اقتصاد۲۴- «تا سه ماه پیش هر بار که روسها و اروپاییها و آمریکاییها از ما میخواستند پای میز مذاکره بنشنیم هر بار با بهانه تراشی سرباز میزدیم. حالا، اما ما، در حال گدایی برجام هستیم و این کشورها میگویند احیای برجام در اولویت برنامههایهایشان نیست؛ یعنی نمود فضای داخلی ایران در جهان اوضاع کشور را به گونهای پیش برده است که هیچ کدام از این کشورها نمیتوانند حتی در مورد برجام صحبتی کنند.» حمید حسینی فعال اقتصادی و رئیس اتحادیه صادرکنندگان نفت و گاز و پتروشیمی با بیان این مطلب به این موضوع نیز اشاره میکند که «پیش از بروز جنگ اکراین ما میتوانستیم با استفاده از بازار سایه نفتمان را به کشورهای دیگر از جمله چین بفروشیم، اما محروم شدن روسیه از بازار اروپا، این کشور را به بازار آسیا سوق داد و با ارائه تخفیفهای بیشتر سعی کرد تا بازار ایران را در چین تصاحب کند.» او البته معتقد است: «علاوه بر روسها، عربستانیها و عراقیها نیز رقبای منطقهای ما در بازار نفت چین هستند.»
رقابت ایران و روسیه در بازار انرژی چین به چه صورتی است؟ پس از محروم شدن مسکو از حضور در بازار نفت و گاز کشورهای اروپایی، مقامات این کشور سمت و سوی صادرات محصولات حوزه انرژی خود را به سوی پکن سوق دادهاند. آیا این موضوع بر حضور ایران در بازار چین تأثیر داشته است یا ما کماکان حضور پر قدرتی در این بازار داریم؟
براساس اطلاعات موجود روسها یک ظرفیت ۴ تا ۵/۴ میلیون بشکهای در بازار نفت و یک ظرفیت۳ تا ۵/۳ میلیون بشکهای هم در بازار فرآوردههای نفتی دارند. حوزه انرژی این کشور پیش از بروز جنگ اکراین در بازار اروپا حضور پر قدرتی داشت و کشورهای اروپایی نیز بسیاری از استانداردهایشان را با نفت و گاز وارداتی از روسیه تطبیق داده بودند.
به هر حال نفت اورال نیز نفت مطلوب کشورهای اروپایی بود، اما پس از حمله به کریمه و اکراین کشورهای اروپایی تصمیم به تحریم نفت و گاز روسیه گرفتند و لذا روسیه نیز به بازارهای انرژی کشورهای دیگر رو آورد. روسیه از گذشته با چین، در حوزه انرژی در ارتباط بود و خط لوله گازی میان دو کشور نیز برپایه همین روابط راهاندازی شد.
روسیه و چین در شانگهای هم، همکاریهای مشترکی با یکدیگر داشتند و چین به صورت کلی نگاهی به روسیه برای تأمین منابع انرژیاش داشته است. اما جنگ اکراین موجب شد که تمامی توجهات روسیه از اروپا به سمت بازار آسیا معطوف شود. در آسیا نیز بیشترین همکاری از سوی کشورهای چین، هند و عربستان با روسیه بوده است.
عربستان برای تمامی پالایشگاههایی که خارج از این کشور دارد خریدار نفت روسیه بوده است و در داخل نیز برای افزایش تولید و صادرات نفت پالایشگاهی خود، مشتری فرآوردههای روسی مخصوصاً نفت کوره این کشور بوده است.
میخواهم بگویم با وقوع جنگ اکراین و تحریم نفت مسکو از سوی اروپا، این سه کشور یعنی عربستان، هند و چین به روسیه کمک کردند. براساس آخرین آمار ارائه شده هندوستان در حدود ۹۴۰ هزار بشکه نفت خام از روسیه میخرد و قاعدتاً خریدار عمده دیگر نفت روسها میتواند چین باشد؛ نفت روسیه مانند ایران نیست که برای کشوری مانند چین تحت تحریم قرار گرفته باشد.
