اقتصاد۲۴- شبکه نمایش خانگی این روزها، بیشتر از هر زمان دیگری زیر ذرهبین است. پس از گذشت ده سال از آغاز به کار کردن شبکه نمایش خانگی، هنوز هم بحث گردش مالیِ آن در هالهای از ابهام قرار دارد و این وضعیت به مدد افشاگریها و اطلاعات درز پیدا کرده از جریان داشتن پولهای کثیف در پشت پرده مالیِ این عرصه، نقاط سیاه را در بدنه شبکه نمایش خانگی روز به روز گستردهتر میکند. عرصهای که روزگاری با اندکی ارتباط و سرمایه میتوانست فرصتی باشد تا عدهای با کمترین دردسر، بیشترین پول را به جیب بزنند! این جولانگاه سرمایهساز، با به سر انجام رسیدن سریال «شهرزاد»، به مدد ستارگان و خواننده محبوبش، در ذهن بسیاری به عنوان خانه امن ثبت شد. هرچند پرونده پولشویی تهیهکننده این سریال به سرانجام رسید، اما باز هم هستند کسانی که امید دارند تا بتوانند از این نمد، کلاهی برای خود ببافند.
از طرف دیگر، چالش مهمی که شبکه نمایش خانگی با آن مواجه است، روایتهای ناتمام و به حال خود رها کردن سریالها در سایه عدمِ مدیریت سفت و سخت است. بعد از به اتمام نرسیدن «قهوه تلخ»، از سرباز کردن «قلب یخی» در دو فصل ممتد، سرهم بندی کردن «عشق تعطیل نیست»، سرانجام ناموفق «آسپیرین»، وقفه در پخشِ «ابله»، ادا و اطوارِ توقیف «ممنوعه»، به امان خدا رها کردن «احضار»، حرف و حدیثهای مالیِ «نهنگ آبی»، ناتمام ماندن «رقص روی شیشه»، حال به نظر میرسد «کلیله و دمنه» ساخته مرضیه برومند نیز به دلیل اصلاحات بسیار، مجبور به ناتمامی شده است.
از سوی دیگر، وزارت ارشاد نیز گویی تمام مسئولیتی که در قبال این شبکه دارد، مامور کردن تیمی برای درست کردن حجاب بازیگران زن با کلکهای سانسور و یا زوم کردن برخی از سکانسها برای کامل نشان ندادن صحنههای شبه مستهجنِ مجوزدار است! اینکه یک سریال تا زمان تکمیل ساختِ تمام قسمتها، شفاف سازی و تکمیل تمام حساب و کتاب مالی، نباید مجوز گرفته و منتشر شود، گویا در دامنه اختیارات ارشاد نمیگنجد و باید فکر تازهای به حال آن کرد! «میخواهم زنده بمانم» و «قورباغه» نیز دیگر نمونههایی هستند که میتوان به آن اشاره کرد. سریالهایی که با فرمت چند فصلی معرفی و احتمالا مجوز گرفتند، اما به حال خود رها شدند.
سرمایه گذاری با کدام توجیه اقتصادی؟!
