اقتصاد۲۴- در تحریمها هم عمده سود را شرکتهای رانتی بردند، چون در زمان تحریم اقتصاد مبهم میشود. یکی از دلایلی که موجب شده تا حالا ما در ماجرای برجام به نتیجه نرسیم یا تحریمها پایان پیدا نکند، سود همین شرکتهای رانتی است که از قبل تحریمها تامین میشود.
اخیرا ویوئویی شامل بخشهایی از گفت و گوی خانم شهرزاد میرقلی خان که سابقه اشتغال در صدا و سیما داشته با محمد سرافراز رییس اسبق صدا و سیما و عضو حقیقی شورایعالی فضای مجازی از سوی خانم میرقلی خان در یوتیوب منتشر شده است. وی پس از انتشار این ویدیو در صفحه توئیترش نوشت: از پایان ۴۰ روز، چند ویدیوی ناقابل از مصاحبه ام با محمدسرافراز رو پخش کردم. زمان ضبط ویدیوها مربوط به گذشته است. الان من در آلمان هستم و سرافراز در تهران.
با توجه به سالها حضور آقای سرافراز در معاونت برون مرزی صدا و سیما و سپس ریاست این دستگاه و نیز عضویت وی در شورای عالی فضای مجازی به عنوان شخص حقیقی، بخشهایی از سخنان و ادعاهای اخیر وی را که نمیتوان از نظر دور داشت، منتشر شد به امید این که مسئولان مربوطه ابهامات ایجاد شده را رفع نمایند.
محمد سرافراز رییس اسبق سازمان صداوسیما در این گفتگو و در حالی که پیراهن مشکی بر تن دارد، با اشاره به آن چه 《فساد سیستماتیک》و 《دروغ سیستماتیک》 خوانده، مدعی میشود: اقتصاد ما در کلان به این شکل است که دولتها هزینه و مخارج خود را بالا میبرند درحالی که متناسب با آن درآمد ندارند لذا از طریق نظام بانکداری ناکارآمد و فاسد پول چاپ میکنند، نرخ ارز را افزایش میدهند و در نهایت با مکانیزمهای مختلف ارزش پول ملی را پایین میآورند در نتیجه آنها که درآمدهای کمی دارند از ناحیه این سیاستها ضرر میکند و فاصله طبقاتی در جامعه ما افزایش مییابد. در کنار این موضوع، شرکتهای بزرگ رانتی با ماهیت مبهم خود در فساد اقتصادی نقش دارند.
بیشتر بخوانید: علی صوفی: معترضان نه نفوذیاند نه جاسوس؛ آنها خواهان زندگی طبیعی هستند
وی با ابراز این ادعا که 《این شرکتهای خصولتی یا رانتی در همه ارگانهای دولتی و حکومتی وجود دارند. 》و نام بردن از برخی نهادهای به گفتهی سرافراز حاکمیتی و برخی بانکها که چنین شرکتهایی در اختیار دارند، مدعیات خود را چنین ادامه میدهد: این شرکتها زمانی که میخواهند به دولت گزارش دهند یا مالیاتی بپردازند، میگویند خصوصی هستیم و آنجایی که میخواهند از مزایا و رانتهای قانونی استفاده کنند، خود را دولتی مینامند. این شرکتهای خصولتی یا رانتی در همه ارگانهای دولتی و حکومتی وجود دارند. اقتصاد کلان کشور در دست اینها است که امکان رقابت عادلانه را از مردمی که یک سرمایهای در اختیار دارند گرفته است.
سرافراز همچنین به نقش آفرینی شرکتهای شبه دولتی در ماجرای تحریمها اشاره کرده و مدعی میشود: این شرکتهای بزرگ رانت خوار، هر جا ببینند سود کلانی وجود دارد، میروند و در آنجا چمبره میزنند. مثلا یک زمانی اگر قرار باشد قیمت سکه و دلار افزایش پیدا کند، دلار و سکه بازار را جمع میکنند. در دوره تحریمها هم عمده سود را همین شرکتهای رانتی بردند، چون در زمان تحریم اقتصاد مبهم میشود. یکی از دلایلی که موجب شده تا حالا ما در ماجرای برجام به نتیجه نرسیم یا تحریمها پایان پیدا نکند، سود همین شرکتهای رانتی است که از قبل تحریمها تامین میشود.
