اقتصاد۲۴- پنج بانک به وزارت راه و شهرسازی تعهد دادهاند که به مردم وام مسکن بدهند، اما به نظر میرسد روسای این بانکها حرفهای روزهای آخر رئیس وقت بانک مرکزی را از یاد بردهاند که گفته بود برای نهضت ملی مسکن به ۳۶۰ هزار میلیارد تومان نیاز است، اما دولت توان پرداخت آن را ندارد. علیاکبر نیکواقبال، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران و کارشناس بانکی، در گفتگو با هممیهن راهکار ارائهشده را عجیب و غریب میداند و معتقد است بانکها در لبه پرتگاه ورشکستگی هستند، اما دولت دست به شیوههای غیرقابل تصور میزند. نیکواقبال میگوید وظیفه دولت ساخت مسکن نیست، بلکه باید اشتغال ایجاد کند تا مردم با درآمد و پسانداز خوب بتوانند مسکن تهیه کنند. او همچنین در این گفتگو به دولتهای قبل اشاره میکند که هر کدام چگونه با معضل ساخت مسکن روبهرو بودند.
وزیر راه و شهرسازی با پنج بانک به توافق رسیده که برای ساخت مسکن به مردم وام بدهند، این در حالی است که چند ماه پیش رئیس پیشین بانک مرکزی اعلام کرده بود که برای این تسهیلات نیاز به ۳۶۰ هزار میلیارد تومان است و امکان پرداخت آن وجود ندارد، شما این وضعیت را چگونه تحلیل میکنید؟
این موضوع که بانکهای ما نمیتوانند اعتبارات اساسی بدهند و به زبان ساده در لبه پرتگاه ورشکستگی هستند از سالهای گذشته مطرح بوده است، اما اکنون دولت که کسر بودجه عجیب و غریبی نیز دارد، بهجای آنکه از راههای صحیح وارد شود با شیوههای مختلف اقدامات غیرقابل تصور انجام میدهد. همه میدانیم که کسر بودجه به معنی نشر اسکناس، افزایش پایه پولی و نقدینگی بالای ۳۰درصد است. طبیعی است که دولت نمیتواند چنین پرداخت وامی داشته باشد و سنگ بزرگ علامت نزدن است. دولت به جای پرداخت وام باید اقتصاد مملکت را راه بیندازد تا مردم از طریق درآمد و پسانداز خود، خانه و مسکن تهیه کنند. مشکل کشور ما این است که کارهایی که باید انجام شود را انجام نمیدهیم، اما برای کارهایی که برخلاف قوانین اقتصاد و حتی عقل سلیم است، سریع اقدام میکنیم. مشکل اساسی کشور ما تورم ۵۰ درصد است، اما دولت آن را رها کرده و به مسکن میپردازد. با این تورم چرا دولت فکر میکند مردم میتوانند مسکن بخرند؟ واقعا چرا به عواقب چنین تصمیمی فکر نمیکنند؟ اقتصاددانان و صاحبنظران بارها راه را نشان دادهاند، اما گوش شنوایی وجود ندارد. عمر دولت ۶ ماه و یکسال نیست و باید برای حل مشکل مسکن برنامه میانمدت و بلندمدت پنجساله، بیستساله و حتی ۱۰۰ داشته باشد نه اینکه فقط دنبال این باشد که از این گذر عبور کند.
