اقتصاد۲۴- در ماههای گذشته شاهد تنش لفظی میان مسئولین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان بودیم، تنشی جدی و بی سابقه میان دو کشور شیعه و همسایه. جمهوری آذربایجان با قدمتی ۳۰ ساله بعد از جنگ ۲۰۲۰ در گسترش نفوذ خود در منطقه و زیادهخواهی سیاسی و ژئوپیلتیک سعی دارد، که بالفعل امنیت و منافع ملی کشور ایران را تهدید میکند.
جمهوری آذربایجان با رهبری الهام علیُف، سیاست و سیستم حکمرانی دیکتاتور مابانه، جدایی دین از سیاست و برخورد سخت با مذهبیون را در دستور کار خود دارد، رژیمی لایک با پشتیبانی و همسوئی اسرائیل و ترکیه از حضور مذهب در تمام مقاطع و بخشهای جامعه جلوگیری میکند و با سرکوبی خشنی حضور دین را خنثا میکند، نمونه بارز آن برخورد با مراسمهای عشورا و یا امامان مساجد در شهرهای مهم بیان کرد و این وقاحت تا مقابله و بستن دفاتر نمایندگان مذهبی جمهوری اسلامی ایران پیشرفته است. تنها در مناقشه قراباغ جمهوری آذربایجان از دین و مذهب برای مظلوم نمایی و به ضن خود ایجاد اتحاد استفاده میکند، ولی چرا با رژیم صهیونیست اتحادی نانوشته ایجاد کرده و حتی به تازگی تبادل سفیر و باز گشایی رسمی سفارت خانه را در کارنامه خود دارد.
عوامل تنش زا و تهدیدات امنیتی
۱- پس از جنگ ۲۰۲۰ در منطقه قراباغ و تصرف قسمتهایی از آن منطقه توسط جمهوری آذربایجان با کمک مستقیم ترکیه و تروریستهای وهابی سوری و کمک وسیع تسلیحاتی رژیم اسرائیل، آن جمهوری توانست به عنوان قدرتی غیر قابل انکار در قفقاز جنوبی ظهور کند، که تهدید امنیتی علیه منافع ملی کشورمان هویدا سازد. آذربایجان اکنون به عنوان کنشگر ایدئولوژی پان ترکیسم و نیوعثمانیسم وارد عرصه بین الملل شده و یکی از بازیگران منطقهای با حمایت غرب شده است.
۲- آرزوی دست یافتن به استان سیونیک ارمنستان و قطع مرز تاریخی میان ایران و جمهوری ارمنستان با ایجاد راه ارتباطی میان جمهوری خود مختار نخجوان و جمهوری آذربایجان از تهدیدات بالقوه علیه امنیت ایران به شمار میرود. در صورت محقق شدن این سناریو گلوگاه تنفسی ایران در شمال کشور بسته میشود و ارتباط شمال به جنوب و رسیدن به بازار اوراسیا به مخاطره خواهد افتاد، که به موجب اجرای این طرح ناتو به قفقاز جنوبی و دریای خزر راه خواهد یافت. همچنین تهدید جدی برای تمامیت ارضی کشور ایجاد خواهد شد.
۳- متاسفانه سالیان طویلی است که جمهوری آذربایجان توهم تجزیه استانهای آذربایجان شرقی و غربی کشورمان را در ذهن خود میپروراند، از زمان پایه گذاری اولین کشور به نام آذربایجان در سال ۱۹۱۸ میلادی با بهره گیری از افکار پان ترکیسم، آن منطقه را که به نام شیروان و اران نامیده میشد به آذربایجان تغیر نام یافت که با مخالفت شدید مسئولین وقت ایران و نامه اعتراضی وزارت امور خارجه روبه رو شد. در چند سال گذشته جمهوری آذربایجان با استفاده گسترده از شبکه ماهواری سمعی بصری همچون Gunaz tv (گون آذ تی وی) در بر افروختن احساسات قوم گرایانه و تحریک به تجزیه طلبی سعی دارد، مسئولین سیاسی آذربایجان به صراحت استانهای آذربایجان شرقی و غربی ایران را آذربایجان جنوبی مینامند و تبریز را پایتخت تجاری و البته در کتابهای درسی خود نیز به وضوح به آن اشاره شده است. به تازگی نیز رادیو فارسی زبان جمهوری آذربایجان آغاز به کار کرده این اقدامات به صراحت تهدیدی امنیتی و تمامیت ارضی ایران به شمار میرود.