یعنی این نفت تنها از سوی کشورهای اروپایی تحریم شده است و از سوی آمریکا و یا سازمان ملل تحریمی برای آن اعمال نشده است. تنها محدودیتهایی بر حوزههایی، چون کشتیرانی و خدمات حوزه بیمهای آن اعمال شده است و به خریداران نفت روسیه گفتهاند اگر کشورهای خریدار نفت این کشور سقف قیمتی در نظر گرفته شده برای نفت روسیه را رعایت نکنند بیمه P&I (مسوولیت مالکان کشتی) را از کشتیهای آنها حذف میکنیم. یعنی کاری میکنیم که کشتیها نتوانند محموله موردنظر را حمل کنند. یکی از مشکلات فعلی ما نیز همین است که هیچ کشتی به دلیل نبود بیمه P& I حاضر نیست که به ایران بیاید و محبور هستیم تا بار را در آبهای آزاد با صرف هزینه ۲تا ۳ دلاری از یک کشتی به کشتی دیگری منتقل کنیم. باز گردیم به بحث خودمان.
کشورهای اروپایی، خریداران نفت روسیه را تهدید کردند که اگر حاضر نشوید سقف قیمتی را بپذیرید ما شما را از دریافت خدماتمان محروم میکنیم؛ لذا عمده نفت روسیه ابتدا به سمت چین، بعد هند و در نهایت عربستان که پالایشگاههای آن در اقصی نقاط جهان قرار دارند، صادر میشود. البته در ماه اخیرعربستان و عراق با در رقابت با یکدیگر میزان صادرات محصولات خود به چین را به سه میلیون بشکه افزایش دادند و حاضر هم نیستند بازارشان را از دست بدهند.
یعنی علاوه بر روسیه ما با رقبای جدیدی در چین مواجه هستیم؟
براساس آخرین آمار چین در حدود ۱۰ میلیون بشکه نفت وارد میکند. این آمار در ماه گذشته در حدود ۹ میلیون بشکه بود. از این میزان تقریباً سه میلیون بشکه صادرات کشور عراق و سه میلیون بشکه نیز عربستان است. در حدود ۲میلیون بشکه هم صادرات نفت است و میزان صادرات نفت باقی مانده نیز به کشورهای دیگری، چون ایران اختصاص دارد که اسناد آن با نام مالزی و کشورهای دیگر وارد گمرک چین میشوند.
میخواهم بگویم رقابتی برای صادرات نفت به چین میان کشورهای مختلف وجود دارد. در گذشته ما توانستیم با استفاده از بازار سایه نفتمان را با تخفیفهای درنظر گرفته شده به فروش برسانیم و جذابیتی برای خریداران ایجاد کنیم، اما با ورد روسیه به این بازار و تخفیفهای بیشتری که ارائه میکرد کار ما در بازار چین با مشکلاتی مواجه شد. در این میان، کشور هند نیز به دلیل تحریمهای آمریکا هنوز حاضر به همکاری با ما نشده است.
البته عجیب است که همین کشور با وجود فشارهای کشورهای غربی تن به پذیرش و اعمال تحریمهایی که علیه روسیه وضع شده است نداده و هنوز یکی از خریداران عمده نفت روسها است- هند با وجود پیامهای ردو بدل شده با مقامات آمریکایی هنوز در حال خرید نفت روسیه است، اما با وجود اعلام آمادگی چندین باره ایران، از همکاری با ما سر باز میزند- همانطور که اشاره کردم ما در مقابل تخفیفهایی که روسها به چینیها ارائه میکردند چندماهی مقاومت کردیم تا به میزان تخفیفهایمان اضافه نکنیم، اما در عمل موفقیتی به دست نیاوردیم و مجبور شدیم تخفیفهایمان را به میزان ۲۰ تا ۲۵ درصد افزایش دهیم تا بتوانیم با روسیه در این بازار به رقابت بپردازیم.
اخیراً گزارشهایی منتشر شده است که ایران توانسته میزان صادراتش را افزایش دهد که قاعدتاً با انتخابات اخیر چین ممکن است پکن تمایل بیشتری برای افزایش واردات نفت داشته باشد که در این صورت هم برای ایران و هم روسیه خریداری برای نفتشان وجود خواهد داشت؛ طی سه تا چهار ماه گذشته فرآوردههای نفتی روسیه و ایران در بسیاری از کشورهای منطقه و همسایه در رقابت بودهاند و صادرات نفت خام روسها رقیبی برای نفت خام صادراتی ایران بوده است. البته نفت ایران به صورت غیر رسمی در حال فروش در بازارها است.