وی یک بعد دیگر فساد را، سیاسی دانسته و ادعا میکند: در کشوری که بر رای مردم استوار است، درست این است که از دل احزاب مستقل، دولتها بیرون بیایند. حزب درست حزبی است که از میان انسانهای کارامد کادریابی کند و برای اداره کشور برنامه داشته باشد. این احزاب باید در زمانی که صاحب قدرت نیستند، آن دسته از احزابی که در قدرت هستند را به طور شفاف نقد کنند. در این صورت است که در زمان انتخابات مردم با توجه به راه حلها دست به انتحاب گزینه مورد نظر خود میزنند، چون در یک جامعه بزرگی مانند ایران مردم نمیتوانند به طور مستقیم کاندیداهای خود را بشناسند.
در شهری مانند تهران با میلیونها نفر جمعیت مردم نمیتوانند بفهمند که چه کسی برای مجلس مناسبتر است. کشور ما از این کارکرد حزبی خارج شده است. ممکن است بگویند من در حال توضیح دموکراسی غربی هستم در صورتی که من معتقد هستم دموکراسی غربی هم دچار فساد سیاسی است چراکه بودجه احزاب آنها از نهادهای سرمایه گذاری و مالی بزرگ پرداخت میشود. هم در آمریکا هم در اروپا این موضوعات روشن است.
من معتقدم در یک نظام سالم، بودجه احزاب قانونی باید از طریق دولت و حکومت تامین شود و خارج از آن نباید بودجهای وجود داشته باشد، زیرا همانقدر که مهم است یک وزارت خانه به کارکنان خود حقوق میدهد، ما باید احزابی داشته باشیم که کادر سیاسی برای اداره کشور تربیت کنند و بتوانند برای اوضاع جامعه به طور علمی نظر بدهند، اما در حکمرانی ما حزب درست و حسابی (به غیر از اوایل انقلاب) وجود نداشته است.
محمد سرافراز همچنین ادعا میکند: نهادهای حاکمیتی، چون پول و قدرت زیادی دارند، کارکرد حزبی پیدا کرده اند. این نهادها به شکل غیرعلنی و غیررسمی با توجه به قدرت مالی، اطلاعاتی و سیاسی که دارا هستند، تعیین میکنند چه کسی رییس جمهور شود یا فلان افراد (در مجلس) رای بیاورند. از نظر سیاسی این امر موجب یک فساد سیستماتیک شده که عاقبت خوشی برای کشور نخواهد داشت.
ادعاهای سرافراز در همین جا تمام نمیشود. وی مدعی شود: در حوزه مسائل امنیتی هم همین است. کار به جایی رسیده که به تدریج قدرت نهادهای امنیتی بیشتر شده است. در نهادهای امنیتی، افرادی با اسم مستعار و ناشناخته وجود دارد که دارای اختیارات فوق العاده زیادی شده اند یعنی میتوانند حتی به قضات قوه قضاییه بگویند چجور حکم بدهید، چجور زندانی کنید و ...
بخش زیادی از کارهای اینها خلاف قانون اساسی است، اما چون کسی وجود ندارد با این افراد برخورد کند، هرکاری که دلشان میخواهد میکنند. ما میبینیم در اتفاقات روزهای اخیر و سال ۹۸ سیستم امنیتی ما هیچ چیزی را بر عهده نمیگیرد. در سال ۱۳۹۸ از ۳۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر کشته اعلام شده است، اما حتی یک مورد وجود نداشته که بیایند بگویند ما اشتباه کرده ایم. هیچ چیزی بر عهده نمیگیرند و وقتی سیستم را در حالت امنیتی قرار میدهند تمام نهادها را از کارکرد خود خارج میکنند.
وی مدعی میشود: صداوسیما در اختیار این افراد قرار گرفته است و به آن گفته میشود چگونه خبر، روایت، اعتراف و ... منتشر کند و همین باعث شده یک بی اعتمادی در جامعه شکل بگیرد... واقعیتها گفته نمیشود و در عین حال روایتهای جعلی و غیرواقعی با نام جنگ روایتها خلق میشود.
سرافراز در بخش دیگری از سخنان خود به عملکرد فرمانده پیشین اطلاعات سپاه اشاره کرده و ادعاهای خود را چنین ادامه میدهد: در دوره ریاست من بر صداوسیما به نظرم اینها میخواستند از طریق دست گذاشتن روی منابع مالی سازمان، بر صداوسیما مسلط شوند. آنها از طریق جاسوس سازی و جاسوس نماها گفتند ما میخواهیم این سیستم را در اختیار بگیریم.