۴- سیاست ملت و دولت قومگرایانه جمهوری آذربایجان سعی کرده اتحاد داخلی را ایجاد کند و به طرف تک قومی در بافت جمعیتی داخل حرکت کند، در عرصه سیاست خارجی با گفتمان و نظریه (هر جا آذری هست آنجا آذربایجان است) به تاسیس آذربایجان بزرگ فکر میکند، که در این راستا توجه حکومت جمهوری آذربایجان بر استانهای ترک زبان ایران است. انتشار نقشه آذربایجان بزرگ توسط باکو که قستی از شمال ایران جزئی از سرزمینهای خود معرفی میکند، تمامیت ارضی ایران را به چالش امنیتی تبدیل کرده است. ولی غافل از آن که قفقاز جنوبی از پیکره ایران بزرگ به ناحق جداشده و در صورت بازگشت، جمهوری آذربایجان باید به آغوش ایران بازگردد.
بیشتر بخوانید: بحران زایی و بحرانسازی درقفقاز؛ الهام علی اف در منطقه چه میکند؟
۵- حضور گسترده رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و خریدهای تسلیحاتی هنگفت از آن رژیم تهدیدی امنیتی جدی برای ایران محسوب میشود. احداث روستاهای هوشمند در ۷ کیلومتری از مرز ایران و قراباغ در سرزمینهای تصرف شده بعد از جنگ ۲۰۲۰ و کمکهای نظامی در ارتقاع و نوسازی ارتش و ادوات نظامی جمهوری آذربایجان، فعالیت جاسوسی در پایگاههای نظامی باکو علیه ایران، بخشی از تهدیدهاست. به تازگی هم سفیر رژیم اسرائیل، جورج دیک، در جمهوری آذربایجان به صراحت هکاری نظامی این رژیک در جنگ دوم قراباغ (۲۰۲۰) را اعلام کرده و با لحنی وقیحانه بیان میکند (ما دوش به دوش برادران آذربایجانی خود جنگیدیم)، او همکاری دو کشور را راهبردی میداند. رژیم اسرائیل با حضور بالفعل در کنار مرزهای ایران عملآ تهدیدی برای امنیت ایران است.
۶- پس از جنگ سال ۲۰۲۰ ترکیه نقش بسزایی در قفقاز جنوبی به دست آورد و به نحوی خط مشی و سیاستهای جمهوری آذربایجان را به خصوص در عرصه خارجه و نظامی دیکته میکند. حضور موثر مستشاران و پهپادهای بایراکتار ترکیه در جنگ دوم قراباغ معادلات نبرد را به نفع جمهوری آذربایجان تغییر داد. آموزش نیروهای ویژه نظامی آذربایجان توسط افسران ترک به سبک نیروهای ناتو، ساخت سه فرودگاه پیشرفته در قراباغ به وسیله ترکیه در وضعیتی که سکونتی از مردم غیر نظامی در آن منطقه وجود ندارد، حضور اردوغان در قراباغ و شهر شوشی، خواندن شعر رود ارس توسط اردوغان در اولین سالگرد پیروزی آذربایجان در قراباغ، به وضوح حضور و نقش ایران در آن منطقه را کم رنگ و منافع جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته و تهدیدی برای امنیت ایران محسوب میشود.
۷- وقوع جنگ دوم قراباغ در سال ۲۰۲۰ معادلات منطقهای را برهم زده پای نیرویهای فراملی را به منطقه باز کرد، حضور گسترده تروریستهای تکفیری سوری در نبردهای قراباغ اثبات این موضوع است. در درگیریهای خونین بسیاری از آنها کشته و تعدادی اسیر نیروهای ارمنی شدند، اسرای تکفیری به جذب از سوریه توسط سرویس اطلاعاتی ترکیه (میت) برای جنگ در قراباغ با دریافت مبلغ ماهیانه ۲۵۰۰ دلار اذعان کردند، در ردیابی و استراق سمع بیسیمهای آذری ها، گفت وگوی عربی میان این نیروها با متن ترس و پشیمانی نمایان شد، که سندی غیر قابل انکار آشکار شد. حضور این نیروها در مناطق هم مرز با ایران پررنگتر و مشهود بود و اطلاعات غیررسمی از عدم ترک بخشی از تروریستها از منطقه با گذشت دو سال و تکاپوی جمهوری آذربایجان برای اسکان دائمی آنها همراه خانواده هایشان در قراباغ دارد که به وضوح تهدیدی بالفعل برای امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را هویدا میسازد.