در مورد همکاریهای تهران و مسکو در میادین نفتی و گازی ایران میخواستم سووال کنم. آقای اوجی وزیر نفت اعلام کردهاند که روسها سرمایهگذاری به ارزش ۵/۴ میلیارد دلار را با ایران برای برخی از میادین نفتی و گازی کشور نهایی کردهاند که برخی از این پروژهها از ۷ تا ۳۵ درصد پیشرفت داشته است. آیا روسها از این توان برخودارند که بتوانند در بحث تجهیز میادین نفتی و گازی ایران به ما کمک کنند و اینکه با وجود تحریمها آیا مشکلی برای اجرایایم طرحها وجود ندارند؟
قطعاً روسیه یکی از رهبران بازار نفت و گاز دنیا است و نمیتوان این کشور را حداقل در این بازارها نادیده گرفت. این کشور هم از توان و هم تکنولوژی و هم دانش موردنظر برخوردار است. روسها سالها پیش برای همکاری با ایران به کشورمان سفر کرده بودند.
این کشور در برخی از حوزهها مانند افزایش ضریب بازیافت یا کمپرسورهای افزایش بهره وری از توانایی مناسبی برخوردار است، اما به جهت اینکه تکنولوژی استفاده شده در چاههای نفتی ایران بیشتر غربی بود ما نتوانستیم همکاری چندانی با روسها داشته باشیم. یعنی نه آنها تمایل چندانی برای همکاری با ایران داشتند و نه ما اعتقاد چندانی به تکنولوژی روسها داشتیم.
آنها حتی از توانایی معرفی خدمات خود نیز برخودار نبودند. یعنی به ایران سفر میکردند و کاتالوگهایی به زبان روسی را در سفرهایشان با خود میآوردند، اما در کشور ما تعداد افراد مسلط به این زبان بسیار کم بود و یا در برخی از اوقات سفرهایشان محدود به همان یک سفر میشد و ادامه پیدا نمیکرد.
به طور مثال در سالهای ۸۳ و ۸۴ برای توسعه میادین نفتی ۴ و ۵ پارسال جنوبی به مدت یکسال به ایران سفر و با ما مذاکره کردند، اما پس از رسیدن امور به مرحله نهایی برای دریافت مجوزهای موردنظر به روسیه مراجعت کردند و دیگر باز نگشتند. یا در دوران تحریم ما یک قراداد بیست میلیاردی صادرات نفت خام با روسها منعقد کردیم تا آنها نفت خام ما را با پوشش این کشور به فروش برسانند، اما این پروژه هم، به سرانجام نرسید.
یعنی ما تجربه تاریخی خوبی از همکاری با روسها نداریم. تنها در اواخر ماههای روی کار بودن دولت قبل و وزارت نفت آقای زنگنه یکسری پروژهها را به شرکتهای E&P ارائه شد و این شرکتها توانستند قراردادهایی را با روسها منعقد کنند. مخصوصاً در حوزه ازدیاد برداشت. در این مورد اقداماتی صورت گرفت و اگر میگویند که پیشرفتهایی در این حوزه صورت گرفته در رابطه با این موارد بوده است.
یعنی پروژههای اعلامی به آن زمان (وزارت نفت آقای زنگنه) تعلق داشته است؟
بله همینطور است. قرارداد پروژههای جدیدی امضا نشده است. در آن زمان شرکتهای روسی ۲۰ تا ۳۰ پروژه را به شرکتهای E&P ایران ارائه کردند. مثلاً در حال حاضر شرکت دانا انرژی در حال فعالیت در این حوزه است یا همینطور شرکتهای دیگر.
در آن زمان تأمین مالی از سوی ایران صورت میگرفت، اما به نظر میرسد شرکتها در همکاری با شرکتهای خارجی جذب سرمایه داشتهاند؛ بنابراین فکر میکنم در حوزه ازدیداد برداشت حتماً میتوانیم از توانایی روسها کمک بگیریم. روسها علاوه بر تجهیزات از دانش و توانایی مورد نظر برخوردار هستند و البته ممکن است کشورهای غربی هم، چندان مایل به همکاری با ایران نباشند.
