازگشت سفرای دو کشور، روابط کنونی ایران و امارات را از مرز «شکننده» خارج نمیکند، لذا با کوچکترین اتفاق و رویدادی، چه به صورت برنامه ریزی شده یا نشده امکان دارد که دوباره روابط تهران - ابوظبی به نقطه صفر و حتی بدتر از آن بازگردد.
احیای روابط کشورها با ایران نتیجه سیاست خارجی دولت سیزدهم است یا تحولات منطقهای و جهانی؟
با آغاز به کار دولت سیزدهم، شعار اصلی سیاست خارجی دولت رئیسی بر تعمیق مناسبات منطقهای به خصوص با همسایگان قرار گرفت. به همین دلیل طیفی از کارشناسان و رسانههای داخلی به ویژه جریان حامی دولت اتفاقاتی نظیر تلاش امارات برای احیای روابط با ایران، برگزاری نشست بغداد با هدف ازسرگیری مناسبات تهران - ریاض و یا مواضع مثبت اردن و مصر برای برقراری روابط با جمهوری اسلامی را نتیجه این سیاست خارجی موفق دولت سیزدهم میدانند.
در این خصوص، هم سفیر پیشین ایران در انگلستان و هم استاد دانشگاه شهید بهشتی باز هم در یک نگاه مشترک اعتقاد دارند آنچه که باعث شده است کشورهای حاشیه خلیج فارس به سمت احیای روابط با ایران گام بردارند، نه سیاست خارجی دولت سیزدهم که تاثیر تحولات منطقهای و جهانی به خصوص بعد از جنگ اوکراین است؛ لذا هر دولتی که در انتخابات ۱۴۰۰ روی کار میآمد نهایتاً شاهد تمایل کشورهای منطقه برای برقراری روابط با ایران میبودیم.
از این نظر ساداتیان تاکید دارد که کشورهای منطقهای و جهانی با شناخت کامل بر تحولات و اقتضائات سیاست داخلی ایران به این واقعیت غیرقابل انکار پی بردند که باید احیای روابط با جمهوری اسلامی در دستور کار قرار بگیرد، نه دولتهای ایران، چرا که دولتها از هر طیف و جناحی، عنصر تعیین کننده در سیاست خارجی منطقهای ایران نیستند و صرفا مجری اسناد بالادستی هستند.
به موازات این نکته علی بیگدلی هم اذعان دارد که بی شک، نه سیاست خارجی منطقهای دولت سیزدهم، بلکه شرایط بعد از جنگ اوکراین و تاثیر تدام این جنگ بر فضای منطقه خاورمیانه و کل جهان باعث شده است که کشورهای منطقه احیای روابط با ایران را در دستور کار قرار دهند، چرا که تهران به عنوان بازیگر همسو با مسکو عمل میکند.
منبع: شرق