تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۱۷ آبان ۱۴۰۱
قاسم محبعلی، کارشناس مسائل خاورمیانه:

ایجاد فرصت تازه نتانیاهو در پس پرده تعلل در احیای برجام

بر اساس نظرسنجی‌ها این‌گونه نشان می‌دهد که در انتخابات میاندوره‌ای کنگره امریکا، جمهوری‌خواهان در سنا و مجلس نمایندگان دست بالا داشته باشند

اقتصاد۲۴ - بنیامین نتانیاهو، بعد از ۱۷ ماه دوری از قدرت برای بازگشت به راس قدرت در اسراییل آماده می‌شود. نتانیاهو به دلیل موضع‌گیری‌های تند ضدایرانی و ایستادگی در مقابل بهبود روابط تهران و غرب مشهور است. بازگشت نتانیاهو به قدرت می‌تواند به صورت جدی بر شرایط جاری در خاورمیانه اثرگذار باشد. برای بررسی این موضوع با قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین آسیای غربی وزارت امورخارجه گفتگو کردیم. محبعلی معتقد است که تعلل دولت ایران در احیای برجام و قرار گرفتن در کنار روسیه در جنگ اوکراین، در به قدرت رسیدن نتانیاهو در اسراییل موثر بوده است. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «اعتماد» با قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین آسیای غربی وزارت امور خارجه را مطالعه می‌کنید (لازم به ذکر است که انتشار نگاه‌های کارشناسی متفاوت در روزنامه اعتماد به معنای تایید این تحلیل‌ها نیست و صرفا برای آشنایی مخاطب با نظرات و تحلیل‌های کارشناسی متفاوت منتشر می‌شود).

بازگشت بنیامین نتانیاهو و ائتلاف راستگرای افراطی او به قدرت، چه تاثیری بر شرایط حاکم بر خاورمیانه خواهد گذاشت؟
باید پذیرفت که بنیامین نتانیاهو و ائتلافش، به نسبت دولت قبلی رادیکال‌تر، تندروتر و افراطی‌تر هستند و طبیعتا سیاست‌های تندروانه‌تری را نسبت به دولت کنونی دنبال خواهند کرد. نمی‌خواهم بگویم که استراتژی اسراییل نسبت به ایران، مسائل خاورمیانه یا حتی فلسطینی‌ها تغییر‌های چشمگیری خواهد داشت، ولی به تناسب عملکرد این دولت با دولت نتانیاهو متفاوت خواهد بود. این تفاوت را به خصوص در دو مساله به صورت ویژه می‌توان دید. یکی در خصوص کرانه باختری رود اردن است که نتانیاهو و تیمش همواره به دنبال انضمام این منطقه به اسراییل و اخراج فلسطینی‌ها هستند. یهودی‌های افراطی که در این ائتلاف هستند، کرانه باختری را خاستگاه دولت تاریخی یهود، دولت سامره و یهودا می‌دانند و آنجا را سرزمین اصلی موعود می‌دانند. در این حوزه می‌توان گفت که تنش‌ها افزایش خواهد یافت، کما اینکه در دولت ترامپ هم با نتانیاهو نزدیکی بیشتری بود و باعث شد که امریکا انتقال پایتخت به قدس و انضمام قدس شرقی را بپذیرد. پیش‌بینی می‌شود که در این حوزه شدت عمل بیشتری درقبال فلسطینی‌ها در پیش گرفته شود. موضوع دیگر ایران است، اسراییل همواره مخالف امضای برجام بود و هر تیمی که در اسراییل روی کار بیاید مخالف این توافق چندجانبه است، اما نتانیاهو در برخورد با برجام چهره شاخص‌تری است. در دوره اوباما، نتانیاهو قصد داشت به ایران حمله کند و این رییس‌جمهور امریکا بود که جلوی تجاوز نظامی او را به ایران گرفت. الان با توجه به تغییر شرایط هر چند برای چنین اقدامی حتما باید با امریکایی‌ها هماهنگ باشند، اما شاید تحفظ امریکایی‌ها اگر نگوییم برداشته‌نشده است، دست‌کم نسبت به گذشته کمتر شده است.