یکی از اشکالات این است که (این افراد) تنها روشی که بلد هستند، بگیر و ببند و جاسوس سازی است زیر میخواهند واقعیت بزرگی که تا به امروز پنهان بوده روشن نشود. آن واقعیت بزرگ نفوذ زیاد دستگاههای امنیتی اسرائیل و آمریکا است، چون (موساد و سیا) فهمیده اند وقتی گرفتار مشکل میشویم به سیستم امنیتی رجوع میشود لذا اگر کسی بخواهد کاری در کشور بکند از همین شیوه بهره میگیرد نه از یک خبرنگار بدبخت که میخواهد چند عکس و گزارش تهیه کند.
وی در ادامه با ادعای این که《 اسراییلیها در زمانیکه آقای طائب و دوستانشان در صداوسیما و جاهای دیگر جاسوس میتراشیدند، به راحتی دانشمندان هستهای ما را ترور کردند، اسناد هستهای را ربودند و مراکز هستهای را منفجر میکند که هیچکدام هم شناسایی نشدند. 》می گوید: اینها صداوسیما را میخواستند که من مقاومت کردم، اما در نهایت بین سخنان من و آنها، آنها را انتخاب کردند و من کنار رفتم.
این وضعیت در سایر نهادها و دستگاههای دیگر اتفاق افتاده است. این دستگاهها از کارکرد اصلی خود خارج شده اند و از چشم ملت هم افتاده اند. من نمیتوانم بگویم همه اینها اتفاقی بوده است. من به آقای سلامی فرمانده سپاه گفتم اینها اول صداوسیما را زدند و سپس به سراغ سپاه رفته اند. به ایشان گفتم که اینها چطور در حال بی اعتبار کردن سپاه با جاسوس معرفی کردن محیط زیستی ها، وقایع سال ۹۸ و ... هستند.
از سوی دیگر در حال بی اعتباری نهاد رهبری و نهاد دولت هستند. اگر این نقشه را سازمان سیا ریخته است باید به آن دست مریزاد گفت. به نظر من خیلیها فهمیده اند که چه اشتباهی مرتکب شده اند. صحبت من این است که ما در چنین وضعیتی قرار گرفته ایم که مسئولان نمیتوانند وظایف قانونی خود را انجام نمیدهد... من ۶ سال پیش وقتی دیدم نمیشود ادامه دهم، استعفا دادم.
رییس اسبق صداوسیما در ادامه مدعیاتش میافزاید: همه ما باید به مدد الهی امیدوار باشیم. بخش زیادی از نسل جوان ما بسیار باهوش و شجاع هستند و فکر میکنند با شرایط فعلی هیچ آیندهای نخواهند داشت. خشم اینها از شرایط باعث عصیان آنها شده است. به جای اینکه ببینند معترضین چه میخواهند و باید در مقابل آنها چه کنند، خیال خود را راحت کرده و میگویند اینها عامل دشمن هستند. مثل نقل و نبات، مامور سازمان سیا میسازند و همه مشکلات را حاصل فضای مجازی میدانند.
گروههایی مانند منافقین از طریق اراذل اوباش سازمان یافته دست به خشونت میزنند و همینها را بهانهای برای عامل دشمن معرفی کردن معترضین میکنند. پیش خود فکر میکنند اگر ما برخورد شدیدتری با معترضان داشته باشبم و رسانه و فضای مجازی را ببندیم موفق میشویم. این مسیر به نتیجه نمیرساند و اوضاع را بدتر میکند.
سرافراز گفتگو را با این ادعا به پایان میرساند: با پذیرش استعفای من از ریاست صداوسیما بدون آنکه چیزی به من گفته شود، حکمی قرائت شد که من عضو شورای عالی فضای مجازی شدم. این حکم ادامه داشت تا زمانیکه من به این نتیجه رسیدم این شوراها خاصیت و کارکرد قابل قبولی ندارد. یکی از دلایل این بود که بسیاری از تصمیمات مرتبط با قطع شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و ... در شورا مطرح نمیشود.
من چندسال پیش استعفا دادم و منتظر بودم با کناره گیری ام موافقت شود که نشد. البته در اتفاقات اخیر که واتسپ و اینستاگرام قطع شد، متوجه شدم حضور من در این شورا نفعی ندارد و علی رغم اعلام نشدن موافقت با استعفایم، دیگر در جلسات شرکت نکردم.
منبع: جماران