البته میدانیم طی یکسال گذشته و با شروع جنگ اکراین موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ایران تفاوت پیدا کرده است و موقعیت روسها نیز دیگر مانند گذشته نیست و دیگر نباید به سابقه همکاریهای روسها با ایران استناد کنیم و بگوییم مسکو پیش از این بدقولی و با ما همکاری نداشته است. مثلاً اینکه بگوییم ۴ یا ۵ سال است میخواهند وام ۵ میلیارد یورویی را به ما ارائه دهند. یا به راهاندازی خط آهن قزوین-رشت-آستارا به روسیه اشاره کنیم. یا نیروگاهی که قرار بود در بندرعباس از سوی روسها فاینانس شود که تنها پروژهای است که اخیراً صورت گرفته است.
روسها بوروکراسی زیادی دارند. نرمافزار اقتصادی روسیه در دست یهودیان این کشور است که تمایل چندانی برای همکاری با ایران ندارند. یعنی بانک، گمرک و دیگر حوزههای اقتصادی این کشور در دست جامعه بزرگ یهودیان آن کشور است. ممکن است پوتین و مقامات سیاسی روسیه مایل به این همکاری باشند، اما زمانیکه کار به حوزههای میانی و پایین دستی میرسد بدنه اقتصادی این کشور از آن استقبال نمیکند و با امضای تفاهم نامهها و برگزاری جلسات متعدد و مذاکره عملاً اجازه شکل گرفتن کار را نمیدهند. معتقدم با تغییرات روی داده در جهان، روسها مایل هستند افزایش درآمد ناشی از فروش محصولات نفتی و گازی خود را در خارج از این کشور سرمایهگذاری کنند تا از افزایش تورم در روسیه جلوگیری کنند.
همان کاری که چینیها انجام میدهند و سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد دلار مازاد تراز تجاری دارند که اگر بخواهند همه آن را در اقتصاد چین مصرف کنند موجب ایجاد تورم و افزایش نقدیندگی میشود لذا ترجیح میدهند که این میزان را در خارج از کشورشان سرمایهگذاری کنند. در حال حاضر روسها نیز از این توانایی برخوردارند که سالیانه ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار را خارج از کشورشان سرمایهگذاری کنند و تفاهم نامهای را هم با ایران امضا کردند که به میزان ۴۰ میلیارد دلار در پروژههای کشورمان سرمایهگذاری کنند. اما باید دید نرخها و شرایط و تعهدات موردنظرشان به چه شکلی است و با چه تجهیزاتی انجام میدهند.
میخواهم بگویم در شرایط فعلی امکان اینکه روسها در این پروژهها با ایران همکاری داشته باشند موجود است. چشم انداز ما هم این است که جنگ روسیه و اکراین به سرعت به پایان نمیرسد. با پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات مجلس نمایندگان و سنای کنگره ممکن است که حمایت کشورهای غربی از دولت اکراین کاهش پیدا کند و این جنگ ادامه پیدا کند و اجازه ندهند این جنگ به یک سرانجامی برسد.
به موضوع خوبی اشاره کردید. یارگیری که عربستان و روسیه در اپک پلاس به منظور کاهش تولید دو میلیون بشکه دنبال میکنند اقدامی در راستای مقابله با غرب ارزیابی میشود. هدفشان هم رساندن قیمت نفت به نرخ ۱۰۰ دلار است.
به نظر میرسد که عربستان به دنبال شکست بایدن در انتخابات کنگره این کشور بود و صراحتاً هم اعلام کرد که علاقمند به پیروزی جمهوری خواهان و ترامپ در این انتخابات هستند.
جمهوری خواهان ترامپیسم؟
بله همینطور است. به هر حال در ماههای گذشته قیمت نفت تا نرخ ۸۵ دلار نیز کاهش یافت و حتی همه منتظر پایین آمدن قیمت آن به میزان ۷۵ دلار نیز بودند. اما در توافقی که میان اپک و اپک پلاس و با هدایت روسیه و عربستان صورت گرفت قیمت نفت افزایش پیدا کرد.
