اقتصاد24 - «فردای شبی که فعالان سیاسی جناحهای مختلف کشور افطاری مهمان رئیسجمهوری بودند، برخی رسانههای تندرو حمله جدیدی را علیه اصلاحطلبان آغاز کردند. بهانه مطلبی در هفتهنامه صدا بود که در نهایت منجر به توقیف این هفتهنامه شد. آنها اصلاحطلبان را متهم به آن کردند که در برابر فشارهای خارجی و مشخصاً آمریکا با راهانداختن تاکتیک «جنگهراسی» میخواهند زمینهساز تسلیم و سازش شوند. یکی از همین نشریهها مدعی شد که صدای ترامپ از حلقوم اصلاحطلبان بیرون آمده است.
ایران درباره این اتهامات با غلامحسین کرباسچی گفتوگو کرد. خود او نیز سیبل این اتهامات بوده است، گزیده صحبتهای غلامحسین کرباسچی با این روزنامه در زیر میآید.
- (از تهدیدهای آمریکا) ما ترس شخصی که نداریم. این ترس هم اگر هست، حتماً ترس از آسیب به منافع ملی است.
- ترس اگر وجود دارد، ترس به خطر افتادن منافع ملی و مردم و مجموعه انقلاب و نیروهای آن است.
- الان کسی نمیتواند منکر شود که شرایط تحریم و آن چه از بیرون کشور به ما تحمیل شده و مشکلات اجرایی داخلی و کارشکنیهایی که در مقابل دستگاههای اجرایی میشود، مشکلاتی را برای مردم درست کرده است.
- ممکن است که کسی اطلاعاتی داشته باشد که ما اصلاحطلبان آن را نداشته باشیم و بر اساس این اطلاعات، اعتمادبهنفس فوقالعادهای در آنان باشد و مطمئن باشند که آب از آب تکان نمیخورد یا این که امکان دارد از شرایط زندگی مردم و مشکلاتی که آنان دارند، خبر نداشته باشند اما اصلاحطلبان یا سیاسیونی که با مردم سروکار دارند میدانند که آنان گرفتار هستند و نگرانیشان هم بابت معیشت آنان است.
- آقایان تندرو اگر اشتراک مساعی کنند و آن اطلاعات اعتمادبهنفسآور را هم در اختیار مردم بگذارند شاید نگرانیهای ما هم رفع شود.
- شعار و ادبیات هیجانی خوب است اما برای صحنه جنگ و رودررویی به کار میرود.
اگر بخواهیم به یک کشور آرامش دهیم، باید سعی کنیم که منطق و تحلیل واقعی و درست در اختیار مردم قرار بدهیم. هر چقدر در تحلیلهای خودمان جنبههای شعاری را برجسته کنیم، قطعاً راهکارهای پیشنهادیمان هم هیجانی و غیر عملی میشود.
- اگرچه منکر تأثیرات تحریمها و فشارهای خارجی هم نیستیم اما اگر عملکرد دولت در ۶ سال گذشته به گونهای میبود که حمایت مردم و بدنه اجتماعی را همچنان پشت سر خود داشت، چه بسا اعمال مخالفتهای داخلی و خارجی تا این حد تأثیر منفی در مسیر دولت نداشت.
- جریان اصولگرا نقدهای خود به دولت را به پای ما اصلاحطلبان میگذارد و مدعی میشود که اصلاحطلبان سفره مردم را کوچکتر کردهاند؛ در حالی که ما اصلاحطلبان در پیروزی آقای روحانی نقش داشتیم اما در سیاستهای اجرایی و عموم برنامههای اعمال شده نقشی نداشته و نداریم.
- دولت میتواند نارضایتیها را به حداقل برساند.
- صحنه دموکراسی مانند صفحه شطرنج است. دو رقیب و بازیکن در صحنه سیاسی همواره مراقبند که از هر اشتباه طرف مقابل به نفع حرکت بعدی خودشان استفاده کنند.
- در مسائل کلان که پای منافع ملی در میان است باید با هم کنار بیاییم یا حداقل بر طبل تنش نکوبیم.