۸- دریای خزر بعد از فروپاشی شوروی مکانی برای زورآزمایی کشورهای آن حوزه بود، در قرارداد امضاء شده میان سه کشور روسیه، آذربایجان و قزاقستان، تقسیم دریای خزر به روش خط منصف ایجاد شد، برای ایران سهمی ۱۳ درصد در نظر گرفته شده بود که با مخالفت ایران و البته ترکمنستان روبه رو شد. جمهوری آذربایجان سعی در استقرار نیروهای خود بر تقسیم بندی بر اساس خط منصف داشت که با حضور نظامی ایران و تثبیت حاکمیت بر ۲۰ درصد دریا، تنشی روی داد، در سال ۱۳۹۳ در جلسه سران کشورهای دریای خزر تقسیم بندی خط منصف ملغا شد و توافق تقسیم بندی به صورت مساوی ۲۰ % ما بین کشورها به امضاء رسید. در نشست سران پنج کشور حوزه خزر در باکو توافق مهمی شکل گرفت. از این رو ممنوعیت حضور نیروی خارجی نظامی غیر از کشورهای ساحلی در دریای خزر تصویب شد. ولی در ماههای گذشته جمهوری آذربایجان با برنامه ریزی رزمایشی دریایی با حضور نیروهای نظامی ترکیه و پاکستان برگزار کرد که نه تنها نقض توافق میان کشورها را رقم زد بلکه تهدید بر امنیت دریای خزر و تمامیت ارضی و منافع ملی ایران را ثبت کرد.
۹– همان گونه که در متن بالا اشاره شد رزمایش جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان پس از برگزاری رزمایش ایران در شمال کشور یک تهدید امنیتی برای ایران محسوب میشود. پاکستانی که مستقیماَ با مبالغ دریافتی از عربستان در حال تداوم است و حمایت بی دریغ از وهابیت و همسو با سیاستهای عربستان قرار دارد، زنگ خطری جدی برای امنیت ایران و قفاز جنوبی تلقی میشود.
۱۰- انسداد قسمتی از جاده ترانزیتی شمال به جنوب توسط جمهوری آذربایجان که راه مواصلاتی کامیونهای ایرانی برای انتقال بار به ایروان و رسیدن به گرجستان تا دریای سیاه و روسیه است، نمونهای از فشار بر اقتصاد ایران را آشکار میکند. دریافت ۱۰۰ دلار از هر ماشین باری ایرانی برای عبور قسمت از جاده که بعد از جنگ ۲۰۲۰ در تصرف آذریها در آمده، نمونه اتکا به روابط تهدیدآمیز جمهوری آذربایجان علیه ایران است که مسدود کردن گلوگاه تنقسی تجارت ایران را در بر دارد.
کلام پایان
جمهوری اسلامی ایران در خصوص مقابل و خنثاسازی تهدیدات جمهوری آذربایجان باید جدیت بیشتری در عمل نمایان کند. هرچند با افتتاح سرکنسولگری ایران در استان سیونیک ارمنستان در ماه گذشته قدمی ثمربخش در راستای حضور ایران در قفقاز جنوبی محسوب میشود، ولی کماکان خلاء ایران در قفقاز جنوبی احساس میشود و با ملاقاتهای سیاسی مابین مسئولین دو کشور و بیان رفع سوء تفاهمها در روابط، تهدیدها عقیم نمیشود. سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو مسئولیتی خطیر در این راستا دارد که متاسفانه تا کنون عملگرایی چشمگیری از آن مشاهده نمیشود.
منبع: دیپلماسی ایرانی / گقارد منصوریان، کارشناس ارشد روابط بین الملل