روسیه به دنبال ایجاد کمبود در بازارهای جهانی است تا بتواند نفت خود را به فروش برساند. اپک پلاسیها عمدتاً ۸ تا ۸ میلیون و اندی تولید دارند و میزان ارائه نفت کاهش یافته نیز عمدتاً از سوی عربستان بوده است. عربستان تعهد داد که ۵۲۰ هزار بشکه از سطح تولیدات خود را کاهش دهد که ظاهراً تا حالا حدود ۴۱۰ تا ۴۲۰ هزار بشکه را کاهش داده است. از کشورهای دیگر نیز برونئی میزانی از سطح تولیدات خود را کاهش داده است، اما حتی روسها هنوز از سطح تولیدات خود کم نکردهاند. در هر صورت همین اعلام کاهش سطح تولید موجب افزایش قیمت نفت شده است.
هدف تولیدکنندگان عمده نفت نیز این بود که بتوانند بر انتخابات کنگره و مجلس آمریکا تأثیرگذار باشند و فشار حداکثری را از خود بر جای بگذارند. بهتر است بدانیم که یکی از عواملی که میتوانست به برد جمهوری خواهان در انتخابات ایالات متحده منجر شود تورم ۸ تا ۹ درصدی اقتصاد آمریکا است.
با وجود اینکه نرخ اشتغال در این کشور در وضعیت قابل قبولی قرار دارد، اما تورم در اقتصاد آمریکا به میزان فعلی آن رسیده و این تورم حتی در برخی از کشورهای اروپایی نیز دو رقمی شده است. کشورهایی نظیر روسیه و عربستان نیز که میدانستند کاهش سطح تولید و افزایش قیمت انرژی میتواند منجر به شکست دموکراتها در انتخابات آمریکا شود، دست به این اقدام زدند.
فکر میکنید این کاهش تولید در راستای اهداف ایران باشد؟
برخی خوشحال هستند که با پیروزی جمهوری خواهان موضوع برجام و احیای آن کاملاً ملغی شده و تکلیف ایران با آمریکا نیز مشخص میشود. اما بسیاری از ما علاقهمند هستیم که جمهوری خواهان پیروز این انتخابات نباشند و اگر مجلس نمایندگان به دستآ آنها افتاد مجلس سنای این کشور حداقل در اختیار دموکراتها باقی بماند و کورسویامیدی برای برجام باشد که پس از انتخابات کنگره مجدداً مذاکرات آن از سر گرفته شود.
وزارت خارجه به جد پیگیر این کار است و اخیراً پالسهایی را به طرف مقابل ارائه کرده است که ما در خواستههایمان بازنگری کردهایم و با نگاه مثبت به دنبال دستیابی به این توافق هستیم. به نظر میرسد نگرانیهایی در داخل کشور یکی به جهت اعمال فشارهای خارجی ناشی از ارسال پهپادهای ایرانی به روسیه و دیگری اعتراضهای موجود در کشور وجود داشته باشد که جو بسیار سنگین و خطرناکی را علیه ایران در خارج از کشور ایجاد کرده است.
همین حالا وزارت خارجه با هدایت شورای عالی امنیت ملی به شدت به دنبال آن است که این فضا را آرام کرده و به سمت احیای برجام حرکت کند که امیدواریم این اتفاق رخ دهد. اما در مورد میزان منفعت ایران از افزایش قیمت نفت، حتماً ما نیز مانند دیگر اعضای اپک از این موضوع منتفع خواهیم شد.
این امر همچنین به ما کمک میکند تا در بازار سایه بتوانیم نفت بیشتری را به فروش برسانیم. با کاهش سطح تولید نفت عربستان و عراق و دیگر اعضای اپک و با توجه به اینکه بعد از کرونا میزان مصرف انرژی در جهان افزایش پیدا کرده است و البته این افزایش مصرف در فصول سرد سال نیز بیشتر خواهد شد. عدم مخالفت ایران نیز میتواند به دلیل انتفاع ما از این موضوع باشد.
با تحریم گاز روسیه از سوی اروپا بسیاری از افراد مجدداً بحث صادرات گاز ایران به قاره سبز را مطرح کردند که با توجه به نبود تجهیزات مناسب در ایران چه به لحاظ تکنولوژی و چه لولهگذاری این امر میسر نیست. در بحث صادرات نفت چطور؟ شما این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
با ردگیریهای صورت گرفته به نظر میآید بعضا محموله نفت ایران به سمت اروپا نیز رفته است. یعنی از طریق ترکیه تک محمولههایی راهی کشورهای اروپایی شده است، اما به جهت وضعیت کانال سوئز و اشرافی که بر این منطقه وجود دارد کمتر خریداری حاضر است که ریسک خرید نفت ایران را متحمل شود. اما اگر بتوانیم میزان تولیداتمان را افزایش دهیم قطعاً کشورهای اروپایی نیز از این موضوع منتفع خواهند شد و حتماً لازم نیست که نفتمان را به یکی از این کشورها بفروشیم.
