تاریخ انتشار: ۱۵:۲۸ - ۱۹ فروردين ۱۴۰۲

حکومت وحشت چگونه در تاریخ به یاد مانده است؟

هرگاه سختگیری و اعدام شهروندان و حتی سیاستمداران در حکومت‌ها افزایش می‌یابد، از آن به عنوان «حکومت وحشت» یا «حکومت ترور» یاد می‌کنند. این واژه یادآور اتفاقاتی است که به دست «ژاکوبن‌ها» در انقلاب فرانسه رخ داد.

اقتصاد۲۴- «فضیلت بدون وجود وحشت مخرب است و وحشت بدون وجود فضیلت ناتوان است. معنی وحشت چیزی نیست جز عدالتی سریع، انعطاف‌ناپذیر و سخت. بنابرین وحشت تجلی فضیلت است. وحشت نوعی اصل فردی نیست؛ بلکه برآیند اصول کلی دموکراسی است که بر وفق نیاز‌های عاجل کشورمان در برهه حساس کنونی برپا شده است.» ماکسیمیلیان روبسپیر

انقلاب کبیر فرانسه از مهمترین رویداد‌های تاریخ بشر است. تکانه‌های اصلی آن بر خواست عدالت و آزادی استوار بود و مردمی که از ستم شاه و دربار به خشم بودند دست به ساقط کردن رژیم کهن زدند و برای نخستین بار در تاریخ شکل جدیدی از حکومت بنا شد که بر پایه «اراده عمومی» بود، اما مدت زمان بسیار کمی پس از سقوط سلطنت، گروهی از انقلابیون تندرو به نام «ژاکوبن‌ها» قدرت را در دست خود گرفتند و روندی از خشونت و اعدام را آغاز کردند که ابتدا شامل حال خاندان سلطنتی و ضدانقلابیون می‌شد، ولی به مرور شامل حال دیگر گروه‌های انقلابی نیز شد و نهایتا به اعضای درون خود ژاکوبن‌ها رسید.

دوره حکومت وحشت

طی این دوران مخوف حدود ۴۰ هزار نفر با گیوتین گردن زده شدند و خون و خشونت و جنون سراسر اروپا را فراگرفت و بعد‌ها آن را دوران «حکومت وحشت» نامیدند. ژاکوبن‌ها در دوره پانزده ماهه حکومت خود به استناد «وضعیت انقلابی» بسیاری از شهروندان را سرکوب کردند تا برای مردم کشور عدالت و آزادی به ارمغان بیاورند. «رابرت کول» بهترین توصیف را از این دوران وحشت دارد: «شکلی از برابری حاصل شده بود: هیچ‌کس در امان نبود؛ نه اشراف و نه مردم معمولی، نه گناهکاران نه بیگناهان.»


بیشتر بخوانید: نیکلای پاتروشف؛ جانشین پوتین خواهد شد؟


رهبر ژاکوبن‌ها، انقلابی خشک و متعصبی به نام «ماکسیمیلیان روبسپیر» بود؛ حقوقدانی سرد مزاج که همواره آراسته لباس می‌پوشید و در سخنرانی‌هایش از روم باستان و انسان‌هایی، چون «کاتن» و «تمیستوکلس» سخن می‌گفت. روبسپیر گفتمانی علیه آنچه خود شرارت می‌خواند ایجاد کرد و از آنجا که شرارت مستحق نفرت بود، سر دشمنان شرور فرانسه می‌بایست از تنشان جدا می‌شد. او تنها و تنها یک شعار داشت: «هرآنچه به گذشته مربوط است باید ریشه‌کن و نابود شود»

جالب اینجاست که روبسپیر دو سال پیش از انقلاب خطابه پرشوری ایراد کرده بود و در آن علیه اعدام سخن‌سُرایی کرده و خواستار لغو مجازات اعدام شده بود. جملات روبسپیر در این خطابه به ما نشان می‌دهد که قدرت چه توانی برای فاسد کردن انسان‌ها و تغییر دعاوی و تعهدات اخلاقی و اجتماعی آن‌ها دارد.

روبسپیر در پایان خطابه خود چنین نوشته بود: «کشور‌های آزاد کشور‌هایی هستند که در آن‌ها حقوق بشر رعایت می‌شود و قوانین عادلانه در آن‌ها جاری است. هر جا قوانین با افراط و سخت‌گیری به بشر تعدی کنند دلیل بر آن است که انسان در آن خطه حرمتی ندارد و دلیل بر این است که قانون‌گذار برده‌ای بیش نیست که بر دیگر بردگان حکم می‌راند و آن‌ها را بی‌رحمانه هرگونه بخواهد تنبیه می‌کند.»