نوعی همسویی میان حاکمان عربستان سعودی و نتانیاهو از زمان روی کار آمدن جو بایدن ایجاد شده است و هر دو طرف موضع منفی نسبت به جو بایدن دارند. دولت جو بایدن نه چندان علاقه‌ای به رابطه صمیمانه با نتانیاهو داشت و نه محمد بن سلمان. اخیرا هم شاهد بودیم که با تصمیم عربستان سعودی برای کاهش چشمگیر سقف تولید نفت اوپک‌پلاس، شکاف‌ها میان واشنگتن و ریاض دوچندان شده است. فکر می‌کنید با روی کار آمدن نتانیاهو، میان عربستان و اسراییل نوعی همکاری برای تضعیف دولت بایدن شکل بگیرد؟
هر دو طرف نزدیکی بیشتری با جمهوری‌خواهان که در دوران ترامپ نماد تندروی بودند، پیدا کردند. طبیعتا با دموکرات‌ها مشکل پیدا کرده‌اند. بر اساس نظرسنجی‌ها این‌گونه نشان می‌دهد که در انتخابات میاندوره‌ای کنگره امریکا، جمهوری‌خواهان در سنا و مجلس نمایندگان دست بالا داشته باشند. به نظر می‌رسد که وضعیت جمهوری‌خواهان به نسبت دو سال قبل بهتر از دموکرات‌ها است. اگر هر دو مجلس در اختیار جمهوری‌خواهان قرار بگیرد، موقعیت دولت بایدن به‌شدت تضعیف خواهد شد. این موضوع خواست مشترک عربستان و اسراییل است. از طرف دیگر باید به این نکته هم توجه کرد که مناسبات امریکا و عربستان، به‌رغم تنش‌هایی که بر اثر جابه‌جایی دولت‌ها ممکن است شکل بگیرد، روابطی پایدار و استراتژیک است. اختلافی که اکنون بر سر تولید نفت به وجود آمده است، شاید نتیجه توافق پنهانی باشد که عربستانی‌ها با جمهوری‌خواهان برای تضعیف دولت بایدن انجام داده‌اند. به هر حال عده‌ای در امریکا از افزایش چشمگیر قیمت نفت سود می‌برند و کمپانی‌های بزرگ نفتی که متحد و حامی جمهوری‌خواهان هستند، برخلاف دموکرات‌ها از افزایش قیمت نفت سود می‌برند. هیچ بعید نیست که بخشی از قدرت در امریکا با این سیاست عربستان هماهنگ باشند.

آیا اگر ایران زودتر توانسته بود مذاکرات هسته‌ای را به نتیجه برساند و برجام را احیا کند و به نوعی شاهد کاهش تنش‌ها، دست‌کم میان ایران و غرب در منطقه بودیم، آیا می‌شد آثار چنین موضوعی را در مسائل داخلی اسراییل مشاهده کرد و تفاوتی در نتایج انتخابات اسراییل دید؟
تجربه نشان داده است که مسائل خاورمیانه کاملا به هم پیوسته است و تاثیرات متقابل دارد. سیاست‌های تندروانه و تشدید تهدید علیه اسراییل، زمینه‌ساز محبوبیت بیشتر و روی کار آمدن جریان‌های افراطی و راستگرا در اسراییل است و بالعکس. به قول معروف افراطی‌ها به‌رغم اینکه باهم دشمنی می‌کنند، ولی از همدیگر تغذیه می‌کنند.
ایران در سال‌های اخیر چند فرصت تاریخی را از دست داده است. یکی در زمان اوباما که می‌توانست از فرصت اوباما استفاده نکرد، پیش از آن از فرصت کلینتون استفاده نکرد و اخیرا هم از فرصت بایدن، وقت را تلف کرد و نتوانست برجام را احیا کند و این فرصت را در اختیار جریان‌های تندرو قرار داد که از آن سود ببرند و یکی از این جریان‌های تندرو همین نتانیاهو و تیمش بود. اگر ایران در یک سال گذشته دو مساله به وجود نمی‌آورد، شاید شرایط منطقه به شکل دیگری رقم می‌خورد. نخست اینکه برجام احیا می‌شد و مذاکرات معطل باقی نمی‌ماند و دو اگر ایران در جنگ اوکراین کنار روسیه قرار نمی‌گرفت، شاید وضعیت اسراییل هم تا اندازه زیادی تغییر می‌کرد و حتی در وضعیت روابط عربستان با ایران هم تفاوت زیادی ایجاد می‌شد و موقعیت ایران در خاورمیانه متفاوت بود.