از جهت تعدیل قیمتها؟
بله همین طور است. اگر اعمال تحریمها متوقف شده و مشکل فروش نفت ایران حل شود حتی اگر صادراتی از سوی ایران به کشورهای اروپایی صورت نگیرد هم، به جهت اینکه نفتمان را راهی کشورهایی، چون چین و هند میکنیم اروپا از مزایای این امر بهرهمند خواهد شد؛ کشورهای دیگر نفتشان را به اروپا صادر میکنند و قیمتها کاهش پیدا میکند. قطعاً یکی از دلایل اصرار کشورهای اروپایی برای احیای برجام هم این بود که به هر حال بازگشت ایران به بازارهای جهانی موجب تعدیل قیمت نفت میشود و ظرفیت بیشتری برای صادرات نفت خاورمیانه به اروپا فراهم خواهد شد.
آقای میرکاظمی اخیراً در مجلس اعلام کردهاند که به جهت افزایش نیافتن قیمت حاملهای انرژی ما، در بحث بودجه با کسری ۲۰۰ هزار میلیارد تومانی مواجه هستیم و گفتند توان تأمین این میزان را نداریم. با توجه به اینکه بحث افزایش قیمت حاملهای انرژی موضوع حساسی نزد افکار عمومی است دولت به چه صورتی میخواهد این کسری بودجه را جبران کند؟
نمیدانم آقای میرکاظمی برچه اساسی این حرف را زده است. منابع درآمدی بودجه کشور مشخص است. ۲۴۵ هزار میلیارد تومان این بورجه از محل فروش نفت تأمین میشد. ۴۵۰ هزار میلیارد تومان مالیات است. بعد هم بحث واگذاریها بود که در همین راستا اخیراً دولت ۵/۱۲ درصد از سهام خود در هولدینگ خلیج فارس را فروخت. بخش چهارم نیز به انتشار اوراق تعلق داشت. یعنی ۱۴۵۰ میلیارد تومان بودجه دولت باید از این منابع تأمین میشد. من در بودجه به موردی برخورد نکردم که دولت بخواهد از طریق افزایش قیمت حاملهای انرژی برای خود تأمین منابع مالی داشته باشد. ادعای آقای میرکاظمی شاید در رابطه با عدم تحقق درآمدهای نفتی باشد.
بیشتر بخوانید: صنایع پتروشیمی ایران در منگنه فشار تحریمهای تازه آمریکا
به عدم افزایش قیمت حاملهای انرژی اشاره کردهاند و البته گفتند در رابطه با فروش نفت نیز به اهداف موردنظر دست نیافتهاند
به هر دو مورد اشاره کردهاند. البته در بحث افزایش قیمت حاملهای انرژی ما محلی را برای تأمین سرمایه از این مورد در بودجه نداشتیم و نمایندگان مجلس نیز اشارهای به این موضوع نداشتهاند.