اگر فرض را بر این بگیریم که بانکها بتوانند چنین وامهایی را برای ساخت مسکن بدهند، برای سالهای بعد باید منتظر چه تبعاتی باشیم؟
ببینید، وظیفه بانک مرکزی گوش دادن به حرف دولت نیست و باید از ارزش پول محافظت کند، ارزش پول نیز با تورم یک تا دو درصد که در همه دنیا نیز وجود دارد، حفظ میشود. چرا باید بانک مرکزی مجبور شود که پول چاپ کند؟ چاپ پول تا الان کدام مشکل ما را حل کرده است که باز دنبال بالا بردن نقدینگی هستیم؟ وقتی انتشار و تزریق ۳۶۰ هزار میلیارد تومان برای اقتصاد کشور مسئلهساز است چگونه میتواند مشکل مسکن را حل کند؟ این پول حتی برای تولید و رشد اقتصاد هم مضر است، چون تورمی که ایجاد میشود همه چیز را از بین میبرد. بزرگترین مسئله ما در چهار دهه گذشته تورم است که روزبهروز هم اوضاع را بدتر میکند. نکته دیگر این است که چنین پروژههایی در دنیا حدود ۵ سال زمان نیاز دارد، اما در ایران تا چندی پیش این زمان حدود ۱۲ سال بود که بهتازگی شنیدهام حتی به ۳۵ سال هم رسیده است و این یعنی ما پول را بیارزش میکنیم. پول تزریقشده باید بعد از ۵ سال به سود و نتیجه برسد، اما در کشور ما ارزش آن از بین میرود. وظیفه دولت این است که اشتغال ایجاد کند تا مردم با درآمد و پسانداز خوب بتوانند مسکن تهیه کنند. مردم باید با درآمد خود خانه بخرند نه اینکه دولت به آنها مسکن بدهد. وظیفه دولت خانهسازی نیست. امروز برای همه مشخص شده که دولت توان ساخت سالانه یک میلیون مسکن را ندارد. از سوی دیگر وظیفه بانک مرکزی حفظ ارزش پول است و حق ندارد اینگونه تورم ایجاد کند، متاسفانه اینگونه سیاستها باعث شده تا اشتغال و درآمد از بین برود.
در این چهار دهه گذشته دولتها به جز پرداخت وام به مردم برای تهیه مسکن، راه دیگری را تجربه نکردند.
خلاصه آن میشود هر سال دریغ از پارسال. درآمد نفتی یک سال دولت محمود احمدینژاد برابر بود با تمام درآمدهای دولتهای قبل و قولهای زیادی راجع به مسکن به مردم داد، اما هنوز خیلی از آنها ساخته نشده و یا نیمهتمام مانده است. همین نشان داد که تنها با داشتن بودجه نمیتوان معضل خانهسازی را حل کرد، جامعه باید با تلاش و دسترنج خود صاحبخانه شود. دولت ابراهیم رئیسی با قول دادن به مردم نمیتواند کارها را پیش ببرد، همانطور که احمدینژاد با آن ثروت هنگفت نتوانست. باز اگر بانک مرکزی در دوره احمدینژاد چاپ پول میکرد در مقابل دلار به بازار میریخت و نمیگذاشت قیمت آن بالا برود، اما این دولت چنین تواناییای را نیز ندارد. وقتی ما نتوانستیم در گذشته مشکل مسکن را با پرداخت وام حل کنیم، چرا دولت دوباره به مردم قول خانهدار شدن میدهد؟ مطمئن باشید در سالهای بعد چنان تورم بالا برود که مردم قید خانهسازی را خواهند زد. راهحل صحیح این است که رشد اقتصادی ایجاد کنیم.
در ابتدای انقلاب، دولت با پرداخت وام به مردم، بسیاری را خانهدار کرد. فضا و شرایط اقتصادی در آن زمان چگونه بود؟
یک علت آن این بود که در ابتدای انقلاب قیمت خانه به یکسوم قیمت واقعی رسید و بازار مسکن دچار رکود شد. بانکها به مردم وام دادند، اما این راهحل در آن زمان نیز درست و جامع نبود، چون دوباره مسکن از رکود خارج شد و قیمتها بالا رفت.
پرداخت تسهیلات در دولت مرحوم هاشمی و خاتمی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من شروع این دیوار کج از دولت مرحوم هاشمی شروع شد، چون ایشان دید با قدرت دولت و بانک مرکزی بهراحتی میتوان پول به دست آورد و دهها پروژه را راه انداخت و ولخرجی کرد، ناگهان دیدیم پروژههایی که باید ۳ تا ۴ ساله به پایان میرسیدند به ۶ سال و ۱۲ سال رسید و اقتصاد را تحت تاثیر قرار داد. اما دولت آقای خاتمی تلاش کرد برای اقتصاد پایهگذاری صحیحی انجام دهد. پایهگذاری درست از بودجه شروع میشود و دولت خاتمی نیز از سازمان برنامه و بودجه خواسته بود بودجه را مطابق با درآمدها ببندد، چون میدانستند امکانات و درآمدهای کشور محدود است و قیمت نفت به ۹ دلار هم میرسد. در چنین وضعیتی خاتمی تورم را خیلی خوب مهار و پول بیخود خرج نکرد. این را بگویم که دولتها با بالا بردن زمان پروژهها و عدم کنترل تورم باعث از بین رفتن ارزش پول شدهاند و مسکن را دچار مشکل کردهاند.