بیشتر بخوانید: مناسبات نه چندان دندانگیر اقتصادی تهران - مسکو


دولت کنونی اسراییل از هرگونه کمک جدی به اوکراین در جنگ با روسیه خودداری می‌کند، فکر می‌کنید این سیاست در دوران نتانیاهو تغییری بکند؟
سیاست اسراییل در مقابل جنگ اوکراین از جمله پارادوکس‌هایی است که دولت اسراییل با آن مواجه است. جامعه یهودی روس‌تبار که هم به‌شدت افراطی هستند، هر چند که متحد مستقیم نتانیاهو نیستند، اما از افراطی‌ترین گروه‌های داخل اسراییل محسوب می‌شوند و با راستگرا‌ها در روسیه و دولت پوتین نزدیکی و همخوانی بیشتری دارند. این پارادوکس به این دلیل است که اسراییل همزمان باید اتحاد استراتژیکش را با غرب حفظ کند و هم کاری نکند که روابطش با روسیه به‌هم بریزد. علاقه اسراییل به حفظ رابطه با مسکو دو دلیل دارد؛ یکی جامعه بزرگ یهودیان روس در اسراییل و دیگری مسائلی که در سوریه و لبنان وجود دارد. نزدیکی اسراییل با روسیه این فرصت را دراختیار تل‌آویو گذاشته بود که روس‌ها چشم‌شان را در مقابل حملات به منافع ایران و نیرو‌های ایرانی در سوریه ببندند. اسراییل نمی‌خواهد این موازنه به‌هم بخورد. البته این را هم عرض کنم که این رابطه میان تل‌آویو و مسکو به شرایطی باز می‌گردد که در روسیه وجود دارد. به نظر می‌رسد به دلیل اینکه مسکو در جنگ اوکراین ممکن است در موضع ضعیف‌تری قرار بگیرد، در خاورمیانه هم موقعیت روسیه ضعیف‌تر خواهد شد و در نتیجه شرایط به سمتی می‌رود که روسیه بیشتر به اسراییل نیاز داشته باشد تا اسراییل به روسیه. همان‌طورکه روسیه بیشتر به این نیاز دارد که ایران را در کنار خودش نگه دارد و شریک جرم خودش در اوکراین بکند تا اینکه ایران به روسیه نیاز داشته‌باشد.

یکی از دستاورد‌های دولت کنونی اسراییل توافق ترسیم مرز‌های بین لبنان و اسراییل بود. بنیامین نتانیاهو گفته است که این توافق را در صورت رسیدن به قدرت به‌هم خواهد زد. فکر می‌کنید سرنوشت این توافق چه خواهد شد؟
بعید می‌دانم که اسراییلی‌ها از منافعی که از قبل از توافق به دست می‌آورند، دست بکشند، چون اگر این توافق به‌هم بخورد، معلوم نیست که به سادگی توافق جدیدی انجام شود. اما در عمل ممکن است که دولت آینده اسراییل در عمل شرایط توافق را رعایت نکند. من این را هم اضافه کنم که معتقدم توافقی که شکل گرفته بیشتر به نفع اسراییل است تا لبنان، اگرچه لبنانی‌ها از این توافق سود می‌برند و با توجه به شرایط داخلی و بحران انرژی و اقتصادی‌شان به این توافق نیاز داشتند. در مجموع، اما این توافق بر اساس نیاز دو طرف و البته اراده امریکا شکل گرفت. امریکایی‌ها می‌خواستند که به نوعی لبنان را از ایران بی‌نیاز کنند. شاید زرنگی لبنانی‌ها این بود که دایم می‌گفتند ایران قرار است سوخت مجانی به لبنان بفرستد تا بتوانند از اسراییل و امریکا امتیاز بگیرند. دریافت من این است که منافع اسراییل اجازه نخواهد داد که به‌طور رسمی از این توافق خارج شود، هر چند که در عمل ممکن است نتانیاهو اجازه ندهد لبنان به سادگی به منافعش برسد. این را هم اضافه کنم که ادامه اجرای این توافق بسیار به شرایط داخلی امریکا هم بستگی دارد و اگر جمهوری‌خواهان سر کار بیایند، شاید سیاست آن‌ها هم در قبال لبنان تغییر کند.

سال‌هاست روند گفتگو‌های صلح خاورمیانه متوقف شده است و دولت کنونی اسراییل هم بزرگ‌ترین اقدامی که توانست در مورد گفتگو با فلسطینی‌ها انجام دهد، یک دیدار میان وزیر جنگ رژیم با رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی بود. فکر می‌کنید سرنوشت گفتگو‌های صلح خاورمیانه بعد از روی کار آمدن نتانیاهو به کجا خواهد کشید؟
راستگرا‌های اسراییل هیچ علاقه‌ای به صلح با تشکیلات خودگردان ندارند. برای راستگرا‌ها و جریان‌های افراطی مذهبی اسراییل، همان‌گونه که اشاره کردم، کرانه باختری سرزمین مقدس و سرزمین موعود محسوب می‌شود و دنبال انضمام آنجا و توسعه شهرک‌سازی هستند. افزایش حضور یهودیان در کرانه باختری و تبدیل کردن فلسطینیان به اقلیت در این منطقه از جمله سیاست‌های اصلی نتانیاهو است که عملا تشکیل دولت فلسطینی و راه‌حل دو دولتی را غیرممکن کند. هدف نتانیاهو این است که راه‌حل دو دولتی را که عمدتا از سوی دموکرات‌ها و گاهی هم به صورت دو حزبی از سوی امریکا دنبال شده است، به شکست بکشاند.