شاید طی سالهای مختلف را گفتهاند
ببنید منابع درآمدی دولت مشخص است. البته طی ماههای اخیر از منابع تعریف شده تنها مالیات تحقق پیدا کرده و ۶۰ هزار میلیارد تومان هم، بیش از رقم در نظر گرفته شده بوده است. اما در بخش درآمدهای نفتی ما با کسری ۶۱ درصدی مواجه هستیم. یعنی در ۴ ماهه نخست سال تنها ۴۰ درصد از درآمدهای کشور در بخش فروش نفت و مشتقات آن محقق شده است وامیدوار هستیم که در آمار ۶ ماهه این رقم افزایش پیدا کند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه چند روز پیش به موضوع جالبی هم اشاره داشتند. اینکه ما ۴۰ درصد از درآمدهای نفتیمان را به صندوق توسعه ملی واریز میکنیم. اگر با کسری بودجه مواجه هستند این میزان واریز بر چه مبنایی صورت میگیرد؟
دولت بنا داشت ۲۰درصد از درآمدهای نفتی را به صندوق توسعه ملی واریز کند، اما رهبری با ورد به این موضوع، این رقم را به ۴۰ درصد افزایش دادند، اما اجازه دادند که در صورت عدم تأمین منابع درآمدی دولت بتواند ۲۰درصد را از صندوق توسعه ملی به صورت وام برداشت کند. یعنی ۶۰درصد از درآمدهای نفتی به دولت تعلق دارد و ۴۰ درصد سهم صندوق توسعه ملی است که در مواقع مورد نیاز این آمار ۸۰ به ۲۰ خواهد شد. یعنی ۸۰ درصد دولت و ۲۰ درصد صندوق توسعه ملی. ۲۰ درصد برداشت بیشتر دولت در قالب وام به قوه مجریه اختصاص پیدا میکند. ۶۵ هزار میلیارد تومانی که در بودجه برای افزایش حقوق بازنشستگان کشوری و لشکری در نظر گرفته شده است از همین ۱۰ درصد اضافه برداشت از صندوق توسعه ملی تأمین میشود و احتمالاً دولت زمینهسازی میکند تا ۱۰ درصد باقی مانده را نیز، برای کسری بودجه برداشت کند و صحبتهای آقای میرکاظمی نیز براین مبنا بیان شده است.
در حوزه بازرگانی که یکی از حوزههای تخصصی شما نیز هست اوضاع را به چه صورتی پیش میرود؟ فکر میکنید که ساز و کاری که تاکنون از سوی دولت به پیش برده شده است به دستیابی به اهداف در نظر گرفته شده منجر شده است؟ ما توانستهایم در بازارهای هدف، حضور مؤثری داشته باشیم؟ از همین موضوع روابط با همسایگانمان شروع کنیم که آقای رئیسی در تبلیغات انتخاباتیاش به آنها اشاره داشت.
ما سال گذشته و پس از پایان همهگیری کرونا سال خوبی را در حوزه واردات و صادرات داشتیم و در حدود ۴۸ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم و پیشبینی میشد که این رقم در سال جاری به بیش از ۵۰ میلیارد دلار افزایش پیدا کند، اما متأسفانه با وجود تلاشهای صورت گرفته در حوزه دیپلماسی تجاری ما تنها در حوزه روسیه و اروراسیا موفق بودیم و در حوزههای دیگر با پاسخ موردنظرمان مواجه نشدهایم.
یعنی در برخی از حوزهها روابط تجاریمان افزایش پیدا کرده است که به صورت کلی ارتباطی به موضوع دیپلماسی اقتصادی کشور نداشت. مثلاً افزایش روابط با کشوری مثل ترکیه از طریق روابط تجار پیش رفته است؛ برخی از کالاهای ما از طریق ترکیه راهی اروپا و کشورهای دیگر شده است.
البته صحبتهای آقای اردوغان در هفتههای گذشته که گفته بود هر کسی میخواهد در منطقه سنگی را جا به جا کند باید اول از ما مجوز بگیرد چندان دلچسب نبود. در موضوع ارمنستان و آذربایجان و مناقشه منطقه زنگزو هم، ما با ترکها به چالشهایی رسیدهایم.
مناسبات ما در رابطه با کشورهای دیگر نیز به شکل مناسبی پیش نمیرود. به طور مثال در رابطه با افغانستان، این کشور از ردیف ۵ شریک تجاری نخست ایران خارج شده است. البته برخی مشکلات از سوی افغانها بوده است و بعضی از سوی ما که نتوانستیم فرآوردههای نفتی موردنظر افغانستانیها را تأمین کنیم. یا در مورد عراق ما به شدت از ترکیه و چین در این بازار عقب ماندهایم.
این کشورها در ۷ ماهه سال میلادی جاری بیش از ۸ میلیارد دلار صادرات به عراق داشتهاند و آمار ما تنها۴۰۰/۳ میلیارد دلار بوده است. هیچگاه تا این اندازه فاصله میان ما و رقبای تجاریمان در عراق وجود نداشته است. در مجموع هم، تراز تجاری کشور در ۶ ماهه نخست سال جاری منفی و رقمی بالغ بر ۳ میلیارد دلار بوده است. تراز منفی تجاری یعنی تجارت اثر منفی بر تولید ناخالص ملی داشته است.