- به نظر من برخی از این حرفها یا اتهامات علیه اصلاحطلبان از این جهت که خلاف واقع است، درست نیست و بعضی دیگر هم آن نقطه حساس منافع ملی را مراعات نمیکند.
- شاید اختلاف اساسی اصلاحطلبها با اصولگرایان و احیاناً جریانهای تندرو در تعریف منافع ملی است.
- آن چه ما اصلاحطلبان و مجموعههای دلسوز دیگر نزدیک به اصلاحطلبان به عنوان منافع ملی میشناسیم، آسایش و امنیت و زندگی مردم، حفظ و بقای تمامیت کشور، آسیب نرسیدن به کشور و آسیب نرسیدن به انقلابی است که ۴۰ سال همراه و در کنار مردم بوده است. از نظر ما اینها منافع ملی است و فکر میکنیم برای حفظ آن هر اقدامی و هر گفتوگو و تحلیلی لازم است باید پیش برود.
- در تمام این مجموعههای سیاسی خانوادههای ایثارگر و شخصیتهایی که فداکاری کردند کم نیستند. منتها ممکن است عدهای این ایثارگریها را در جریان خودشان بزرگنمایی کنند و در جریان مقابل نادیده بگیرند. کدام یک از ما هستیم که در خانواده و عزیزان خودمان شهید و جانباز نداشته باشیم. همه کسانی که در صحنه سیاسی هستند از این منظر یکسانند. این چیزی است که خود منتقدین هم میدانند. اگر نه بروند پروندهها را پیدا کنند.
- چه کسی از شخصیتهای سیاسی در این سالها بیش از مرحوم هاشمی یا آقای خاتمی نقش در شرکت مردم در انتخابات را داشته؟
- اگر گفتوگوی ملی جدی گرفته میشد، مقدار زیادی از شکافها و تنشهای سیاسی کاسته میشد و میتوانستیم بر سر تعریف منافع ملی به تفاهم برسیم. آن وقت دولت خیالش از خیلی از مسائل میتوانست راحت باشد و خیلی از اهداف دولت میتوانست بخوبی پیش برود. حتی به این وسیله اهداف سیاست خارجی بهتر مورد حمایت قرار میگرفت.
- این که یک جریانی به عنوان گفتوگوی ملی به صورت منظم و پیوسته شکل بگیرد، مسائلی در آن مطرح و نتایجی گرفته شود و این نتایج به بدنه مجموعههای سیاسی منتقل شود؛ حتماً یک ضمانت اجرایی در مجموعه حاکمیت و دستگاه اجرایی میخواهد.
- متأسفانه احزاب ما در نظام اجرایی و حکومتی چندان قدرتی ندارند و اصلاً به بازی گرفته نمیشوند.
- صحنه انتخابات و سیاست صحنهای نیست که بگوییم ما آدمهای خوبی هستیم و مردم به ما رأی میدهند یا به قول آقای هاشمی بین بد و بدتر حتماً مردم بد را انتخاب میکنند. ممکن است بدتر از بدتری هم باشد و باید جریانهای سیاسی و حاکمیت مراقب باشند که کشور در چالههای جدیدی نیفتد.
- ما تجربه این را داشتهایم که در اثر اختلاف نظرهای بین جریانهای اصلاحطلب چه کسانی روی کار آمدند و در اختلاف بین جریانات اصلاحطلب و اصولگرایان معقول و ریشهدار چه جریانهای تندرویی گوی سبقت را ربودند. تا آنجا که بعدها خود جریانهایی که از آنها طرفداری کردند، متوجه اشتباهشان شدند. این خطرات هست.
- همچنین اینکه مردم دلگرمیشان را نسبت به انتخابات و نظام از دست بدهند خطرش برای کشور بیشتر از باختن یک یا دو صندلی یا باختن یک اکثریت یا اقلیت در پارلمان است.
- احزاب و جریانهای سیاسی عموماً از تحولات زیرپوستی عظیم جامعه غافلند و تغییر نسلی رخ داده را دست کم میگیرند ما فقط به دور و اطراف خودمان نگاه میکنیم. ژرفای جامعه و خواستههای عموم مردم متفاوت است اگر جدّی نگیریم، همه غرق میشویم.
منبع: روزنامه ایران