فکر می‌کنید این‌بار حکومت نتانیاهو دنبال افزایش تنش با ایران تا حدی که به رویارویی نظامی نزدیک شود خواهد رفت؟
این موضوع بستگی به ارزیابی‌هایی دارد که در اسراییل و در هیات حاکمه امریکا به وجود خواهد آمد. من بعید می‌دانم که نتانیاهو بدون هماهنگی با امریکا دست به اقدام نظامی بزند. در گذشته هم شنیده‌ایم که جان کری در گفت‌وگوهایش با محمدجواد ظریف تعریف کرده بود که نتانیاهو به اوباما گفته است که یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و می‌بینی که هواپیما‌های ما بالای سر تهران هستند و تو چاره‌ای جز این نداری که از من حمایت کنی و وارد جنگ شوی. اما دیدیم که، چون دولت اوباما چراغ سبزی برای این اقدام نشان نداد، نتانیاهو هرگز دست به چنین اقدامی نزد. الان هم بعید می‌دانم اسراییل بدون هماهنگی با امریکا دست به اقدامی بزند. البته که ما خیلی هنر بزرگی به خرج داده‌ایم و آدم میانه‌رویی مانند رابرت مالی را به فردی تبدیل کرده‌ایم که می‌آید و از اقدام نظامی سخن می‌گوید. شرایط تغییر کرده است و وقوع مساله اوکراین باعث تحولات جدی شده است. الان مساله اوکراین برای غربی‌ها بسیار حیاتی‌تر از برجام و مناقشه هسته‌ای با ایران است. طبیعی است که باید منتظر باشیم تا ببینیم سرنوشت جنگ اوکراین به کجا می‌انجامد و بعید نیست که ما هم بخشی از این جنگ شویم یا عوارض این جنگ دامن ما را هم بگیرد. یکی از رویکرد‌هایی که ممکن است طرف‌های غربی برای ضربه زدن به ایران در پیش بگیرند، استفاده از اسراییل برای ضربه زدن به ایران و وارد کردن تهران به تنش منطقه‌ای است و از آن فرصت استفاده کنند تا لطمات جدی به ایران بزنند. در چنین شرایطی عربستانی‌ها هم بدشان نخواهد آمد، هر چند ممکن است رسما و علنا حمایت نکنند و حتی محکوم کنند، اما در عمل ممکن است که از اقدام اسراییل شادمان شوند.

محورهای گفت و گو :

در دوره اوباما، نتانیاهو قصد داشت به ایران حمله کند و این رییس‌جمهور امریکا بود که جلوی تجاوز نظامی او را به ایران گرفت. الان با توجه به تغییر شرایط هرچند برای چنین اقدامی حتما باید با امریکایی‌ها هماهنگ باشند، اما شاید تحفظ امریکایی‌ها اگر نگوییم برداشته نشده است، دست‌کم نسبت به گذشته کمتر شده است

در انتخابات میاندوره‌ای کنگره امریکا اگر هر دو مجلس در اختیار جمهوری‌خواهان قرار بگیرد، موقعیت دولت بایدن به‌شدت تضعیف خواهد شد. این موضوع خواست مشترک عربستان و اسراییل است

سیاست‌های تندروانه و تشدید تهدید علیه اسراییل، زمینه‌ساز محبوبیت بیشتر و روی کار آمدن جریان‌های افراطی و راستگرا در اسراییل است و بالعکس. به قول معروف افراطی‌ها به رغم اینکه با هم دشمنی می‌کنند، ولی از همدیگر تغذیه می‌کنند

تهران از فرصت بایدن استفاده نکرد، وقت را تلف کرد و نتوانست برجام را احیا کند و این فرصت را دراختیار جریان‌های تندرو قرار داد که از آن سود ببرند و یکی از این جریان‌های تندرو همین نتانیاهو و تیمش بود

علاقه اسراییل به حفظ رابطه با مسکو دو دلیل دارد؛ یکی جامعه بزرگ یهودیان روس در اسراییل و دیگری مسائلی که در سوریه و لبنان وجود دارد. نزدیکی اسراییل با روسیه این فرصت را دراختیار تل‌آویو گذاشته بود که روس‌ها چشم‌شان را در مقابل حملات به منافع ایران و نیرو‌های ایرانی در سوریه ببندند

زرنگی لبنانی‌ها این بود که دایم می‌گفتند ایران قرار است سوخت مجانی به لبنان بفرستد تا بتوانند از اسراییل و امریکا امتیاز بگیرند

ارسال نظر