دقیقا دو سال پس از ادای این جملات، در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۳، روبسپیر و یارانش قانونی تحت عنوان «قانون مظنونان» در مجلس تصویب کردند که طبق آن حکومت انقلابی باید تمامی دشمنان بالقوه و بالفعل انقلاب را نابود می‌کرد. طبعا کسی که دشمن بودن افراد را نیز تشخیص می‌داد شخص اول انقلاب فرانسه بود. هر کس که مظنون به داشتن عقاید ضدانقلابی بود بازداشت و اعدام می‌شد. روبسپیر از تصویب این قانون با این کلمات ابراز شادمانی کرد: «اکنون رودی از خون فرانسه را از دشمنان جدا می‌کند»

ارنست گامبریج در کتاب تاریخ جهان می‌نویسد: «روبسپیر صد‌ها تن از مخالفان خویش را به‌نام فضیلت قلب انسان به قتل رساند. با این همه تصور نکنید او انسانی ریاکار و عوام‌فریب بود. او بدون شک خود را برحق می‌انگاشت. از هیچ کس هدیه‌ای به عنوان رشوه قبول نمی‌کرد و هیچکس نمی‌توانست با اشک چشمان خویش او را تحت تاثیر قرار دهد. روبسپیر، «زاهدی» وحشت‌برانگیز بود و می‌خواست وحشت را بگستراند به ویژه در میان کسانی که آن‌ها را دشمنان عقل می‌نامید.»

اعدام‌ها توسط «کمیته امنیت عمومی» انجام می‌گرفتند. این کمیته اضافه بر کمیته دفاع عمومی، که در اوایل ژانویه ۱۷۹۳ ایجاد شده بود، در آوریل ۱۷۹۳ توسط کنوانسیون ملی ایجاد شد. وظیفه اصلی این کمیته حفاظت از جمهوری جدید در برابر دشمنان خارجی و داخلی، مبارزه با ائتلاف‌ها و شورش‌ها بود. به عنوان اقدامی در زمان جنگ، اختیارات نظارتی و اداری گسترده‌ای بر نیرو‌های مسلح، قوه قضائیه و قوه مقننه و همچنین نهاد‌های اجرایی و وزرای کنوانسیون به کمیته داده شد.

همزمان با تصویب این قانون، فرانسه با اتریش و انگلستان نیز وارد جنگ شد و جنگ خارجی سرکوب داخلی را شدت بخشید. برای اولین بار در تاریخ «دادگاه‌های انقلاب» تشکیل شدند که مخالفان، منتقدین، و حتی کسانی که صرفا از تندرو‌ها هواداری نمی‌کردند را اعدام می‌کرد. دادگاه انقلاب به اصلی‌ترین موتور محرک حکومت ترور بدل شد و روبسپیر اعدام‌های خود را از این دادگاه غیر مستقل پیش برد. اغلب اعدام‌ها بدون جلسه دادرسی صادر می‌شدند و دادگه‌ها بیشتر حکم نمایش و عوامفریبی داشتند تا محاکمات عادلانه.

نخستین گروه اعدامی سران رژیم گذشته بودند که آن‌ها را سلطنت‌طلب می‌خواندند. گروه بعدی انقلابیون میانه‌رو بودند که خواستار برقراری حکومت قانون و دموکراسی شده بودند. پس از این دو گروه، نوبت به «ژیروندن‌ها» رسید؛ گروهی که خواستار توقف اعدام‌ها و برقراری مسالمت‌آمیز جمهوری شده بودند.

اما اعدام‌ها در اینجا متوقف نشد. ماشین کشتار به راه افتاده بود و به تعبیر «آناتول فرانتس» نویسنده شهیر فرانسوی خدایان تشنه خودن بوند. اعدامیان بعدی از درون خود ژاکوبن‌ها بودند که بسیاری از آن‌ها مانند «ژرژ دانتون» خود از رهبران اصلی انقلاب بودند. «آنتوان لاوازیه» شیمیدان معروف فرانسوی نیز در میان این گروه از اعدامیان به زیر گیوتین رفت. وی در دادگاه انقلاب بخاطر دستاورد‌های علمی خود تقاضای مهلت کرد، ولی قضات پاسخ دادند: «جمهوری انقلابی ما دیگر شیمیدان نیاز ندارد»

نهایتا چرخه خشونت‌ها به قدری افزایش یافت که نمایندگان مجلس، دولتمردان و قضات خود ترسیدند که طعمه خشم و کینه روبسپیر بشوند و زمانی که روبسپیر اعلام کرد به زودی بسیاری از سیاستمداران را به تیغ گیوتین خواهد سپرد، همه وحشت زده و بیمناک شدند و در اقدامی پیش‌دستانه خود روبسپیر را اعدام کردند. به این صورت بود که با مرگ روبسپیر حکومت وحشت پایان یافت، اما آتش خشم و نفرتی که وی کاشته بود فروکش نکرد و مردمانی که خویشاوندان خود را از دست داده بودند در سراسر خاک فرانسه ترور‌هایی خونبار را علیه ژاکوبن‌ها به راه انداختند.

اکنون زمان انتقام بود و دشمنان ملت در خطر مرگ بودند. برای مثال «ژان باپتیست کریر» از ژاکوبن‌های معروف بود که دستور اعدام ۴۰۰۰ غیرنظامی را که اغلب از کشیش‌ها، زنان و کودکان بودند صادر کرد. برخی از اعدام‌های وی با غرق کردن افراد در رود «لوآر» انجام شد که کریر آن را «حمام ملی» توصیف می‌کرد. پس از سقوط روبسپیر، کریر به‌دلیل ارتکاب جنایات جنگی محاکمه شد و به همراه همدستان خود اعدام شد.

چرخه خشونتی که از دوران انقلاب فرانسه آغاز شد، آثار سهمناکی داشت و تا نیمه قرن نوزدهم متوقف نشد. از آن تاریخ به بعد انقلاب‌های خشونت‌آمیز را انقلاب ژاکوبنی می‌خوانند.

منبع: رویداد24
ارسال نظر