اقتصاد۲۴- قرارداد همکاری چین با عربستان و از آن مهمتر، صدور بیانیه دو کشور علیه سیاستهای جمهوری اسلامی و حتی موضع آنها درباره جزایر سهگانه، در شرایطی رخ داد که مسئولان ایرانی حساب ویژهای روی چینیها باز کرده بودند اما منافع کشورها برای بار دیگر نشان داد دوست و دشمن دائم وجود ندارد و هر کشوری صرفا بر اساس شرایط خودش تصمیمگیری میکند، نه بر اساس ایدئولوژیهای سخت و غیرقابل تغییر.
مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بین الملل درباره قرارداد چین با عربستان میگوید: این قرارداد اساساً یک امر شگفتیآور نیست. آنچه برای افکار عمومی ایرانیان موجب شگفتی شده است، پروگاندایی است که در تهران در جهت ایجاد فضای موزانه برابر غرب با ابزار چین ایجاد شده است. در ایران به واسطه نوع جهتگیریهای سیاست خارجی که مبتنی بر سیاستهای آرزومندانه و متکی بر ستون فقرات ایدئولوژیک معطوف به «کلاممحوری در تنظیم اهداف و روند حاکم بر سیاست خارجی» است که برداشت موجود در افکار عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد.
او میگوید: در واقع ایران در یک سو با غرب با مرکزیت با ایالات متحده آمریکا سرِ ناسازگاری دارد و مبارزه دائمی را دنبال میکند. همچینن از سوی دیگر در این اندیشه است که با نزدیک شدن به شرق آنهم بدون در نظر گرفتن نگرشی سیستمی به جهان امروز، با تفکر انتقادی از اردوگاههای موجود در شرق برای محدود کردن تهدید و همچنین تحدیدهای غرب بهره ببرد و اینگونه نمایش بدهد که با نزدیکی با پکن و مسکو، ایران به عنوان کشوری قدرتمند در جبهه واحد جهانی پذیرفته شده است که این جبهه جهانی قرار است برابر غرب بایستد و ایادی منطقهای غرب در خاورمیانه و همچنین خودِ غرب را در حوزه بینالملل تحت فشار قرار بدهد.
بیشتر بخوانید: جنگ ایران و عربستان چگونه خواهد بود؟
این در حالی است که هم چین و هم روسیه جایگاه خود را در نظام بینالملل تا حد بسیار بیشتری نسبت به ایران درک کردهاند و به جای رودررویی با غرب، تلاششان این است از «بَرج» ایران برای امتیازگیری از غرب بهره ببرند. در واقع نه پکن و نه مسکو، هیچ کدام ایران را شریک استراتژیک نمیدانند و نگاه شان به کشور ما اینطور است که ایران میتواند بازاری استراتژیک در صحنههای اقتصادی و سیاسی باشد.
این تحلیلگر روابط بیالملل میگوید: در واقع برداشت نادرست ایران از منظر تفکر سیستمی، تفکر انتقادی و تفکر استراتژیک در باب همپیمانی با پکن و مسکو است که افکار عمومی را در نوعی التهاب قرار میدهد. پکن دنبال منافع خود است و تلاش میکند با مطالبه آنچه که رژیمهای سیاسی در محدوده جغرافیایی انجام میدهند، همکاریهای بیشتر و جدیتری با رژیمهای با ثبات در جهت تضمین مراودات اقتصادی است. اکنون با مشاهده آنچه که در منطقه و نظام بینالملل میگذرد و همچنین در داخل کشورهایی مانند عربستان و ایران مشاهده و پیشبینی میکند، با کشورهای عربی به ویژه عربستان نزدیک شود. عربستان هم در این بین تلاش دارد، با توجه به احتمال زیاد تغییر و تحول در خاورمیانه، نزدیکی شرق را در توازن با غرب دنبال کند و بتواند از آن به عنوان هدفگذاری عملیاتی بهرهبرداری کند.
او توضیح داد: در ایران شاهد هستیم که تحولات بسیار مهمی در راه است و بخش مهمی از مردم معترض به عملکردهای موجود، تنش را شدت بخشیدهاند لذا میبینیم، رئیس جهوری و رهبر قدرتمند چین در چنین شرایطی در عربستان حضور پیدا میکند و از سعودی برای ایجاد فرصت همکاری سپاسگزاری میکند و خلیج فارس را «خلیج» میخواند و در ادامه درباره «مداخله ایران در منطقه» با دولت سعودی بیانیهای مشترک صادر میکنند. همه اینها نشانگر این است که واقعگرایی در ایران در عرصه سیاستهای منطقه و بینالملل رخت بر برسته است که هزینههای آن متوجه ایرانِ امروز و آینده ایران میشود.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: نگرش حاکم بر عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نگرشی ناشی از نگاه کلان محورانه به نظام منطقهای و نظم بین المللی است. مبتنی بر اینکه «ما حق کامل هستیم و دیگران باطل کامل». همچنین تصمیمگیران سیاست خارجی، تهران و ایران را دارالحق و جهان را دارالکفر میخوانند و نزدیکی هر کشوری به ما به مثابه میزان حقانیت کشور دیده میشود بنابراین آنچه از طرف مقابل انجام شود، اهمیت ندارد و فقط همین تمایل ایران به مسکو و چین کافی است که ما مسکو و چین را دو بازیگر مطمئن و شریک استراتژیک برای خودمان بدانیم! حالا اینکه این دو کشور چه رفتارهایی داشته باشند، از نظر ما اصلاً مهم نیستند، به همین دلیل است که در یک سو، ایران به چین و روسیه نزدیک میشود و آنها شریک مهم خود میداند و چون شریک از نظر ما اهمیت دارد، پس معادله به این شکل میشود که مسکو و پکن هر کاری انجام بدهند، برای مسئولان دیپلماسی ما مهم نیست.
او میگوید: واقعیت این است که در میدان واقعیت، هم مسکو و هم پکن، ایران را شریک استراتژیک خود نمیدانند. در واقع هر دو کشور دنبال اهداف ملی تعریفشده خود در بافتهای موقعیتی گوناگون ناشی از تزاحم متغیرهای متفاوت با یکدیگر هستند. یعنی در بازار تزاحم متغیرهای متفاوت با یکدیگر نزدیک یا دور شدن به پایتختهای کشورهای مختلف، با توجه به برنامههای اقتصادی و سیاسی آنها اهمیت پیدا میکند. پس چون ایران منفعت اقتصادی و سیاسی برای آنها در حد بازی با برگ ایران برای امتیاز گرفتن دارا است، تلاش میکنند از استعداد و پتانسیل موجود به نفع خود استفاده کنند که این ریشه در سیاستهای کلاممحورانه و آرزومندانهِ بر اساس آرمانهای ایدئولوژیک مستقر در تهران دارد.
مهطرنیا میگوید: در واقع این روش بر اساس یک باور دینی که «پیروزی حق بر باطل در هر موقعیتی بشارت داده است»، جدی گرفته میشود. اساسا در نگاه ایدئولوژیک محدود به کلاممحوری در ایران امروز، دستگاه سیاست خارجی به این باور معتقد و پایبند است که با وجود آنکه همه جهان «علیه حق»ی است که آنها بیان میکنند اما در نهایت با پشتوانه حمایت الهی میتواند تمام سِحرهای شیطانی را باطل کند.