به لحاظ وزنی ۱۸ درصد صادرات کشور کاهش داشته و به لحاظ ارزش نیز ۶/۵ به نسبت سال گذشته افزایش واردات داشتهایم. آمار نشان میدهد که ما در ۶ ماهه نخست سال گذشته رقمی بالغ بر ۲۴ میلیارد دلار صادرات داشتیم و امسال این رقم به ۲۵ میلیارد دلار رسیده است. از این جهت که قیمت فرآوردههای نفتی و پتروشیمی و فولاد در ۶ ماهه نخست سال جاری افزایش پیدا کرده است. یا مثلاً در مورد گاز با وجود اینکه سازمان توسعه صادرات اعلام کرد که میزان صادراتمان ۷۰ درصد کاهش پیدا کرده است، اما به لحاظ ارزش ۴۰ درصد افزایش داشته است. البتهامیدواریم در ۶ ماهه دوم سال جاری در روابط تجاری با دولت جدید عراق، با روسها (پس از ایجاد شرایط جدید در این کشور) بتوانیم میزان صادرات سال گذشته را حفظ کنیم.
رئیس دولت سیزدهم در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته اینگونه عنوان میکردند ما بدون احیای برجام یا پیوستن به FATF و تنها به واسطه ارتباط با همسایگان میتوانیم شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشیم. یکسال و سه ماه از روی کار آمدن دولت آقای رئیسی سپری شده است. ارزیابیتان به عنوان یک فعال اقتصادی از شرایط کشور چیست؟ چند ماه پیش نیز مجدداً بحث لزوم پیوستن به FATF مجدداً از سوی برخی از افراد نزدیک به دولت مطرح شد، اما در عمل اتفاق خاصی نیفتاد
اخیر دیپلماتهای برجسته کشور بیانیهای صادر کردند و گفتند بدون برقراری روابط و تعامل با دنیا قطعاً توسعه اقتصادی در کشور تحقق پیدا نمیکند. شرایط نیز حاکی از آن است که ما نمیتوانیم تنها در روابط اقتصادی با همسایگانمان که بسیاری از آنها تحت تأثیر کشورهای غربی گسترش روابط اقتصادیشان با ما را منوط به احیای برجام کردهاند، به بهبود شرایط اقتصادی کشور فکر کنیم. حتی عراق یا روسیه یا چین. ما در پیمان شانگهای قول دادهایم که نسبت به برجام متعهد باشیم. نه تنها ایران بلکه روسیه و چین نیز این موضوع را پذیرفتهاند.
برآورد تمامی کارشناسان نیز این بود که بدون برجام و یا نپیوستن به FATF شکوفایی اقتصادی در کشور رخ نمیدهد. به هر حال شما امیدی را از کشور و جامعه سلب کردهاید و نمیتوانید افق گشایی کنید. بسیاری از مردم میگویند در کشورهای دیگه با تغییر دولتها، شرایط در کشورهایشان تغییر میکند، اما در ایران اینطور نبوده است.
برجام نیز از این جهت که امید را به جامعه از جهت تغییر شرایط تزریق میکرد برای مردم ایران مهم بود. اینکه قرار نیست جنگ یا تحریمی در کار باشد. امید در اقتصاد دنیا سهم مهمی دارد. متأسفانه اتفاقات اخیر موجب شد که روسها و اروپاییها و آمریکاییها که تا سه ماه پیش در وین به صورت جدی خواستار احیای برجام بودند دیگر به دنبال آن نباشند؛ در آن زمان این کشورها اصرار و ما هر دفعه با بهانه تراشی سرباز میزدیم.
حالا، اما ما در حال گدایی برجام هستیم و این کشورها میگویند احیای برجام در اولویت برنامههایهای ما قرار ندارد. یعنی فضای فعلی اوضاع کشور را به گونهای پیش برده است که هیچ کدام از این کشورها نمیتوانند حتی در مورد برجام صحبتی کنند.
بدون احیای برجام هم، توسعه اقتصادی کشور ممکن نیست. هیچ کدام از وعدههای آقای رئیسی در مورد بورس و مسکن و فضای مجازی و اشتغال و ارتباط با کشورهای دیگر تحقق پیدا نکرده است و در صورت ریشهیابی میبینیم که یکی از دلایل آن همین مشکلات موجود در روابط بینالملل ما و عدم احیای برجام بوده است.