«این سریال را با لینک قانونی از سایت … دانلود کنید!»، «دانلود سریال با کیفیت بالا فقط ۱۵ هزار تومان!» و … جملههای آشنایی برای دنبالکنندگان سریالها در شبکه نمایش خانگی هستند. اما به راستی چند درصد از این دنبالکنندگان برای دانلود سریال مورد نظر خود، این مسیر «قانونی» را طی خواهند کرد؟! باید گفت که در شرایط اقتصادی حالِ حاضر کشور و در حالی که به فاصله چند ساعت، لینک دانلود فیلمها و سریالها به صورت رایگان در بسیاری از سایتها و کانالهای تلگرامی قرار میگیرد و یا حتی از شبکههای ماهوارهای با بهترین کیفیت پخش میشود، بیش از ۹۰ درصد از مخاطبان این شبکه، ترجیح میدهند که محصول نمایشی مورد نظر خود را بدون خرید اشتراک، معطلی برای تبلیغات بعلاوه هزینه اینترنت، تماشا کنند. اگر درآمد شبکه نمایش خانگی وابسته به همان ۱۵ هزار تومان لینک قانونی بود، اساسا باید این شبکه ورشکست میشد و حالا حتی وجود هم نداشت، اما چطور سریالهایی که به جدول پخش شبکه نمایش خانگی اضافه میشوند روز به روز بیشتر، پرهزینهتر و با کست گرانتر ساخته میشوند؟
اگر بازگشت سرمایه تنها از طریق دانلود قانونی و اشتراک باشد، حتی دستمزد عوامل خدماتی سریال هم تامین نمیشود چه برسد به کل هزینه تولید فیلم. پس برای کارگردانی که مطمئن است سریالش بدون اینکه خریداری شود، دانلود میشود و با هیچ راهی هم نمیشود جلوی آن را گرفت، به صرفهتر است که اثرش را به صدا و سیما بفروشد. اما چرا این کار را نمیکند؟!
بیشتر بخوانید: هیأتمدیره جدید خانه سینما انتخاب شد؛ از عسگرپور تا صدرعاملی
باید گفت که هیچ سرمایهگذاری، در جایی که از بازگشت سرمایه و سوددهی آن مطمئن نباشد، سرمایهگذاری نمیکند و اساسا درآمد شبکه نمایش خانگی نه از فروش نسخههای اورجینال فیلم تامین میشود و نه از لینکهای دانلود حلال. این روند نه تنها در ایران جوابگو نیست بلکه در دنیا نیز حساب کردن روی درآمد حاصل از فروش نسخههای دیجیتال، امری منسوخ شده است. با این حال تهیهکننده در ایران، برای اینکه در برابر مجوزهای وزارت ارشاد قدرت اجتماعی داشته باشد و با یک پشتوانه قوی بتواند از سد سختیهای اخذ مجوز و پروانه نمایش عبور کند، ناچار است که هرزچندگاهی در مصاحبهای از مردم بخواهد که سریال را قانونی دانلود یا خریداری کنند و پخشکنندگان لینکهای رایگان را نیز به حرامخوری متهم و تهدید به پیگیری قضایی کند
از گردش مالی تا معادلات نا متعادل!
هرچند وزارت ارشاد گذشته توانست بسیاری از ارگانها و نهادهای فرهنگی و هنری را ملزم به شفافسازی عملکرد مالیشان کند (این روند اکنون متوقف شده است)، اما معادلات مالی شبکه نمایش خانگی از همان ابتدا تا امروز شبیه به یک علامت سوال باقی مانده است. در سال ۹۵ در حالی بسیاری از رسانه ها، گردش مالی شبکه نمایش خانگی را، حدود ۸۰۰ میلیارد تومان برآورد کرده بودند که در همان سال، گردش مالی سینمای ایران، ۵۰ میلیارد تومان و گردش مالی دانلود در سایتهای غیرمجاز، ۵۰۰ میلیارد تومان، گمانهزنی شده بود. این در حالی است که در پایان دولت گذشته، سرپرست شبکه نمایش خانگی، اعلام کرد که گردش مالی این شبکه، سالانه حدود ۲۰۰ میلیارد تومان است. (این رقم از طریق تولید حدود ۱۰ عنوان سریال و حداقل ۶۰ فیلم سینمایی تأمین میشود) و جالب آنکه به فرض حقیقی بودن، کمتر از گردش مالی تنها یکی از سامانهچهای پخش فیلم یعنی «فیلیمو» است!
اینکه با نوسانات شرایط اقتصادی ایران این رقم چطور برخلاف افزایش قیمت همه اقلام حتی یک مداد، ۶۰۰ میلیارد تومان کمتر اعلام شده خود کافی است تا شبکه نمایش خانگی را که اتفاقا به حلال و حرام بسیار معتقد است در سایه عملکرد نامعلوم و شبهناک مالی قرار دهد. برای مثال سریال «عاشقانه» به کارگردانی منوچهر هادی یکی از سریالهایی بود که متوسط هزینههایی که برای دستمزد و ساخت آن پرداخت شده بود، به بیرون درز پیدا کرد. طبق این آمار افشا شده، هزینه دستمزد بازیگران این سریال ۱۶ قسمتی، با فاکتور گرفتن سایر هزینههای تولید، در سال ۹۶ نزدیک به ۷ میلیارد تومان بود. در همان سال ۹۶، این مبلغ میتوانست هزینه تمام شده ساخت دو فیلم فاخر شود که به پرهزینه بودن شهره هستند. پاسخ به اینکه هزینه ساخت این سریال و سود آن چطور بازگشته است سوالی است که جواب آن در یک کلمه خلاصه میشود؛ اسپانسرینگ! همان اسمی که در قالب تبلیغات، لوگو و نامش بخش از بیلبوردهای این گونه سریالها را به خود اختصاص میدهد.
طبق اطلاعات منتشر شده از تعرفه تبلیغات، حامیان مالی سریالها، جدا از پرداخت اجاره بیلبوردها، برای هر قسمت ۸ تا ۱۳ میلیارد تومان میدهند تا لوگو خود را روی بیلبورد تبلیغاتی این سریالها درج کنند و درنتیجه جذابیت تصویری که لوگوی شرکت آنها در کنار تصاویر بازیگران مطرح به وجود میآورد، بازار کار آنها را هم داغتر کند. حال که ساترا در قامت ولیِ سریالهای شبکه نمایش خانگی قد علم کرده و بیشتر با نگاه محدودکننده و زاویهدهنده به سریالها نگاه میکند، اگر مدعی نظارت بر درستی است، بهتر است کمی سرش را از حواشی بیرون کشیده و از گردش مالیِ این حوزه نیز پرده بردارد. تاکید میکنیم که انتشار شفافسازی نهادهای فرهنگی و هنری درست از زمان آغاز دولت سیزدهم متوقف شده و آمار منتشر شده از گردش مالی چند صدمیلیاردیِ سامانههای پخش فیلم نیز غیررسمی است. منشا این میلیاردها کجاست؟ خروجی چیست؟ آیا دخل و خرج میخواند؟! شاید بهتر باشد ساترا و ارشاد یکبار به جای جنگ برای انحصار به ابهامات پاسخ دهند.
چه میگذرد در این پلتفرم ها؟
اخیرا یکی از خبرنگاران سینمایی که خبری مبنی بر دستمزد ۱۸ میلیارد تومانی مجری یکی از برنامههای شبکه نمایش خانگی منتشر کرده بود، از پرونده شکایتی که در همین زمینه علیه او تشکیل شده بود، تبرئه شد. خبری که درست در روزهای سخت زندگی مردم و معیشت آسیب دیدهشان منتشر شده بود! چه میگذرد در این پلتفرمها؟ واقعا هیچ رسانه و هیچ متولی و هیچ نهادی نیست که بپرسد قراردادها چرا منتشر نمیشوند و ارقام چرا اعلام نمیشوند و آمار بازدیدها چرا به رازی مکتوم بدل شده است؟
بپرسد اینجا بناست محصول فرهنگی تولید شود یا باز سفرهای پهن شده برای جمعی ده دوازده نفره که معلوم نیست پشت پرده چه کرده و با که بستهاند که باید هر روز پروارتر شوند با پول این ملت؟ هجده میلیاردتومان؟ گرانترین مجری پربینندهترین برنامهٔ دنیا کیست؟ اگر به ایران میآمد و دستمزد و خرج اقامتش به ریال پرداخت میشد، باز به هجده میلیاردتومان میرسید؟ انصافا در پلتفرمها چه خبر است؟ و در رسانهها چه خبر است که صدا ازشان در نمیآید؟